دردنامه ای به جدمان کوروش

توسط

دوستان و ایرانیان پاکنژاد
در سالروز تولد جدمان کوروش کبیر درد نامه ای به آن عزیز نوشته ام که نامش را کوروش شرمنده ایم نهاده ام.

کوروش شرمنده ام ولی میخواهم گزارشی از اوضاع و احوال امروزمان برایت نقل کنم. نمیدانم چرا؟ ولی فکر میکنم شاید با این درد دلها کمی زخمهای دلم التیام می یابد. بسان کودکی که غمهایش را با مادرش میگوید. من نیز با تو پدر خوب و مهربانم درددل میکنم.

هر چند با گفتن این حقایق عرق شرم بر جبین دارم و میدانم که این در ظاهر دردنامه است و در باطن شرم نامه. شرمگین از تو. از آرش. از کاوه آهنگر از پوریای ولی. از درفش کاویانی و صدها هزار شهید که آزادانه زیستند و با افتخار این خاک را به ما سپردند. به ما که همچون کبک سرمان را به زیر برف فرو برده ایم به تصور اینکه دیده نمی شویم. غافل از اینکه از لحظه لحظه زندگیمان میراثی بجز شرمندگی برای آیندگانمان بجا نمیگذاریم.

کوروش شرمنده ام ولی باید بگویم خواب بس است برخیز. برخیز و باز آئین غبار گرفته پندار نیک کردار نیک و گفتار نیک را از داخل کتابهای کهن درون انباری بیرون بیاور و به ما بیاموز. زیرا از این سه اصل در دیارت فقط نامی بجای مانده. نه پندار نیک برای تفکری زیبا داریم. نه گفتاری برای صلح و دوستی و نه کرداری نیک برای کمک به همنوعانمان.

کوروش شرمنده ام ولی باید بگویم دخترانت که از ترس تعرض مغولها خود را به سند انداختند تا مبادا بر دامن ایران لکه ننگی ننشیند. حالا برخی از آنان مجلس آرا و آغوش پرکن تازیان ملخ خوارند. کوروش درد دل زیاد دارم ولی نمیخواهم در این روز به این زیبائی بیش از این دل مهربانت را به درد آورم اما نمیدانم چرا این زخم کهنه امروز سر باز کرد.

در پایان میخواهم حرفم را پس بگیرم و بگویم بخواب و بگذار تصویر زیبائی که از ایران در ذهن توست خراب نشود و ما هم بیشتر شرمنده این نشویم که در امانتت خیانت کرده ایم.

منبع: وبلاگ نسل سوخته

1 نظر
  1. داوود 13 سال قبل
    پاسخ

    سلام میثم
    ممنون منم روز جهانی کوروش را بهت تبریک میگم
    فدات

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید