نِلسون رولیهلاهلا ماندِلا (زاده 26 تیر 1297 برابر با 18 ژوئیه 1918 – درگذشته در 14 آذر 1392 برابر با 5 دسامبر 2013) نخستین رئیس جمهور آفریقای جنوبی است که در انتخابات دموکراتیک عمومی برگزیده شد. وی پیش از ریاست جمهوری از فعالان برجستهٔ مخالف آپارتاید در آفریقای جنوبی و رهبر کنگره ملی آفریقا بود. او به خاطر دخالت در فعالیتهای مقاومت مسلحانه مخفی محاکمه و زندانی شد. مبارزه مسلحانه، برای ماندلا، آخرین راه چاره بود؛ او همواره پایبند به عدم توسل به خشونت بود. ماندلا در طول 27 سال زندان، که بیشتر آن را در یک سلول در جزیره روبن سپری کرد، مشهورترین چهرهٔ مبارزه علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی شد. گرچه رژیم آپارتاید و ملتهای طرفدار آن وی و کنگره ملی آفریقا را کمونیست و تروریست میدانستند، مبارزه مسلحانه بخشی جداییناپذیر از مبارزه علیه آپارتاید بود. ماندلا پس از آزادی از زندان در سال 1990، سیاست صلحطلبی را در پیش گرفت، و این امر منجر به تسهیل انتقال آفریقای جنوبی به سمت دموکراسیای شد که نماینده تمامی اقشار مردم باشد.
ماندلا پس از دریافت جوایزی در طول چهار دهه، هم اکنون یک چهره سرشناس دولتمرد است که همچنان در مورد مسائل مهم عقاید خود را ابراز میدارد. او را در آفریقای جنوبی اغلب تحت عنوان مادیبا میشناسند، این عنوان افتخاری را بزرگان خاندان ماندلا به وی دادهاند. این عنوان دیگر مترادف با نام نلسون ماندلاست. بسیاری از مردم آفریقای جنوبی نیز بهنشانهٔ احترام وی را مخولو (پدربزرگ) صدا میزنند.
آغاز زندگی
ماندلا در یک خانواده تمبو در روستای کوچک موزو در ناحیه متاتا، مرکز مناطق ترانسکی از استان کیپ از اتحادیه آفریقای جنوبی به دنیا آمد. پدر ماندلا، گادلا هنری مپهاکانییسوا، عضو شورای سلطنتی مردم تمبو بود، او از زمان تولد این مقام را به ارث برده بود و ماندلا نیز قرار بود چنین مقامی را به ارث ببرد. پدر ماندلا نقشی اساسی در به سلطنت رسیدن جونگینتابا دالیندیبو در تمبو داشت، دالیندیبو نیز پس از مرگ گادلا با به فرزندی گرفتن ماندلا به صورت غیر رسمی این لطف وی را جبران کرد. در مجموع، پدر ماندلا چهار همسر داشت، که از این تعداد در مجموع سیزده فرزند (چهار پسر و نه دختر) داشت. ماندلا از نوسکنی فنی سومین (‘سومین’ از نظر نظام رتبه بندی پیچیده سلطنتی) همسر گادلا، در «اومزی» یا مزرعهای که ماندلا بیشتر دوران کودکی خود را در آن سپری کرد به دنیا آمد.
رولیهلاهلا ماندلا در هفت سالگی، نخستین عضو خانواده خود بود که به مدرسه پا گذاشت، وی در مدرسه توسط یک معلم متدیست، با تبعیت از نام هوراسیو نلسون دریاسالار انگلیسی «نلسون» نام نهاده شد. پدر رولیهلاهلا وقتی وی نه ساله بود در نتیجه بیماری سل درگذشت، و جونگینتابا، نایب السلطنه سرپرستی وی را بر عهده گرفت. ماندلا در یک مدرسه تبلیغی وسلی در همسایگی محل زندگی نایب السلطنه مشغول به تحصیل شد. بر اساس رسوم تمبو، او در شانزده سالگی تشریف، و در موسسه شبانه روزی کلارک بری، مشغول به تحصیل فرهنگ غرب شد. او به جای سه سال، در دو سال مدرک مقدماتی خود را اخذ کرد.
ماندلا در نوزده سالگی، در سال 1937، به هلدتون، دانشکده وسلی در فورت بیوفورت که بیشتر خانواده سلطنتی در آن مشغول به تحصیل بودند عزیمت کرد، و به ورزشهای بوکس و دو و میدانی علاقهمند شد. پس از کنکور (شرکت در کنکور، او شروع به تحصیل در مقطع کارشناسی علوم انسانی) کارشناسی در دانشگاه فورت هار کرد، او در این دانشگاه با اولیور تامبو، آشنا شد و آنها تبدیل به دوست و همکار پایداری شدند.
ماندلا در پایان سال اول تحصیلات خود، در تحریم شورای نمایندگی دانشجویان که در اعتراض به سیاستهای دانشگاه انجام گرفت شرکت کرد، و پس از آن از فورت هار اخراج شد. کمی پس از آن، جونیگنتابا به ماندلا و جاستیس (پسر نایب السلطنه که وارث تاج و تخت بود) اعلام کرد که قصد دارد برای هر دوی آنها مراسم ازدواج ترتیب دهد. هر دو مرد جوان با ناراحتی از این مساله به جای آنکه ازدواج کنند، تصمیم گرفتند راحتی قلمرو نایبالسلطنه را رها کرده و به تنها جایی که امکانش بود بگریزند: ژوهانسبورگ. ماندلا به محض ورود ب ژوهانسبورگ، به عنوان نگهبان معدن شروع به کار کرد. اما، بلافاصله پس از آنکه کارفرمای وی پی برد که ماندلا پسر ناتنی نایبالسطنهاست که از خانه گریخته وی را اخراج کرد. پس از آن ماندلا به لطف ارتباطی که با دوست و همکار خود والتر سیسولو داشت به عنوان منشی یک شرکت حقوقی شروع به کار کرد. ماندلا در حین کار، تحصیلات خویش را به صورت مکاتبهای در دانشگاه آفریقای جنوبی (UNISA) به اتمام رساند، و پس از آن شروع به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه ویتواترسرند کرد. ماندلا در این مدت در شهرکی به نام الکساندرا زندگی میکرد.
فعالیت سیاسی
پس از آنکه حزب ملی گرا که اکثریت اعضای آن را آفریکانسهای طرفدار سیاست جدایی نژادی آپارتاید تشکیل میدادند در انتخابات 1948 پیروز شد، ماندلا در مخالفت کنگره ملی آفریقا در سال 1952 و مبارزات کنگره خلق در سال 1955، که اتخاذ منشور آزادی توسط آن برنامه بنیادین آرمان ضد آپارتاید را فراهم میکرد نقشی اساسی داشت. در این زمان، ماندلا و همکارش اولیور تامبو شرکت حقوقی ماندلا و تامبو را مدیریت میکردند، و خدمات حقوقی رایگان یا ارزان قیمت در اختیار آن دسته از سیاهانی که قادر به برخورداری از نمایندگی قانونی نبودند قرار میدادند.
نلسون ماندلا که در آغاز طرفدار مبارزه عمومی غیر خشونت آمیز بود، در 5 دسامبر 1956 به همراه 150 تن دیگر دستگیر شده، و متهم به خیانت شد. محاکمه به اتهام خیانت از 1956 تا 1961 ادامه یافت، و همگی آنان تبرئه شدند. از سال 1952 تا 1956 با روی کار آمدن طبقه جدیدی از فعالان سیاهپوست (آفریکانیست) در شهرکها که خواستار اتخاذ تدابیر جدیتری علیه رژیم حزب ملیگرا بود، فعالیت کنگره ملی آفریقا با اختلالات زیادی همراه بود. رهبران کنگره ملی آفریقا یعنی آلبرت لوتولی، اولیور تامبو و والتر سیسولو نه تنها احساس میکردند که تحولات با سرعت زیادی در حال رخ دادن است، بلکه رهبری خود را نیز در خطر میدیدند. درنتیجه آنان در تلاش برای جلب موقعیتی بهتر از آفریکانیستها بر آن شدند که موقعیت خود را از طریق اتحاد با احزاب سیاسی کوچک سفیدپوست، رنگین پوست و سرخپوست بهبود بخشند. آفریکانیستها کنفرانس منشور آزادی را که در سال 1955 در کلیپتون برگزار شد به باد تمسخر گرفتند. دلیل آنها برای این کار آن بود که کنگره ملی آفریقا که بیش از 100 هزار عضو داشت در اتحادیه کنگره تنها یک حق رای داشت، این اتحادیه چهار دبیر کل از پنج حزب حاضر از اعضای حزب کمونیست آفریقای جنوبی (SACP) داشت، که به شدت به سیاستهای مسکو پایبند بودند.
در سال 1959، پس از آنکه بیشتر آفریکانیستها، با حمایت مالی از غنا و پشتیبانی چشمگیر سیاسی از جانب باسوتو مستقر در ترنسوال از این کنگره جدا شده و تحت رهبری رابرت سوبوکوه و پوتالکو لبالو، کنگره پان آفریکانیست را تشکیل دادند کنگره ملی آفریقا بیشتر حمایت نظامی خود را ازدست داد. پس از قتلعام حامیان کنگره پان آفریکانیست، در مارس 1960، و تحریم کنگره پان آفریکانیست و کنگره ملی آفریقا، کنگره ملی آفریقا و حزب کمونیست آفریقای جنوبی به متابعت از جنبش مقاومت آفریقا (شورشیان لیبرال) و کنگره پان آفریکانیست پرداختند. لوتولی، که متهم به بیاعتنایی شده بود، به حاشیه کشانده شد، و کنگره ملی آفریقا و حزب کمونیست آفریقای جنوبی به کنفرانس فراگیر آفریقا در سال 1961، که تمامی احزاب در آن گرد آمدند تا به راهبرد مشترکی دست یابند متوسل شدند و در این کنفرانس ماندلا با اعلام تشکیل اومخونتووه سیزوه، که بر اساس ایرگو، نهضت چریکی یهودیان، تشکیل شده و رهبری آن را ماندلا و دنیس گلدبرگ، لیونل «راستی» برنشتاین، و هارولد ولپه فعالان یهودی حزب کمونیست آفریقای جنوبی بر عهده داشتند دعوت به مبارزه نظامی کرد.
پس از آن ماندلا پنهانی کشور را ترک کرد و با رهبران آفریقا در الجزایر و دیگر نقاط دیدار کرد. ماندلا که از پی بردن به عمق حمایت از کنگره پان آفریکانیست و عقیده عموم مبنی بر آنکه کنگره ملی آفریقا یک انجمن کوچک وابسته به قبیله خهوسا و تحت کنترل سفیدپوستان کمونیست قرار دارد شگفت زده شده بود، به آفریقای جنوبی بازگشت و مصمم شد تا بخش ملی گرای آفریقا را در اتحاد کنگره تقویت کند. تصور بر این است که بحث ماندلا با رهبران کمونیست بر سر این مساله منجر به خیانت متعاقب آن به ماندلا و دستگیری وی در نزدیکی هوویک شد. ویسل اینلاین ماندلا در زندگینامه خود به شرح این مطلب پرداخته است اما دست کم یکی از فعالان برجسته حزب کمونیست آفریقای جنوبی که در آن زمان به ماندلا نزدیک بود در بازگشت به آفریقای جنوبی مورد بی اعتنایی قرار گرفت.
دستگیری و زندانی شدن
در سال 1961، ماندلا رهبری اومخونتو وسیزوه (به معنای «نیزه ملت»، و نیز با علامت اختصاری “MK”) شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا (ANC) را که خود یکی از بنیانگذاران آن بود بر عهده گرفت. او مبارزات خرابکاری علیه اهداف نظامی و دولتی را رهبری کرده، و طرحهایی تدوین کرد تا در صورتی که خرابکاری نتوانست به آپارتاید خاتمه دهد به جنگ چریکی متوسل شود. چند دهه بعد، خصوصاً در دهه 1980، اومخونتو وسیزوه تبدیل به جنگ چریکی علیه رژیم حاکم شد. ماندلا همچنین در خارج از کشور مبادرت به جمعآوری کمکهای مالی برای MK کرد، و در دیدار با برخی از دولتهای آفریقا ترتیباتی برای آموزش شبه نظامی داد.
در 5 اوت 1962، ماندلا پس از هفده ماه گریز دستگیر شده و در دژ ژوهانسبورگ زندانی شد. ویلیام بلوم، یکی از کارکنان سابق وزارت امور خارجه آمریکا، گفتهاست سازمانسیا محل اختفای ماندلا را به پلیس اعلام کرده بود. سه روز بعد، در حضور ماندلا در دادگاه وی متهم به رهبری اعتصاب کارگران در سال 1961 و ترک غیرقانونی کشور شد. در 25 اکتبر 1962، ماندلا به پنج سال زندان محکوم شد. دو سال بعد در 11 ژوئن 1964، به اتهام شرکت ماندلا در کنگره ملی آفریقا (ANC) برای وی حکم دیگری صادر شد.
در حالیکه ماندلا در زندان بود، پلیس در 11 ژوئیه 1963، رهبران کنگره ملی آفریقا را در مزرعه لیلیسلی، در ریوونیا، واقع در شمال ژوهانسبورگ دستگیر کرد. ماندلا نیز به محاکمه ریوونیا کشانده شد، و در این روند ماندلا، احمد کاترادا، والتر سیسولو، گووان مبکی، آندرو ملانجلی، ریموند مهلابا، الیاس موتسوئالدی، والتر مکوایی (که در حین محاکمات از زندان گریخت)، آرتور گلدریچ (که قبل از محاکمه اززندان گریخت)، دنیس گلدبرگ و لیونل «راستی» برنشتاین توسط قاضی پرسی یوتار متهم به خرابکاری و اتهاماتی معادل خیانت، که اثبات آن برای دولت سادهتر بود شدند.
ماندلا در بیانیه خود که از جایگاه متهم در آغاز جلسه دفاع خود در محاکمه 20 آوریل 1964 در دیوان عالی پرتوریا بیان کرد، به تبیین دلیل توسل کنگره ملی آفریقا به استفاه از تاکتیک خشونت پرداخت. بیانیه وی نشان میداد که چگونه کنگره ملی آفریقا تا پیش از قتلعام شارپویل سالها از طریق صلحآمیز به دنبال مقابله با آپارتاید بودهاست. این حادثه که همزمان با برگزاری همهپرسی تأسیس جمهوری آفریقای جنوبی و اعلام وضعیت فوقالعاده همزمان با ممنوعیت فعالیت کنگره ملی آفریقا بود تنها چارهای که برای کنگره ملی آفریقا باقی گذاشت توسل به خرابکاری بود. هر اقدام دیگری معادل تسلیم بیقید و شرط بود. ماندلا به ارائه توضیحاتی در مورد طراحی Manifesto of Umkhonto در تاریخ 16 دسامبر 1961 به منظور افشای شکست سیاست کنگره ملی آفریقا پس از امتناع بیگانگان از سرمایهگذاری در کشور پرداخت. او با این عبارات یه اظهارات خود خاتمه داد: «در طول زندگیام خود را وقف مردم آفریقا کردهام. با استیلای سفدپوسان مبارزه کردهام، و با استیلای سیاهان نیز مبارزه کردهام. به دنبال آرمان جامعهای آزاد و دموکراتیک که همه بتوانند در آن در توازن و با فرصتهایی برابر زندگی کنند بودهام. این آرمان من است که امیدوارم با آن زندگی کرده و بدان دست یابم. اما اگر نیاز باشد آمادهام برای این آرمان بمیرم.»
برام فیشر، ورنون بران، خوئل جوفه، آرتور چاسکالسون و جورج بیزوس اعضای تیم وکلای مدافع متهمان بودند. هارولد هنسون در پایان جریان محاکمه برای درخواست تخفیف در مجازات به جمع وکلای مدافع پیوست. همگی متهمان به استثنای راستی برنشتاین گناهکار شناخته شده، اما از مجازات مرگ گریخته و در تاریخ 12 ژوئن 1964 محکوم به حبس ابد شدند. از جمله موارد اتهامات آنان میتوان از این موارد نام برد: شرکت در اقدامات نظامی، خصوصا چهار مورد اتهام خرابکاری، که ماندلا همه آنها را پذیرفت، و توطئه برای کمک به دیگر کشورها در جهت حمله به آفریقای جنوبی، که ماندلا این اتهام را نپذیرفت.
ماندلا در جزیره روبن زندانی شد و از بیست و هفت سال زندان متعاقب آن هیجده سال را در این زندان به سر برد. در این زندان بود که ماندلا زندگینامه خود را، تحت عنوان راه طولانی آزادی نوشت. اما، ماندلا هیچ چیزی در مورد همدستی فردریک دکلرک در خشونتهای دهههای هشتاد و نود، یا نقش همسر سابق خود وینی ماندلا در آن قتلعام افشا نکرد. اما، او بعدها در همکاری با دوست روزنامهنگار خود آنتونی سمپسون به بررسی این مسائل در ماندلا: زندگینامه تایید شده پرداخت. ماندلا در مدتی که در زندان بود، همچنان با کنگره ملی آفریقا در ارتباط بود، و این کنگره در تاریخ 10 ژوئن 1980 بیانیهای از جانب وی منتشر کرد، که بخشی از آن به شرح زیر است: «متحد شوید! بسیج شوید! بجنگید! باید آپارتاید را در بین سندان اقدامات تودههای متحد و چکش مبارزه مسلحانه در هم بکوبیم!»
در فوریه 1985 رییس جمهوری آفریقای جنوبی پیشنهاد آزادی مشروط او را به شرط محکوم کردن بی قید و شرط خشونت به عنوان ابزاری سیاسی را داد. وزرا با این پیشنهاد مخالف بودند زیرا معتقد بودند ماندلا هرگز در ازای آزادی شخصی به این متعهد نخواهد شد که سازمانش مبارزه مسلحانه را خاتمه بدهد. ماندلا پیشنهاد را قویاً رد کرد و از طریق دخترش زیندزی در اعلامیه ای گفت «چه آزادی به من پیشنهاد می شود در حالیکه سازمان مردم ممنوع باقی می ماند؟ تنها مردم آزاد می توانند مذاکره کنند. یک زندانی نمیتواند قرارداد ببندد.»
آزادی
ماندلا تا فوریه 1990 که تلاش کنگره ملی آفریقا و مبارزات بینالمللی با شعار «نلسون ماندلا را آزاد کنید!» منجر به آزادی وی شد همچنان در زندان باقیماند. فردریک د کلرک رئیس جمهور نیز همزمان دستور آزادی ماندلا، و پایان ممنوعیت فعالیت کنگره ملی آفریقا را صادر کرد.
ماندلا در روز آزادی خود یعنی 11 فوریه 1990، به ایراد سخنرانیای خطاب به ملت پرداخت. وی همزمان با اعلام پایبندی خود به صلح و آشتی با اقلیت سفیدپوستان کشور، به وضوح اعلام کرد که مبارزه مسلحانه کنگره ملی آفریقا هنوز به پایان نرسیده است: “توسل ما به مبارزه مسلحانه در سال 1960 با تشکیل (اومخونتو وی سیزوه) شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا صرفا اقدامی دفاعی در برابر خشونت آپارتاید بود. عواملی که ایجاب کننده مبارزه مسلحانه بود امروز همچنان باقی است. ما چارهای جز ادامه نداریم. امیدواریم به زودی شرایطی برای حل این مسائل از طریق مذاکره فراهم شود، تا دیگر نیازی به مبارزه مسلحانه نباشد.”
اما وی اعلام کرد که توجه وی معطوف به برقراری صلح برای اکثریت سیاهپوست و دادن حق رای به آنان چه در انتخابات کشوری و چه در انتخابات محلی است.
