ریشه یابی کلمه اکوتوریسم: توسعه پایدار لغت Eco Tourism که فرهنگستان لغات با کمک سازمان میراث فرهنگی کشور آن را معادل طبیعت گردی معنا کرده است، از نظر ریشه لغوی از دو جزء Eco و Tourism ساخته شده است که که پیشوند eco برگرفته از ریشه ای یونانی به معنی آمیزه ای از مفاهیم محیط زیست و زیستگاه و tourism به معنای گردشگری است؛ این مفهوم بیش از هر چیز طبیعت را تداعی می کند. در فارسی کلمه بوم را معادل eco قرار داده اند و به نوعی به Eco Tourism ، «بوم گردی» نیز می گویند. (بوم = سرزمین و زیستگاه)
تعریف جهانی اکوتوریسم: تعریف اکوتوریسم از منظر انجمن جهانی اکوتوریسم در سال 1991 میلادی: اکوتوریسم سفری است مسؤولانه به مناطق طبیعی، که موجب حفظ محیط زیست و بهبود زندگی مردم محلی گردد. اما چند سال بعد در 1996 میلادی. اتحادیهی جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی با بسط تعریف بالا، اکوتوریسم را چنین تعریف کرد: اکوتوریسم یک سفر و بازدید زیست محیطی مسؤولانه از مناطق طبیعی بکر است که به منظور لذت بردن از طبیعت و درک مواهب آن و ویژگی های فرهنگی مرتبط با آن انجام می شود، به طوری که باعث ترویج حفاظت گردد و اثرات منفی بسیار کمی از جانب بازدید کنندگان بر محیط به جای گذارد و شرایطی را برای اشتغال و بهره مندی اقتصادی و اجتماعی مردم محلی (بومی) فراهم کند.
اکوتوریستها (بومگردان) چه کسانی هستند؟
اکوتوریست ها افرادی هستند که از مرحله علاقه ساده به طبیعت فراتر رفته و پا در عرصه شناخت رازها و زیباییهای عمیق آن میگذارند. یک اکوتوریست، خود را نسبت به مراقبت از طبیعت و احترام به فرهنگ بومی مسؤول میداند و به این مسئولیت پایبند است. بنابراین هر کس که به هر طریقی به طبیعت سفر می کند، الزامآ یک اکوتوریست به حساب نمیآید.
جایگاه اکوتوریسم در بازار توریسم (گردشگری)
از مقایسهی ابعاد گردشگری در شاخهی اکوتوریسم با سایر زمینههای گردشگری، درمییابیم در حالیکه سایر شاخهها به توریسم انبوه، شرکتها، آژانسها و هتلهای بزرگ میاندیشند، فعالان شاخه اکوتوریسم (بومگردی) به ندرت با گروههایی بیش از 30 نفر برای هر برنامه سروکار دارند و نیز از طریق شرکتهای کوچک و استفاده از راهنمایان محلی و امکانات محدود در محیط های طبیعی فعالیت می کند. بنابراین یکی از مهم ترین اصول برای اکوتوریسم و اکوتوریستها این است که: «رد پا» باید تنها اثری باشد که از اکوتوریسم در طبیعت به جا گذاشته می شود و عکسها و خاطرات سفر نیز تنها یادگاریهایی باشند که از طبیعت نزد اکوتوریستها (بومگردان) باقی میماند.
نمونههایی از قوانین اخلاقی صنعت اکو توریسم:
• برای حفظ و ارتقای یکپارچگی طبیعی مکان های مورد بازدید تلاش کنید.
• به حساسیت های فرهنگی احترام بگذارید.
• در تور، حداقل میزان زباله و ضایعات زیست محیطی را تولید کنید.
• محیط طبیعی مورد بازدید خود را تمیزتر از زمان آغاز، ترک کنید.
• آرامش حیات وحش را بر هم نزنید.
• از محصولاتی که از حیوانات و گیاهان در خطر انقراض تهیه می شوند خریداری نکنید.
• با خرید محصولات بومی به اقتصاد محلی کمک کنید.
• باورها و اعتقادات سنتی و مردمی منطقه را بشناسید و به آنها بیاحترامی نکنید.
• از چیدن گل در طبیعت خودداری کرده و در عوض با عکاسی از آن لذت ببرید.
• از مکانهای خصوصی و مردمان محلی و عشایر (بخصوص زنها و کودکان) بدون اجازه عکاسی نکنید.
• به اماکن مقدس احترام بگذارید.
• هرگز قولی را به عشایر و مردمان روستایی ندهید که نتوانید عمل کنید.
• سعی کنید در محیط های روستایی و عشایری پوشش شما مناسب باشد.
در ادامه مقاله ای در این باره بخوانید که در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده است:
این عبارت «اکوتوریسم» نیز از آن موارد سهل و ممتنع است؛ به این مفهوم که اگر مقصود از طبیعتگردی است و روزی (و روزهایی) را در دل طبیعت گذرانیدن، ما ایرانیها شاید بتوان گفت مخترع این نوع توریسم در جهان بودهایم، به عبارت «سیزده به در» توجه فرمایید.
