روز هفتم تیر ماه در دماوند چه گذشت؟

توسط

یکی از کوهنوردان اراکی مطلبی برای وبلاگ رویای هیمالیا ارسال کرده است. این مطلب به گزارش جز به جز امدادرسانی به کوهنورد آلمانی که در دماوند دچار حادثه شده بود می پردازد.

تقدیر از کارهای مخلصانه ای که با از خودگذشتگی توسط کوهنوردان انجام می شود در این زمانه کمرنگ شده است. جا دارد از کوهنوردان بی ادعا، پر توان و خوب اراکی آقایان: مختار ارغوان و احسان انصاری تشکر کنیم.

ساعت پنج و نیم صبح بود که من و همنوردم راهی قله شدیم. هوا آفتابی بود همراه با وزش باد شدید. در راه دو تیم آلمانی با سرپرستان ایرانی را دیدیم و کمی بگو بخند کردیم و از سپس از آنها جدا شده و به راه خود ادامه دادیم. کمی بالاتر از آبشار یخی و تپه گوگردی بودیم که احساس کردیم هوا خیلی گرم است البته ابرهای پراکنده هم اطراف قله وجود داشت. ساعت 11:30 بود که به قله رسیدیم. پس از استراحتی کوتاه شروع به گرفتن عکس و فیلم کردیم که در این هنگام کوهنوردان آلمانی هم به قله رسیدند.

هوا کاملا ابری شده بود و ناگهان بارش برف شروع شد. همه کسانی که بالای قله رسیده بودند تصمیم گرفتند به سرعت به پائین برگردند چون رعد و برق و صاعقه خطری جدی برای کوهنوردان در ارتفاعات بالا است. همه تیم های ایرانی و همچنین تیم آلمانی نزدیک به هم در حال پایین آمدن بودند. پایین تر از آبشار یخی بودیم که متوجه شدیم برای تیم آلمانی که کمی بالاتر و عقب تر از ما بودند اتفاقی افتاده است.

با هماهنگی های لازم یک قاطر به بالا فرستاده شد و کوهنورد آلمانی به بارگاه سوم منتقل شد.

بارش برف شدید بود و ما در چادر در حال استراحت بودیم. دو نفر از همنوردان ما به نام های مختار ارغوان و احسان انصاری که از کوهنوردان اراک بودند و روز قبل به قله صعود کرده بودند به پناهگاه رفته بودند. نیم ساعت بعد که بارش برف قطع شده بود به داخل بارگاه سوم رفتم. جو بارگاه سوم بسیار مشوش بود و کوهنورد آلمانی روی زمین دراز کشیده بود و هیچ امکانات کمکی حتی برانکارد و بسکت ساده هم در بارگاه وجود ندشت.

آقایان ارغوان و انصاری که از اهالی روستا بودند؛ با خورجین قاطرها و طناب و با استفاده از دو میله یک برانکارد ساختند و تصمیم گرفتند که این کوهنورد را به پایین منتقل کنند. من مخالفت کردم و گفتم مسئولیت را قبول نکنند ولی آن ها گفتند نه، ما می خواهیم به این شخص آسیب دیده کمک کنیم.

برف کاملا بند آمده و هوا آفتابی بود. برف تا ارتفاع حدود 4 هزار متری زمین را سفیدپوش کرده بود و زیر 4 هزار متر نیز باران زمین را خیس کرده بود. ساعت حدود 17:30 عصر بود که آقایان ارغوان و انصاری به همراه یک نفر دیگر زیر برانکارد ساخته شده را گرفتند و شروع به پایین رفتن از بارگاه سوم کردند. به همراه آنها یکی از راهنمایان ایرانی که همراه تیم آلمانی بود و سه نفر آلمانی دیگر نیز به پائین حرکت کردند.

من چند عکس از اقدامات انجام شده گرفتم که شاهدی باشد بر ماجرا و به همنوردانم گفتم تا شما به پایین برسید ما خود را به شما رسانده تا با یکدیگر به اراک برگردیم. برای من یک موضوع عجیب بود و جای سوال داشت اینکه چرا هیچ کدام از همنوردان آلمانی حاضر به کمک به آن کوهنورد هموطن شان نشدند.

پایین تر از رودخانه برفی (پائین تر از بارگاه سوم) بودیم که خبری از کانال انجمن پزشکی کوهستان توسط یکی از دوستانم برای من ارسال شد. این خبر حاکی از آن بود که کوهنورد آلمانی آسیب دیده و به علت بارش شدید برف امکان فرستادن بالگرد وجود ندارد. همانجا به دوستم گفتم این خبر دروغ است و هم اکنون هوا عالی است و هیچ ابری اطراف دماوند وجود ندارد.

تصمیم گرفتم که زودتر خودم را به همنوردانم برسانم و از آنها در حین امداد عکس بگیرم تا زحمات آنها را کسی به نام خود اعلام نکند و این تلاش ها مستند شود. هنگامی که به آن ها رسیدم؛ شروع به عکاسی کردم و عکس ها را همان جا در گروه های تلگرامی کوهنوردی ارسال کردم.

کوهنوردان اراکی در حال امداد به کوهنورد آلمانی

نزدیک گوسفندسرا که رسیدیم، مطلع شدم که نیروهای امداد و نجات آمده اند و در گوسفندسرا مستقر شده اند برای امدادرسانی. برای من جای سوال داشت که چرا این نیروهای تازه نفس به بارگاه سوم نیامده اند؟ اگر این کوهنورد آلمانی خونریزی داشت آیا بعد از حدود 4 ساعت انتقال (از بارگاه سوم تا گوسفندسرا) زنده می ماند؟

حدودا ده دقیقه از اذان مغرب گذشته بود که من به گوسفندسرا رسیدم. امدادگران را در حال افطار کردن مشاهده کردم، آن ها از بی برنامگی فدراسیون و امداد کوهستان شکایت داشتند. تقریبا یک ربع بعد از ورود من، دوستان همنوردم که کوهنورد آسیب دیده را حمل می کردند، رسیدند و بدون هیچ گونه مزد و منتی کوهنورد را در گوسفندسرا به آمبولانس تحویل دادند و با یک خداحافظی خشک و خالی داستان به پایان رسید.

این موارد قابل تامل است:

1. در حالی که هوا نیم ساعت بعد از حادثه صاف و آفتابی شده بود، چرا باید هلال احمر هوا را برفی اعلام و از فرستادن بالگرد خودداری کند؟
2. چرا باید در بارگاه سوم حتی یک برانکارد هم وجود نداشته باشد؟
3. چرا به هر غیرکوهنوردی اجازه صعود به دماوند داده می شود؟
ما در بارگاه سوم با یک تاجر آلمانی آشنا شدیم که برای بیزینس به ایران آمده بود و تصمیم گرفته بود دماوند را به طور مستقل صعود کند!
4. چرا باید رئیس هلال احمر آمل، انتقال این کوهنورد را به امدادگران هلال احمر نسبت دهد و در سایت های خبری اطلاعات نادرست اعلام کند.

ارسال شده توسط: کوهنوردان اراک

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید