نگاهی به فیلم المپیوس سقوط کرده است (Olympus Has Fallen)

توسط

نگاهی به فیلم المپیوس سقوط کرده است، ساخته ی آنتوان فوکوآ، محصول آمریکا 2013

کارگردان: آنتوان فوکوآ
بازیگران: جرارد باتلر، مورگان فریمن، آرون اکهارت، ریک یون، آنجلا بست و ملیسا لئو

«المپیوس سقوط کرده است» اکشنی است به شدت خشن که به خطر افتادن چیزهای مهمی را نشان می دهد و نماهایی از منظره تحولاتی عظیم را در خود جای داده تا ارزش فیلم را بالا ببرد. فیلم آنچه را وعده می دهد، ارائه می کند و با انجام این کار، موجب شرمندگی فیلم های ضعیف تری می شود که شهامت لازم برای بیان نقطه نظر خود را ندارند. مانند فیلم «دِرِد/ Dredd» این فیلم هم از خشونت استفاده می کند تا به ترکیب آدرنالین و تستسترون را که ایجاد می کند، هیجان بیشتری بیفزاید.

خلاصه داستان: عجیب است که به این نتیجه برسیم که بهترین فیلم «جان سخت» که قرار بود در سال 2013 اکران شود نسخه ی رسمی مربوط به این مجموعه یعنی فیلم «یک روز خوب برای سخت مردن/A Good Day to Die Hard» نیست، بلکه فیلمی است تقلیدی و مربوط به مسائل کاخ سفید با نام «المپیوس سقوط کرده است». و با وجود اینکه جرارد باتلر نمی تواند در حد و اندازه ی بروس ویلیس باشد، شخصیت مایک بنینگ با بازی او در مقایسه با شخصیتی که ویلیس این روزها به تصویر می کشد، رونوشتی بهتر و باورپذیر تر از جان مک کلین به نمایش می گذارد. علاوه بر این در ترسیم این شخصیت از مجموعه تلویزیونی 24 نیز عناصری وام گرفته شده است، گرچه بنینگی که باتلر ارائه می دهد و از قید و بند رتبه بندی های تلویزیونی آزاد است، خیلی بیشتر از جک باوئر با بازی کیفر سوترلند میل به خشونت و خونریزی دارد.

با وجود اکران شدن در ماه مارس، فیلم «المپیوس سقوط کرده است» از تمامی مشخصه های اصلی یک فیلم پر سر و صدا که در فصل تابستان اکران می شود، برخوردار است: نابودی در مقیاسی حماسی، چندین و چند مورد صحنه های نبرد و تیراندازی، و یک قهرمان خشن و تأثیرگذار که با وجود خرد و خمیر و مجروح شدن، به هیچ وقت تسلیم نمی شود. با وجودی که میزان باورپذیر بودن فیلم در دنیای واقعی اندک است، اما فیلم در چهارچوب قواعدی که تعریف می کند به خوبی عمل می کند. فاصله فیلم با مرز میان باورپذیری و عدم آن، به حدی نیست که گذر از این خط برای آن امر زیاد مشکلی باشد. فاجعه ی یازده سپتامبر باعث شد این خط مرزی تا حد زیادی به سوی چنین فیلم هایی پیش برود.

این روزها، اهالی کره شمالی تبدیل به آدم بدهای مناسب فیلم های سینمایی شده اند (با تأخیر بسیار جایگاهی را به خود اختصاص داده اند که اهالی شوروی سابق در طول دوران جنگ سرد، آن را اشغال کرده بودند). توضیح اصولی پشت این تصمیم کاملا قوی و محکم است: فیلم های هالیوودی در کره شمالی اکران نمی شوند پس هیچ اثر منفی در گیشه اتفاق نمی افتد و منتقدان زیادی هم نیستند که طرفدار کره شمالی باشند و به نفع آنان خطابه سر بدهند. «المپیوس سقوط کرده است» به جای آنکه مهاجمین را کماندوهایی مرتبط با دستگاه حکومت کیم جونگ اون معرفی کند از آنها به عنوان “تروریست های کره ای” یاد می کند و سعی دارد به این شکل ریسک نهفته در اعلام مواضع خود را کاهش دهد که البته ترفند چندان هوشمندانه و با ظرافتی نیست. به هر حال، هدف مهاجمین این است که مجددا کره جنوبی را به اتحاد خود درآورند و این کار قرار است به وسیله ارتش کره شمالی انجام شود و این بار ایالات متحده ای نباشد که بتواند مانع آنها شود. (اشاره به جنگ بین دو کره و مداخلات نظامی ارتش آمریکا)

جرارد باتلر، که مدتی ست در یک سری فیلم کمدی عاشقانه ی بی روح و تعدادی فیلم به زحمت قابل تماشای دیگر ایفای نقش کرده است، با بازی در نقش مایک بنینگ جان تازه ای در زندگی حرفه ای خود می دمد. بینینگ، تنها مأمور مخفی سازمان اطلاعات است که پس از اینکه یک حمله رعد آسا منجر به گروگان گیری رئیس جمهور (آرون اکهارت) و معاون رئیس جمهور می شود، در کاخ سفید جان سالم به در برده و مشغول به فعالیت است. سکانس آکنده از جلوه های ویژه که در آن کاخ سفید سقوط می کند علاوه بر این برخورد یک هواپیما با بنای یادبود واشنگتن و مقدار زیادی کشتار زمینی از طریق به رگبار گرفته شدن ناظرین توسط گلوله های دشمن را نیز شامل می شود. این صحنه ها به خوبی تولید شده اند اما این قبیل چیزها این روزها دیگر به اندازه ای که پیش از فاجعه یازدهم سپتامبر جذابیت داشتند، جالب نیستند.

خط داستانی فیلم ساده است؛ بر عهده بنینگ است که کمک کند پسر نوجوان رئیس جمهور از کاخ سفید فرار کند و بعد، هنگامی که این امر انجام گرفت، او باید باز گردد و سعی کند فرمانده کل نیروهای مسلح را از آنجا خارج کند. فیلمنامه از نوع فیلمنامه های فیلم های «جان سخت» است و موقعیت های اکشن فیلم در یک منطقه بسته و مشخص محدود شده اند، آدم بدهای داستان در حال پیاده سازی نقشه ای هستند که از آنچه در ابتدا به نظر می رسید پیچیده تر است و این میان پای یک خائن نیز در میان است. شخصیت کنگ (ریک یون) به پای هنس گروبر (شخصیت منفی در فیلم های «جان سخت») نمی رسد، اما کدام شخصیت دیگر موفق به رسیدن به این موقعیت شده است؟ «المپیوس سقوط کرده است» همین طور که به سمت پایان داستان می رود، مقداری از جنب و جوش خود را از دست می دهد. نقطه اوج پانزده دقیقه ای به نظر مقداری شتاب زده می نماید و شمارش معکوس قرمزرنگ روی تابلوی ال ای دی غیرضروری و سطح پایین است.

شاید قابل توجه ترین جنبه ی «المپیوس سقوط کرده است» میزان خشونت آن باشد. بنینگ در برخورد با مبارزین دشمن آنقدر خشن عمل می کند که به نوعی تازه و دیده نشده است. از دزدکی این طرف آن طرف رفتن خبری نیست. به کسی فرصت دوباره نمی دهد. با دیگران همانطور رفتار کن که اگر تو اول گیرشان ننداخته بودی، با تو رفتار می کردند. صحنه ای که در آن بنینگ از بریدن گلو و شکل های دیگر شکنجه استفاده می کند، این نکته را روشن می کند که او هر کاری لازم باشد انجام می دهد. کارگردان فیلم آنتوان فوکوآ پیش از این وقتی فیلم اش «شاه آرتور» که درجه R و حتی بالاتر از آن گرفته بود، متحمل برش ها و حذف های زیادی شد تا به درجه ی PG-13 برسد، با دخالت های مسئولین استودیوی مربوطه درگیر شده بود. در این نکته که «المپیوس سقوط کرده است» به قلمرو فیلم های درجه R تعلق دارد، به هیچ وجه جای سؤال ندارد.

برخلاف جان مک کیل، که یک آدم عادی بود که در شرایطی غیرعادی گیر افتاده بود، بنینگ سابقا جزو نیروهای ویژه بوده، بنابراین برای خصیصه با چشم بسته آدم کشتن که لازمه شخصیت اوست، کاملا مناسب است. شیوه ای که باتلر برای ایفای این نقش به کار می بندد کمی سرسختانه است. تماشاگر ناخودآگاه به این نکته فکر می کند که اگر به شخصیت اصلی این اجازه داده می شد که کمی خوش رویی و طنز هوشمندانه بیشتری نشان دهد، فیلم جذابیت بیشتری داشت. بازیگران معتبری مانند آرون اکهارت، مورگان فریمن، آنجلا بست و ملیسا لئو در نقش های فرعی بازی قابل قبولی به نمایش می گذارند. ریک یون در نقش آدم بد داستان کمی ضعیف عمل می کند. او به اندازه کافی تحکم کننده یا رعب آور نیست. و نقش رادا میچل در قالب همسر بنینگ باید در اتاق تدوین همراه با سایر قسمت های اضافی روی زمین ریخته می شد. او هیچ نقشی ندارد جز اینکه چند دقیقه به طول فیلم اضافه کند. من تمام مدت منتظر بودم که شخصیت او حضور خود را موجه کند اما چنین اتفاقی نمی افتد.

منبع: نقد فارسی
مترجم: الهام بای

1 نظر
  1. موژان 10 سال قبل
    پاسخ

    چه قشنگ!

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید