صد و چهارده سال از تولد «همفری بوگارت»، بازیگر نامدار تاریخ سینمای آمریکا گذشت که از او به عنوان نماد شماره یک هالیوود یاد میکنند. «همفری بوگارت»، بازیگر صاحبنام هالیوود و برنده اسکار، معتقد بود وقتی میتوان خود را یک سوپراستار دانست که نامت را حتی در کراچی نیز به راحتی به زبان آورند.
همفری دیفارست بوگارت (به انگلیسی: Humphrey DeForest Bogart) با نام مستعار بوگی (Bogey/Bogie)، هنرپیشه و تهیهکننده آمریکایی بود. «همفری بوگارت» روز 25 دسامبر 1899 در نیویورک آمریکا به دنیا آمد. پدرش جراح و مادرش ویراستار یک مجله بود. «بوگارت» دوران کودکی خود را در نیویورک آمریکا سپری کرد و برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به آکادمی «فیلیپس» در آندورا رفت، اما پس از مدتی از آنجا اخراج و به ارتش پیوست.
بوگارت در طول خدمت هیچگاه در جنگی شرکت نداشت، اما بر اثر حمله یک نهنگ دچار جراحت شد و همین امر موجب ایجاد اختلال در راه رفتن و حرف زدن او شد. وی از سال 1920 تا 1922 در کمپانی نمایش یکی از اقواماش بهنام استودیوی فیلم «برادی» به عنوان مدیر صحنه فعالیت داشت. وی در سال 1936 با بازی در فیلم «جنگل سنگی» خود را به عنوان یک بازیگر مستعد در سینما معرفی کرد و این مقدمه همکاری نسبتاً طولانی مدت و موفقیتآمیز او و کمپانی برادران وارنر شد.
از آن سال تا 1940 او در 28 فیلم نقشآفرینی کرد که اکثر آنها آثار گنگستری بودند و تنها دو فیلم در ژانر وسترن بود. حضور در فیلمهای «شاهین مالت» در نقش «سام اسپید» به کارگردانی جان هوستون و فیلم «کازابلانکا» ساخته «مایکل کورتیز» از جمله چشمگیرترین نقشآفرینیهای بوگارت محسوب میشود.
بوگارت در سال 1951 برای بازی در فیلم «ملکه آفریقایی» برنده جایزه اسکار و در سالهای 1942 و 1954 برای فیلمهای «کازابلانکا» و «شورش کین» نامزد کسب این جایزه شد و در اکثر فیلمهایش در نقش مردان خوشپوش و در عین حال دلیر و باهوش ظاهر شد و همین امر در جذابتر شدن شخصیت او تأثیرگذار بود.
در میانه های دهه پنجاه میلادی وضعیت سلامت بوگارت رو به وخامت نهاد. او که پس از امضای قرارداد طولانی مدت با کمپانی برادران وارنر با لبخندی بر لب گفته بود: این قرارداد تا هنگامی ادامه خواهد داشت که موها و دندان هایش بریزد به دلیل مصرف بیش از حد سیگار به سرطان مری دچار شد. بوگارت تا مدت ها از بیماری اش سخن نگفت و کم اشتهایی و کاهش وزن را ندیده گرفت. در سال 1956 سرانجام زاضی به انجام معاینات پزشکی شد که برای جلوگیری از بیماری بسیار دیر شده بود. پزشکان معالج او مری دو غده لنفاوی و یک دنده او را خارج کردند و تحت شیمی درمانی قرار دادند. درحالی که بیماری به همه بدن او دست اندازی کرده بود.در بستر بیماری او اسپنسر تریسی فرانک سیناترا و کاترین هپبورن از عیادت کنندگان ثابت بودند. بوگارت که وزنش به حدود هشتاد پوند-تقریباً معادل سی و شش کیلوگرم- تقلیل پیدا کرده بود در حالی که به تازگی پنجاه و هفت ساله شده بود درگذشت. در مصاحبه ای بعد از مرگ بوگارت کاترین هپبورن آخرین دیدار خود و اسپنسر تریسی با بوگارت را این گونه شرح داد: “اسپنس دست روی شونه بوگی گذاشت و گفت: شب به خیر بوگی. بوگارت چشماش رو به سمت اسپنس برگردوند بوسه آرامی بر دست اسپنس زد و گفت: خداحافظ اسپنس. قلب اسپنس ایستاد. بالاخره فهمیده بود.”
انجمن فیلم آمریکا در سال 1999 بوگارت را به عنوان بهترین ستاره مرد تمام دوران برگزید و مجله «اینترتینمنت ویکلی» هم او را نماد شماره یک هالیوود لقب داده است. «همفری بوگارت» روز 14 ژانویه 1957 در سن 57 سالگی بر اثر بیماری سرطان حنجره در لسآنجلس درگذشت. او زمانی در تنفر از مراسم خاکسپاری گفت: «من از تشییع جنازه بدم میآید. این مراسم برای شخص مرده نیست، این مراسم برای آدمهایی است که زنده میمانند و از عزاداری لذت میبرند.»
از معروفترین نقشآفرینیهای وی میتوان از «جنگل آسفالت»، «فرشتگان آلوده صورت»، «شاهین مالت»، «کازابلانکا»، «داشتن و نداشتن»، «خواب بزرگ»، «گذرگاه تاریک»، «گنجهای سیرا مادره»، «سابرینا» و «کُنتس پابرهنه» اشاره کرد.
فیلمشناسی
صحرا-1943
کازابلانکا-1942
شاهین مالت-1941
خواب عمیق-1946
ملکه آفریقائی-1951
گنجهای سیرامادره1948
سابرینا-1954
داشتن و نداشتن-1944
گذرگاه تاریک-1947
دست چپ خدا-1955
فرشتگانی با چهره های کثیف-1938
کنتس پابرهنه-1954
شورش در کین-1954
کی لارگو-1947
گذرگاهی به سوی مارسی-1944
جنگل سنگی-1936
نقل قولهای معروف «همفری بوگارت» در رابطه با دنیای سینما:
– «یک فیلمنامه خوب کافی است تا به بهترین نحو ممکن تواناییهای بازیگری خود را نشان دهید، در این صورت ارائه شخصیتی مقتدر و در عین حال عاشق کار بسیار سادهای است»
– «بازیگری قابل توصیف و تشریح نیست. آنها که در مدارس بازیگری تدریس میکنند، اگر روش تدریسشان تنها تئوری باشد، کاری بیهودهای انجام میدهند.»
– «بازیگری برای من همچون یک تجربه است؛ تجربهای پر فراز و نشیب که در پس ظاهر زیبای خود باطنی متفاوت دارد. باطنی با مقداری بسیار کم شیرینی.»
– «هیچگاه به شمایل یک تیپ سینمایی نزدیک نشدم، حتی در تکراریترین نقشهایم نیز تلاش کردم به طرق مختلف از تکرار بگریزم.»
– «سوپراستار شدن قاعده خاصی ندارد، اما حتما باید به کاری عشق بورزید تا بتوانید در آن کار موفق باشید.»
– «این یک ژست نیست، من دیوانه بازیگری هستم، این حرفه را به مانند جانم دوست دارم.»
«سوپراستار شدن قاعده خاصی ندارد، اما حتما باید به کاری عشق بورزید تا بتوانید در آن کار موفق باشید.»
جمله قابل تأمليست …
مطلب مفیدی بود. متاسفانه من فقط فیلم «کازابلانکا» رو دیدم. ممنون
یک ایراد توی طراحی سایتت بگیرم؟ هر چند قصد جسارت ندارم ها
در یادداشت های روزت، بروزترین گزارشت آخرین صفحه است که صفحه دیگری بعدش نیست ولی طراحی که انجام دادی برای آخرین صفحه نوشتی صفحه بعد که صفحه بعدی وجود نداره و به نظر من باید بگذاری صفحه قبل و در صفحات قبل آخر باید به جای صفحه قبل بگذاری صفحه بعد.