ریاست کنگره ملی آفریقا و ریاست جمهوری آفریقای جنوبی
نخستین انخابات دموکراتیک آفریقای جنوبی که در آن همه افراد میتوانستند شرکت کنند در تاریخ 27 آوریل 1994 برگزار شد. کنگره ملی آفریقا اکثریت را در انتخابات به خود اختصاص داد، و ماندلا، به عنوان رهبر کنگره ملی آفریقا، به عنوان نخستین رئیس جمهور سیاهپوست کشور برگزیده شد، و در دولت اتحاد ملی دکلرک از حزب ملیگرا به عنوان معاون رئیسجمهور برگزیده شد.
ماندلا به عنوان رئیسجمهور از ماه می1994 تا ژوئن 1999، رهبری انتقال از فرمانروایی اقلیت و آپارتاید را بر عهده داشت، و به خاطر حمایت از صلح ملی و بینالمللی تحسین بینالمللی را به دست آورد. اما، خصوصا زمانی که آفریقای جنوبی در سپتامبر 1998 و در زمان ریاستجمهوری وی به لسوتو حمله کرد، انتقاداتی از دولت وی به عمل آمد.
زمانی که آفریقای جنوبی میزبانی جام جهانی راگبی 1995 را بر عهده داشت، نلسون ماندلا اتباع غیرسفیدپوست آفریقای جنوبی را به حمایت از تیم اتحادیه ملی راگبی آفریقای جنوبی که پیش از آن مورد نفرت همگان بود دعوت کرد. پس از آنکه تیم اسپرینگبوک با پیروزی بر نیوزیلند به قهرمانی رسید، ماندلا با پوشیدن لباس اسپرینگبوک جام قهرمانی را به کاپیتان سفید پوست این تیم، فرانکو پینار اهدا کرد. این اقدام ماندلا گامی مهم در راستای برقراری آشتی میان سیاهان و سفیدپوستان آفریقای جنوبی محسوب شد.
برخی گروهها نیز از پیشرفت اجتماعی دولت ماندلا، خصوصا در زمینه ناکارآمدی دولت در رویارویی با بیماری ایدز انتقاد کردند. ماندلا پس از بازنشستگی، اذعان کرد که عدم توجه کافی وی به همهگیری HIV/AIDS ممکن بود عواقب وخیمی برای کشورش به همراه داشته باشد. وی در فرصتهای مختلف اهمیت این بحران آفریقای جنوبی را گوشزد کردهاست.
دیپلماسی بینالمللی
برای کمک به انجام محاکمه لاکربی ماندلا علاقه بسیاری به پایان دادن به اختلاف دیرین میان لیبی از یک سو، و ایالات متحده آمریکا و انگلستان از سوی دیگر، در مورد محاکمه دو لیبیایی متهم به مشارکت در سقوط هواپیمای خطوط هوایی آمریکا در تاریخ 21 دسامبر 1988 که 270 کشته بر جای گذاشت داشت. ماندلا در نوامبر 1994، پیشنهاد کرد که آفریقای جنوبی به عنوان یک کشور بیطرف محل برگزاری محاکمه بمبگذاری در پرواز شماره 103 پنامریکن انتخاب شود اما جان میجر نخستوزیر انگلیس این درخواست وی را نپذیرفت. سه سال بعد ماندلا در سفر خود به لندن در ژوئیه 1997 بار دیگر این درخواست را برای جانشین میجر، یعنی تونی بلر، مطرح کرد. چندی بعد در همان سال، در گردهمایی رهبران کشورهای همسود (CHOGM) در اکتبر 1997 درادینبورگ ماندلا هشدار داد: «هیچ کشوری نباید نقش دادخواه، دادستان یا قاضی را بازی کند.» پس از چندی قرار شد محاکمه در کمپ زَیست در هلند، و بر اساس قانون اسکاتلند، برگزار شود و ماندلا در آوریل 1999 گفتگو با سرهنگ قذافی را برای تحویل دو متهم (مقراهی و فیمه) آغاز کرد.
پس از نه ماه محاکمه، رای در تاریخ 31 ژانویه 2001 صادر شد. فیمه تبرئه شد اما مقراهی گناهکار شناخته شد و به 27 سال زندان در اسکاتلند محکوم شد. درخواست تجدیدنظر مقراهی در مارس 2002، رد شد و ماندلا در 10 ژوئن 2002 به دیدار وی در زندان بارلینی رفت. ماندلا در اتاق دیدار با زندانیان در کنفرانسی خبری گفت، «مقراهی کاملاً تنهاست.» «کسی نیست تا با او حرف بزند. تنها ماندن یک انسان در طول دروه محکومیت خود یک عذاب روانی است.» ماندلا همچنین افزود: «شاید عادلانه باشد تا او به یک کشور مسلمان انتقال یابد چراکه کشورهای مسلمانی نیز هستند که مورد اعتماد غرب باشند. اگر او در کشوری همانند مراکش، تونس یا مصر باشد خانوادهاش راحتترمیتوانند به دیدار وی بروند.» پس از آن مقراهی به زندان گریناک منتقل شد و وی دیگر در سلول انفرادی به سر نمیبرد. کمیسیون بررسی پروندههای جنایی اسکاتلند اخیراً در حال بررسی پرونده وی است، و انتظارمیرود رای به ارجاع پرونده مقراهی به دیوان عالی اسکاتلند برای تجدیدنظر مجدد دهد.
ازدواج
ماندلا سه بار ازدواج کرد. وی نخستین بار با اولین نتوکو میس ازدواج کرد که گرچه با وی در ژوهانسبورگ آشنا شد، او نیز مانند خود ماندلا، اهل ناحیهای بود که بعدها منطقه ترانسکی آفریقای جنوبی نام گرفت. این زوج دو پسر به نامهای مادیبا (تمبی) و ماکگاتو، و دو دختر داشتند که هر دو ماکازیوه نام داشتند. دختر اول آنان در نه ماهگی درگذشت، و آنان دومین دختر خود را نیز ماکازیوه نامیدند. همه فرزندان آنان در واترفورد کامهلابا تحصیلات خود را انجام دادند. این زوج پس از 13 سال در سال 1957 از یکدیگر جدا شدند، دلیل جدایی آنان شور انقلابی ماندلا بود و اینکه مذهب همسر ماندلا یعنی مذهبی بود که به تبلیغ سیاست بیطرفی سیاسی میپرداخت.
همسر دوم ماندلا، وینی مادیکیزلا-ماندلا، نیز اهل منطقه ترانسکی بود، گرچه آن دو نیز، در ژوهانسبورگ، یعنی شهری که وینی نخستین مددکار اجتماعی سیاهپوست آن بود با هم آشنا شدند. بعدها، وینی قربانی اختلاف خانوداگی ناشی از نزاع سیاسی کشور شد؛ در حالیکه شوهرش به اتهام تروریسم و خیانت در زندان جزیره رابن مشغول گذراندن حبس ابد بود، پدرش به سمت وزارت کشاورزی ترانسکی برگزیده شد. اختلافات سیاسی، منجر به جدایی در (آوریل 1992) و طلاق در (مارس 1996) است.
ماندلا در هشتادمین سالگرد تولد خود، با گراکا ماچل، بیوه سامورا ماچل، رئیسجمهور سابق موزامبیک و متحد کنگره ملی آفریقا که دوازده سال پیش در سانحه هوایی کشته شده بود ازدواج کرد.
بازنشستگی
ماندلا پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود در سال 1999، تبدیل به یکی از طرفداران سازمانهای فعال اجتماعی و حقوق بشر شد. وی جوایز بینالمللی بسیاری از جمله نشان لیاقت و نشان سنت جان از ملکه الیزابت دوم و نشان آزادی ریاست جمهوری از جورج دبلیو. بوش دریافت کرد.
ماندلا در سفر خود به کانادا در سال 1998، به سخنرانی در جمع 45٬000 دانشآموز در اسکایدوم در شهر تورونتو پرداخت و مورد استقبال آنان قرار گرفت. در سال 2001، او نخستین فرد زندهای نام گرفت که به عنوان شهروندی افتخاری کانادا برگزیده شد (تنها فردی که پیش از وی این عنوان را به دست آورده بود رائول والنبرگ، بود که پس از مرگ به چنین عنوانی دست یافته بود). گرچه دولت کانادا امیدوار بود ماندلا با تمامی آرا به عنوان شهروند افتخاری نائل شود، اما این امر به دلیل مخالفت حزب اتحاد کانادا و اعتراض راب اندرس نماینده پارلمان در مجلس نمایندگان کانادا مبنی بر اینکه ماندلا سابقاً یک «کمونیست و تروریست» بوده حاصل نشد. در همین حال، وی نخستین عضو افتخاری حکم کانادا، یکی از معدود اتباع کشورهای بیگانه بود که بالاترین نشان افتخار کانادا را به دست میآورد.
در تابستان 2001، بیماری سرطان پروستات ماندلا شناسایی و درمان شد. وی در طول هفت هفته درمان شد.
در سال 2003، ماندلا طی چند سخنرانی از سیاست خارجی دولت جرج دبلیو بوش انتقاد کرد، و اعلام کرد که جرج دبلیو بوش در مورد مساله جنگ عراق و در قضیه عدم متابعت از سازمان ملل متحد و دبیر کل آن کوفی عنان ممکن است انگیزههای نژادپرستانه داشته باشد. «آیا این به این خاطر است که دبیر کل سازمان ملل متحد یک سیاهپوست است؟ آنان هیچگاه در زمانی که دبیرکل سازمان ملل متحد سفیدپوست بود چنین اقداماتی انجام نمیدادند». این اظهارات ماندلا حتی در میان برخی از طرفداران وی نیز، اعتراضاتی را به همراه داشت. بعدها در همان سال، او به حمایت از 46664 بنیاد خیریه ایدز که نام آن از روی شماره زندان وی انتخاب شده بود، پرداخت.
