آن سه محیط بان، در کمتر از 72 ساعت!

توسط

خبر کوتاه است! در کمتر از 72 ساعت سه محیط بان در کشور به ضرب گلوله های جهل و خودپرستی شکارچیان هویت طبیعی کشور به شهادت رسیدند.

این اولین باری نیست که شاهد چنین حوادث ناگواری هستیم. تاکنون 119 نفر از محیط بانان به شهادت رسیده و تعداد زیادی هم در دفاع از حریم محیط زیست کشور جانباز شده اند؛ در چنین شرایطی آسان ترین راه همدردی، تسلیت گفتن، دلسوزی و آه کشیدن و اشک ریختن است.

اما انصاف این است که ببینیم مشکل کجای کار بوده است و چگونه می توان کشتار بی رحمانه محیط بانان بی دفاع را متوقف کرد؟ واقعیت این است که حتی اگر این سه محیط بان فقید پیش دستی می کردند و ماشه می چکاندند و شکارچی ها را می کشتند، حالا آن سو خانواده های عزادار، این سو محیط بانان بازداشتی و پرونده هایی هزاربرگ و احکام قصاص را داشتیم، همانند آنچه که برای دو محیط بان منطقه حفاظت شده دنا به وقوع پیوست.

سال گذشته در مراسمی که توسط انجمن کوهنوردان ایران به بهانه جمع آوری کمک مالی برای محیط بانان دنا برگزار شد؛ صحبت های دختر و برادر یکی از محیط بانان که برای حضور در مراسم به تهران آمده بودند بسیار متاثرکننده بود. برادر محیط بان از عشق بی پایان او به طبیعت و محیط زیست و حیات وحش می گفت. او تصویری را از برادرش نشان داد که محیط بان در کنار یک بز کوهی گرفته بود. می گفت برادرش برای نجات این موجود زیبا با چندین شکارچی تا بن دندان مسلح درگیر شده است. می گفت اربابان شکارچیان برای تحویل لاشه این موجود زیبا به شکارچیان وعده پاداش شصت میلیون تومانی داده اند! از تیرهایی گفت که شکارچیان به سوی برادرش شلیک کرده اند. تیرهایی که در پای برادرش جا خوش کرده اند!

داستان پر درد مظلومیت این قشر زحمتکش (محیط بانان) گویی تمامی ندارد. اما اخبار کشته شدن محیط بانان، سوالات فراوانی را در ذهن طبیعت دوستان بر می انگیزد.

برداشت از: کوه نامه

من محیط بانم، حافظ طبیعت پاک ایران

برای شکارچی، شکار قساوت می زاید و فرزند قساوت، بی رحمی است و نوه آن، قتل است. چه فرق است، نفس گرفتن، آدمی را قاتل می کند. انسان و حیوان برایش علی السویه است. چه بسا انسان بی ارزش تر از حیوان باشد، چون نه گوشتش بکار آید و نه پوستش. اما حیوان همه چیزش بکار می آید؟ حتی می توان نامش را به روی شکارچی گذاشت و گفت: شکارچی های قاتل، انسان های حیوان صفتی هستند.

اما نه، این ظلم به حیوان است که نامش را لکه دار کنیم. پس بهتر است بگوییم: شکارچی ها نوعی انسانند که همنوع خود را می درند. حیوانات برای حیات و راز بقا می درند شکارچیان برای تفریح.

تیری که بر قلب یک آهوی باردار بنشیند می تواند بر قلب یک محیط بان هم بنشیند و چه قوانین سخت گیرانه ای که محیط بان باید تا دم مرگ برود تا بتواند شلیک کند و اثبات کند که برای جانش و وظیفه اش، از خود دفاع کرده و اگر هم به زندان رود عالم و آدم بسیج شوند و میلیون ها پول بدهند تا آزاد شوند.

ای کاش حیوانات زبان داشتند و در غم محیط بانان مرثیه سرایی می کردند.

آنگاه: شیر خواهد گفت از من قوی تر، آهو خواهد گفت از من مهربان تر، فیل خواهد گفت از من بزرگ تر، بلبل خواهد گفت از من خوش صدا تر، کلاغ خواهد گفت از من با حیا تر، شانه به سر خواهد گفت از من همیشه سر تر، مرغ ماهیگیر خواهد گفت از من روزی رسان تر، عقاب خواهد گفت از من بلند پرواز تر، جغد خواهد گفت از من شب بیدار تر، سگ خواهد گفت از من با وفا تر و همه و همه او را ستایش خواهند کرد.

و در مقابل خطاب به شکارچیان قاتل: روباه خواهد گفت از من مکار تر، کفتار خواهد گفت از من مرده خوار تر، جغد خواهد گفت از من شوم تر، کلاغ خواهد گفت از من نحس تر، مار خواهد گفت از من پر نیش تر، کرکس خواهد گفت از من زشت تر و همه و همه انگار یتیم شده اند، مذمت خواهند کرد شکارچیانی که به قساوت رسیده اند و به نوعی نامحسوس از حمایت و عدم شفافیت در قانون برخورداند، چرا که آنکه با ناجوانمردی پیش می آید یک گام از قانون پیش است.

به راستی شهید بعدی کیست؟ این روزها چه اخبار بدی می رسد! کاش هیچ رسانه ای نبود و بی خبری را خوش خبری تفسیر می کردیم.

حقوق های میلیونی و ترویج فساد و فحشا ناشی از آن درآمدهای کذایی، روح مردم را می کشد.
جاده های پیچ در پیچ و راننده های بی حواس، جوانان سرباز وطن را.
شکارچیان خوش گذران برای سیخی کباب شده از شکار، قلب مادران و خواهران را کباب می کنند.
و …

فقط باید ابراز امیدواری کرد که اصلاح شویم وگرنه قربانی بعدی در راه است. من یا شما مهم نیست! مهم اینست که خطر در یک قدمی است.

نویسنده: علی بیات

1 نظر
  1. ابی 8 سال قبل
    پاسخ

    خیلی تاسف انگیزه درود بر روح آن سه محیط بان

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید