اولین صعود قله K2 توسط کوهنوردان ایتالیایی تبدیل به توطئه سازماندهی شده ای شد که هدف آن والتر بوناتی بود.
در سال 1954، ایتالیا که با شکست موسولینی در جنگ دوم جهان به دنبال جبران غرور ملی آسیب دیده و اعتبار برای کشور بود، برای صعود به قله K2 که هنوز فتح نشده بود اکسپدیشنی به قره قروم پاکستان برای فتح K2 اعزام کرد. این اکسپدیشن توسط «دسیتو» (Adrito Desito) که یک پروفسور زمین شناس بود شکل گرفت و او گروهی از کوهنوردان نخبه و مورد اعتماد خود را برگزید و به علت شهرت والتر بوناتی 24 ساله به عنوان کوهنوردی جوان و قدرتمند مجبور بودند در این اکسپدیشن او را همراه خود ببرند که این اکسپدیشن سرمنشاء مشکلات بسیاری در آینده برای بوناتی شد که نزدیک 50 سال تحت الشعاع آن زندگی اش دستخوش تغییراتی شد.
پروفسور دسیتو (Desito) رهبر اکسپدیشن، از گروه 11 نفره کوهنوردان، 2 نفر با نام های آشیل کومپانونی و لینو لاسه دلی (Compagnoni) و (Lacedelli) را که از قبل از آنها شناختی داشت برای صعود به قله K2 انتخاب کرد و در این میان والتر بوناتی علیرغم قدرت بدنی بالا و جوانی اش در حاشیه نگه داشته شد و فقط وظیفه رساندن اکسیژن به آخرین کمپ را داشت.
گروه دو نفره (کومپانونی و لاسه دلی) به کمپ 9، آخرین کمپ قبل از قله K2 می روند و در انتظار رسیدن کپسول اکسیژن برای صعود نهایی به قله می شوند. والتر بوناتی و امیرمهدی (راهنما و باربر پاکستانی) هر کدام با 19 کیلو اکسیژن از کمپ 8 به سوی کمپ 9 اعزام می شوند و آن دو نفر چون هر دو از کوهنوردان قدرتمند بودند با این امید که بتوانند بدون اکسیژن K2 را فتح کنند این امر خطیر را می پذیرند.
بوناتی و امیرمهدی در تاریکی هوا به کمپ 9 (در ارتفاع 8100 متری) که محل قرارشان با دو کوهنورد منتخب صعود می رسند ولی خبری از کمپ و چادر نبود. با فریادهای بوناتی در حالی که وضعیت امیرمهدی چندان مناسب نبود و به دنبال یافتن کمپ بودند، ناگهان در پاسخ به بوناتی از محلی نامشخص، لاسه دلی فریاد زد: «اکسیژن ها را در محل قرار دهید و به پایین برگردید. چون جایی در چادر برای شما نداریم. آیا انتظار دارید بیرون بمانیم و شما در چادر استراحت کنید؟»
در تاریکی هوا و یخ زدگی مسیر و حال نامناسب امیرمهدی یافتن آن دو نفر امکانپذیر نبود و پایین رفتن در تاریکی هوا هم غیرممکن بود. بوناتی و امیرمهدی هیچ راهی جز بیواک منجمد در هوای منهای 50درجه در ارتفاع 8100 متر و در فضای باز نداشتند. از سویی امیرمهدی وضعیت نامناسب تری داشت چون پوتین های او معمولی و وسایلش مناسب آن ارتفاع نبود. در نتیجه دچار یخ زدگی در ناحیه دست ها و پاها شد که روز بعد با کمک بوناتی پس از بیواکی منجمدکننده به کمپ 8 رسانیده شد. امیرمهدی بعدا توسط برانکارد به بیمارستان رسانیده شد و تمام انگشتان دست و پایش قطع شدند.
روز بعد از بیواک دو کوهنورد (کومپانونی و لاسه دلی) با برداشتن اکسیژن هایی که بوناتی و مهدی در محل گذاشته بودند صعود نهایی خود را انجام دادند و قله K2 در تاریخ 31 جولای 1954 با ارتفاع 8611 متر توسط این دو ایتالیایی برای اولین بار در تاریخ فتح شد. اکسپدیشن K2 و موفقیت آن برای ایتالیا یک مسئله ملی بود و غرور زخم خورده یک ملت که با همکاری موسولینی با هیتلر در جنگ جهانی دوم از متفقین شکست خورده بودند، التیام می یافت. آشیل کومپانونی و لینو لاسه دلی اولین فاتحان K2 به عنوان قهرمان ملی ایتالیا بازگشتند.
گفتنی است؛ Bivouac ، Bivy معادل فرانسوی «شبمانی». گذراندن شب در فضای باز در مسیر یک صعود چند روزه یا گاهاً یک روزه یا حتی به دلیل همراه نداشتن ابزار کافی برای شب مانی در کمپ.
در کنار این شور و هیجان، افرادی از اکسپدیشن K2 دچار آسیب جدی شدند:
والتر بوناتی جوان ترین عضو اکسپدیشن و امیرمهدی باربر هونزا (Hunza) به علت جا به جایی کمپ توسط سرپرست گروه دو نفره یعنی کومپانونی که در آن زمان 40 ساله بود و هیچ علاقه ای نداشت که والتر بوناتی قدرتمند و جوان بدون اکسیژن K2 را فتح کند و او را تحت الشعاع قرار دهد، بنابراین توطئه ای شرم آور را طرح ریزی کرد و در عین حال لینو لاسه دلی را نیز با خود همراه کرد که بعدها خود را مقصر دانست و طرح پروفسور دسیتو-کومپانونی را بعد از 50 سال برملا کرد که البته این 50 سال زندگی والتر بوناتی را کاملا تغییر داد.
بعدها دادگاه امیرمهدی در پاکستان برای جبران خسارت از سوی اکسپدیشن K2 ایتالیایی ها در جریان بود و آشیل کومپانونی اعلام کرد تصمیم برای تغییر کمپ به علت اجتناب از «سراک» در حال ریزش بوده است. اما والتر بوناتی هر دو کوهنورد را متهم کرد که با تغییر محل کمپ هدف شان این بود که او موفق به صعود به K2 نشود و آن دو کوهنورد منتخب پروفسور دسیتو بتوانند افتخار اولین صعود به K2 را برای خود محفوظ کنند.
از سویی با تبانی کشور پاکستان و ایتالیا برای اینکه مسئله صعود K2 ایتالیایی ها مخدوش نشود و در سایه قرار نگیرد با مقرری که برای امیرمهدی منظور کردند او را وادار به امضای اوراقی کردند که به علت بی سوادی از محتوایش مطلع نبود ولی در حقیقت سند اتهامی برنامه ریزی شده بر علیه والتر بوناتی بود.
آشیل کومپانونی ادعا می کرد که والتر بوناتی در شبی که بیواک منجمدکننده در ارتفاع 8100 متر داشتند از اکسیژن ها استفاده کرده است و آن ها در رسیدن به قله در 200 متری قله اکسیژن شان به اتمام رسیده بود و بدون اکسیژن K2 را صعود کردند و در جایی دیگر بوناتی را متهم به خالی کردن اکسیژن ها کرده بود. بوناتی در جواب این اتهامات می گفت که او ماسک و رگولاتوری برای استفاده از اکسیژن نداشته و آن دو نفر قصد داشتند آن دو (بوناتی و امیرمهدی) پس از بیواک زنده نمانند.
این اتهامات چهره بوناتی را در ایتالیا دچار خدشه کرد. از سویی «انجمن آلپاین ایتالیا» نیز ادعاهای پروفسور دسیتو و آشیل کومپانونی را در سکوت لینو لاسه دلی تصدیق می کرد و بوناتی متهم شناخته می شد. این البته از سیاست حکومت ایتالیا در آن زمان پس از جنگ نشأت می گرفت.
کنار رفتن ابرهای تیره و مبری شدن والتر بوناتی بعد از 50 سال
در انتها این سه مرد بالاخره غبارها را زدودند:
1. ربرت مارشال یک جراح استرالیایی که بعدها به متخصص و کارگاه K2 تبدیل شد.
2. آنیبال سالسا (Annibale Salsa) رئیس حقیقت یاب انجمن آلپاین ایتالیا (CAI)
3. لینو لاسه دلی (Lino Lacedelli) یکی از فاتحان نخستین K2 که در سال 2004 به عنوان شاهد اصلی برملا شدن حقیقت ظاهر شد.
در انتهای سال 2007 آنیبال سالسا گزارش نهایی (Una Storia Finita) با تأیید سه معتمد انجمن انتشار دادند و ادعا و اظهارات قبلی (کومپانونی دسیتو) را نادرست خواندند و تمامی گفته های والتر بوناتی در طی سال های متمادی را صحیح خواندند.
انجمن آلپاین ایتالیا اعلام کرد: آشیل کومپانونی با آگاهی و از روی عمد محل کمپ را تغییر داد و بوناتی و امیرمهدی را مجبور به بیواک در فضای منجمدکننده کردند. این گزارش نهایی انجمن آلپاین که به صورت رسمی انتشار یافت، در کتاب «K2 دروغ ها و خیانت ها» نوشته روبرت مارشال منعکس شد.
لینو لاسه دلی که براساس گفته مسنر صخره نوردی فوق العاده است از ترس و در عین حال سیاستی که بعد از صعود موفق K2 در ایتالیا حاکم شده بود، نسبت به اظهارت دسیتو کومپانونی در ظلمی که در حق والتر بوناتی روا شده بود لب فرو بسته بود. ولی سرانجام با وجدان باز به عملی معترف شد که خشم کومپانونی را در مصاحبه با «کوریرا دلاسرا» مجله ایتالیایی به همراه داشت. او اعلام کرد که لاسه دلی افتخار صعود ما به K2 را لجن مال کرد. با او 50 سال دوست بودم ولی دیگر او را دوست خود نمی دانم و هرگز او را نخواهم دید.
مواردی که لاسه دلی به آن معترف شد عبارت بودند از اینکه کومپانونی محل کمپ را از جای مقرر به ناحیه یخی خطرناکی منتقل کرد تا والتر بوناتی به قله نرسد و در ضمن مرا مجبور کرد که آن دو را در تاریکی به پایین رفتن تشویق کنم و در عین حال بوناتی به هیچ وجه از اکسیژن استفاده نکرده بود و در هنگام استفاده برای فتح قله اکسیژن ها پُر بودند. در عین حال عکس های صعود آن ها را با ماسک اکسیژن در قله نشان می داد.
آشیل کومپانونی در سن 94 سالگی در سال 2009 فوت کرد او برملا شدن توطئه اش را دید. ولی پروفسور دسیتو در سال 2001 فوت کرد. (او سه قرن را دید ولی برملا شدن توطئه اش را ندید.)
توضیح تصویر که سخنی زیبا از والتر بوناتی است: “کوهنوردی یک نبرد با عناصر طبیعی و در برابر قانون جاذبه نیست! کوهنوردی جنگی علیه خویشتن است.”
رفتار و واکنش والتر بوناتی با موضوع جنجال بر انگیز صعود کی 2
در جهانی که ما زندگی می کنیم، انسان های بزرگی هستند که قیاس خود با آنان غیر قابل تصور و سنجش است. افرادی که با انسانیت و کوشش و استعداد ذاتی و تلاش مستمر و پیگیر خویش قله های سترک موفقیت را در نوردیده اند و در کمال تواضع و فروتنی از خود دم نزده اند.
فردی چون والتر بوناتی در صعود به قله کی 2 با نادیده انگاشتن تمام قابلیت هایش و جفای نارفیقان ناهمنوردش از صعود قله باز داشته شد و ضمن افترا و تهمت و بسی تبلیغات ناشایست در طول بیش از نیم قرن تحت سخت ترین بی مهری ها و محرومیت های ناروا واقع شد. اما چون کوه سخت و استوار با شکیبایی و متانت بی مثل و مانندی تحمل و بردباری کرد تا گذشت زمان و سیر جبری تاریخ بعد از درگذشت یکی از دو همنوردان جفا پیشه اش آشیل کامپانونی، لینو لاسیدلی زبان به تائید و ذکر حقانیت و راستی و درستی والتر بوناتی گشود و او را مبرا از همه ادعاهای پیشین و افتراهای ناروای منتسب به او دانست و در مقام دلجویی و عذر خواهی طلب بخشش کرد.
هر چند سرپرست وقت تیم ایتالیایی اعزامی به کی 2 صحت گفته های بوناتی و ادعای کذب لاسیدلی و کامپانوی را می دانست اما در عالم رقابت با دیگر رقبا در پی استیلا و فتح قلل فوق هشت هزار متری از پذیرش کلمه حق و تائید آن بنا به مصلحت اندیشی طفره رفت. و حقایق را کتمان کرد.
سال ها بعد از واقعه صعود K2 والتر بوناتی این چنین نوشت: “قبل از واقعه فتح K2 با آدم های دیگر احساس نزدیکی و قرابت و علاقه می کردم. ولی بعد از واقعه ای که پس از فتح سال 1954 کی2 رخ داد، من به مردم بی اعتماد شدم و تمایلم بر این بود که به خود تکیه کنم و این مرا محدود می کرد و این را می دانستم. ولی مرا از ناامیدی که ممکن بود برایم بوجود بیاید مراقبت می کرد.”
وی در 80 سالگی در مورد هیمالیانوردی اروپاییان در آن زمان گفت: «این دورانی بود که اروپایی ها همان کاری را با قلل بالای هشت هزار متری کردند که 100 سال پیش با مستعمرات خود انجام دادند.»
منابع: کوه قاف ، سایت کوهنوردان زرتشی ایران ، ویکی پدیا