ماندلا در ژوئن 2004، در 85 سالگی، اعلام کرد که از زندگی سیاسی کنارهگیری خواهد کرد. سلامتی وی رو به وخامت نهاده بود و وی میخواست زمان بیشتری را در کنار خانوادهاش سپری کند. اما وی مبارزه علیه ایدز را از این مساله مستثنی کرده بود. او در ژوئیه 2004، به بانگکوک پرواز کرد تا در پانزدهمین کنفرانس بینالمللی ایدز سخنرانی کند. پسر او، ماکگاتو ماندلا، در 6 ژانویه 2005 در نتیجه ابتلا به ایدز درگذشت. ماندلا همچنین از نهضت بینالمللی مبارزه با فقر که گروه ONE نیز بخشی از آن است اعلام حمایت کردهاست. در 23 ژوئیه 2004، شهر ژوهانسبورگ با اعطای نشان آزادی شهر در جشنی اورلاندو، سووتو بالاترین نشان افتخار خود را به ماندلا اعطا کرد.
امروزه، ماندلا هنوز برای سازمانهای آموزشی جهان همانند United World Colleges و Round Squareکه برای عقاید وی در زمینه صلح جهانی اهمیت زیادی قائلند از چهرههای سرشناس جهان محسوب میشود. کمیته بینالمللی المپیک برای چهره برگزیده فعال در زمینه مسائل بشر دوستانه یعنی المپیک زمستانی 2006 ماندلا از اهمیت زیادی قائل است.
روز بینالمللی نلسون ماندلا
روز بینالمللی نلسون ماندلا یا روز ماندلا، آیینی است که هر ساله در 18 ژوئیه به افتخار ماندلا جشن گرفته میشود. این روز در نوامبر 2009 رسما توسط سازمان ملل متحد نامگذاری شد. 18 ژوئیه زادروز ماندلاست.
کتاب ها و مقالات
ماندلا کتاب ها و مقالات متعددی منتشر کرده است. خاطرات وی با نام راه دشوار آزادی با ترجمه مهوش غلامی به فارسی ترجمه شده است. آخرین کتاب در مورد وی با نام انگلیسی Conversation with Myself – “خودگوئی های من”- که در سال 2011 از سوی بنیاد ماندلا مشتمل بر ناگفته های زندگی وی انتشار یافته در سال 1390 در زبان فارسی با عنوان پندارها و گفتارها با ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی انتشار یافته است.
جوایز و افتخارات
– عفو بینالملل سفیر جایزه وجدان (2006)
– جایزه صلح نوبل (1993)
– عضو افتخاری حکم افتخاری کانادا
– حکم افتخاری سنت جورج
– مدال آزادی ریاستجمهوری
– جایزه صلح لنین (1990)
– بهارات رانتا (1990)
– حکم لیاقت (1995)
– آزادی شهر از ژوهانسوبرگ (2004)
مسایل جانبی
در صحنه آخر فیلم آمریکایی ساخت 1992 «مالکولم 10»، ماندلا که (پس از 27 سال زندان به تازگی آزاد شدهاست) به صورت یک معلم مدرسه در یک کلاس درس در سووتو نشان داده میشود. او بخشی از یکی از سخنرانیهای مالکولم 10، از جمله عبارت زیر را تکرار میکند: «اعلام میکنیم که حق داریم همانند دیگر انسانهای زمین باشیم، و باید به عنوان انسان مورد احترام باشیم، و باید در این جامعه، بر روی این زمین، در این دوره از حقوق انسانی که خواهان احیای آن هستیم، برخوردار باشیم. …» آخرین عبارت این جمله از این قرار است: «به هر طریق لازم.» ماندلا به کارگردان فیلم اسپایک لی اطلاع داد که وی قادر به ادای این عبارت در برابر دوربین نیست، چرا که ممکن است دولت آپارتاید از این عبارت علیه وی استفاده کند. لی نیز نظر ماندلا را پذیرفت، و در آخرین لحظات عبارت «به هر طریق لازم» توسط خود مالکولم 10 ادا شد.
کوئین و پول روجر ترانهای به نام بگو که واقعیت نداره در کنسرت بازگشت قهرمانان، برای جنبش 46664 نلسون ماندلا سرودند. این ترانه نوشته راجر تیلور، طبل زنکوئین سروده شده بود.
دسته معروف اسکا خواص، که شهرتشان بیشتر به خاطر قطعات دو آهنگه آنان بود که به تبلیغ اتحاد نژادی در انگلستان میپرداخت ترانهای با نام نلسون ماندلای آزاد سرود. در سال 1984، اتحادیه دانشجویان دانشکده وادهام، آکسفورد با تصویب پیشنهادی اعلام کرد که تمامی دانشکدهها این ترانه را به یاد نلسون ماندلا، جایگزین ‘باپ’ (دیسکو) کنند، و علارغم آزادی ماندلا این روند همچنان ادامه دارد.
ماندلا علاقه زیادی به پارچههای نقشدار دارد. او حتی در موقعیتهای رسمی نیز، پارچههای نقشدار به تن میکند. پیراهنهای این سبک در آفریقای جنوبی به “پیراهن مادیبا مشهور هستند.
سی.ان.ان. در سال 2003، به دلیل اشتباه در پشتیبانی از کلمه عبور سایت خود، آگهی فوت از پیش نوشته شده ماندلا و چند شخصیت سرشناس دیگر را به اشتباه در وبگاه خود منتشر کرد.
کن لیوینگستون، شهردار لندن، با وجود مخالفتهای زیاد خواستار نصب مجسمهای از نلسون ماندلا در ضلع شمالی میدان ترافالگار است.
جانی کلگ آوازی را با نام «آسیمبونانگا (ماندلا)» را به ماندلا تقدیم کردهاست، در این آهنگ از دیگر فعالان مخالف آپارتاید همچون استیو بیکو، ویکتوریا مخنگه، و نیل آگت نیز یاد شدهاست.
ماندلا نیز مانند محندس گاندی تبدیل به نماد آزادی و برابری در سراسر جهان شده است.
«خداحافظ بافانا»، فیلمی در مورد زندگی ماندلا، ساخته شد. این فیلم در سال 2007 به نمایش درآمد.
دیک چنی به عنوان نماینده مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا، علیه مصوبه کنگره آمریکا که خواستار آزادی ماندلا از زندان شده بود، رای داد. چند سال بعد، ماندلا چنی را «دایناسور» خواند.
ماندلا در «جشن بشردوستانه» المپیک اظهاراتی به قرار زیر ادا کرد: “هفده روز، هماتاقی هستند. “هفده روز، رفیق شفیق هستند. “و بیست و دو ثانیه، رقیب هم هستند. “هفده روز برابر. بیست و دو ثانیه رقیب. “چه دنیای جالبی است. “این همان امیدی است که در بازیهای المپیک میبینم.
ماندلا در سفر باشگاه منچستر یونایتد به آفریقای جنوبی در تابستان 2006 عضو افتخاری این باشگاه شد.
به گفته تایم 100، ماندلا یکی از چهار نفری است که در طول تاریخ در شکلگیری قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم نقش داشته است. سه تن دیگر عبارتاند از بیل گیتس، پاپ ژان پل دوم، و اوپرا وینفری.
وی در سال 1992 جایزه منصوب به آتاتورک که از سوی ترکیه به وی اهدا شده بود را نپذیرفت.
فیلم سینمایی سال 2013
این فیلم 146 دقیقهای با عنوان ماندلا، راه طولانی تا آزادی با شرکت ادریس البا بازیگر بریتانیایی بر اساس زندگینامهای با همین عنوان از ماندلا تهیه شد. فیلم رکورد فروش فیلمهایی که در روزهای تعطیلات اکران نمیشوند را شکست و از همان روزهای نخست به پرفروشترین فیلم در بازار سینمایی آفریقای جنوبی بدل شد.
شکست ناپذیر
شعر «شکست ناپذیر» که شاعر فقیر و مسلول انگلیسی «ویلیام ارنست هنلی» در مواجهه با سختیهای روزگار و بیماری سل سرود، همدم و همنشین نلسون ماندلا در ایام زندان بود که گاه و بیگاه زمزمه میکرد. مضمون شعر مزبور این است:
در فراسوی این شب تیره که چون مغاکی میان دو قطب مرا در برگرفته است، برای سرشت استوار و تسخیرناپذیر خویش، شکرگزار خدایانم. در شرایط طاقت فرسا و در چنگال ضربات زمانه سر را سندان صبور کردم. نه دست از تلاش برداشتم و نه به لابه و زاری افتادم. با پتک ایام و زیر آوار سرنوشت، سرم خونین اما برافراشته است. فراسوی این جایگاه پر از خشم و اشک، جز سایه های وحشت دیده نمیشود و تهدید و رنج سالیان مرا میپاید اما در من نشانی از هول و هراس نیست. از این گذرگاه تنگ و تاریک و از پیامدهای در تقدیر، واهمهای ندارم. (چون) سرنوشتم را با دست خویش مینویسم و سردار روح خویشتنم.
عنوان فیلم شکست ناپذیر به کارگردانی «کلینت ایستوود» و با بازی «مت دیمون» Matt Damon و «مورگان فریمن» از این شعر گرفته شده است.
مرگ
وی روز پنجشنبه 5 دسامبر 2013 (14 آذر 1392) در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی درگذشت. جیکوب زوما، رئیس جمهور آفریقای جنوبی در بیانیهای تلویزیونی این خبر را اعلام کرد و گفت که آقای ماندلا اکنون “ما را ترک کرده است.” زوما گفت که ماندلا در ساعت هشت و 20 دقیقه به وقت محلی در حالی که اعضای خانوادهاش در کنارش بودند در آرامش درگذشت
کنگره ملی آفریقا (ANC) در سیاست آفریقای جنوبی پیشرو است. رهبر این حزب تونی لئون است. حزب پیشرو قبلی یعنی حزب ملی جدید که آپارتاید را از طریق سلف خود به وجود آورد از سال 94 تا بحال همیشه در انتخابات تحقیر شده و سرانجام به انحلال کشیده شد. آنها تصمیم گرفتند تا با ANC ادغام شوند. دیگر احزاب سیاسی اصلی در مجلس حزب آزادی اینکاتا که نماینده مردم زولو است و دموکراتهای مستقل که به ترتیب 6.97 و 1.7 درصد آرا را در انتخابات 2004 به دست آوردند.