رفتن به طبیعت پس از روزهای سرد و تاریک زمستان، همان سیزده به در است. خب، نوع سهل آن رفتن به جایی زیبا، خارج از شهر است و ساعات دلپذیری را گذارنیدن. اما اگر دقت کنیم میبینیم که همین رفتار ساده را نیز میتوان به صور مختلف، صحیح و غیر آن انجام داد. امروزه نام طبیعتگردی مسوولانه را برای رفتار صحیح در طبیعت به کار میبریم.
یک قانون طلایی برای انجام طبیعتگردی مسوولانه وجود دارد و آن اینکه وارد طبیعت شویم و آن را ترک کنیم بدون اینکه تغییری در آن به وجود بیاوریم! «یکی مرغ بر کوه ننشت و خاست/ بر آنکه چه افزود و زان که چه کاست». این مفهوم را مقایسه کنید با رفتار برخی از ما که، هر کدام یک کیلو زباله (اغلب ظروف پلاستیکی) را در دل طبیعت رها میکنیم بدون درک عواقب آن. بنده تا به حال پرندگانی را دیدهام که پای خود را در اثر پیچیدن نخهای پلاستیکی از دست دادهاند.
ماهیهایی را دیدهام که داخل کیسه پلاستیکی به دام افتادهاند و خفه شدهاند.
من در خلیج فارس زیبایمان لاکپشت عظیم الجثه یی را دیدهام که با حدود 3.5 متر قطر لاک و 750 کیلوگرم وزن، بزرگترین لاکپشت عالم است (سه برابر لاک پشتها گالاباگوس). این موجود زیبای باشکوه و ایرانی، در اثر بلعیدن یک کیسه پلاستیکی خفه شده بود! وقتی آب وارد کیسه پلاستیکی میشود، شبیه به عروس دریایی (طعمه مطلوب لاکپشت) میشود. لاکپشت آن را میبلعد و خفه میشود. راه تنفسی حیوان مسدود میشود و آن کسی که کیسه پلاستیکی را رها کرده، حتی خبر ندارد که بیمبالاتی او موجب مرگ یک موجود زیبا در خلیج خودمان شده است!
من گرگی را دیدهام که زبان خود را شرحه شرحه و تکه و پاره کرده بود چون قوطی ماهی تن را رها کرده بودند و این گرگ با لیسیدن لبههای تیز این قوطی، زبان خود را از دست داد و ما او را در حال مرگ و پس از خونریزی زیاد دیدیم.
من دیدهام که زبالههای ما اعم از پلاستیک، شیشه و فلز، چگونه به جان حیات وحش میافتند. به طور قطع اگر ما بدانیم که اعمال ما چه عواقبی در بردارند، در رفتار خود تجدیدنظر خواهیم کرد. همین طور است اگر ما ارزش گیاهان و جانورانی را که در دل طبیعت قربانی سهل انگاری ما میشوند، بدانیم.
خوب به خاطر دارم که در یکی از دشتهای زیبای استان فارس که شباهت زیادی به دشتهای کره ماه داشت مشغول دوربین کشی بودیم. قرقره (سینه سیاه یا کوکر) نیز در دشت فراوان بود. راننده بازیگوش ما از فرصت سوءاستفاده کرد و روغن اتومبیل خود را بیرون ریخت. حوضچه کوچکی به اندازه یک فنجان از روغن سوخته روی زمین فرم گرفت. ما به راننده تذکر دادیم که این کار صحیح نیست ولی او گوشش بدهکار نبود و معتقد بود که در آن دشت پهناور چند لیتر روغن سوخته اشکالی ایجاد نمیکند. در این اثنا ناگهان یک سنجاقک هزار رنگ به فراز فنجان روغن آمده و خود را با سر به آن کوفت. آن همه رنگ و زیبایی ناگهان تبدیل به سیاهی و مرگ شد.
همه حتی راننده ساکت بودیم. او پاسخ خود را گرفته بود. سنجاقکها اشعه ماوراءبنفش را از کیلومترها میبینند. این سنجاقک هم به خیال خود به آب رسیده بود و وقتی عکس خود را در آن دید، با سر به آن کوفت. غافل از آنکه دستانی که از فکری بیمبالات فرمان میگرفتند این تله مرگبار را برای سنجاقک بیگناه تدارک دیده بودند! امروزه ما میدانیم که هر لیتر روغن سوخته اتومبیل هزاران لیتر از آبهای زیرزمینی را آلوده میکند. این آبهای زیرزمینی به مصرف کشاورزی، صنعت و نیز نوشیدن انسانها میرسد. به گفته سازمان آب، حدود نیمی از آب شهر تهرانگاه از آبهای زیرزمینی تامین میشود.
گردشگری در دل طبیعت یا اکوتوریسم شمشیر دو لبه یی است که یک طرف آن موجب پیشرفت و تعالی ملتها میشود ولی طرف دیگر آن ممکن است موجب تخریب ساختارهای اخلاقی جوامع هم بشوند.
من خبرنگار حوزه گردشگری ام
با برخی از فعالان گردشگری مصاحبه کاری انجام می دهم.
سلام
درباره من رو خوندم
خیلی برام جالب بود
باید ورزش هیجان انگیزی باشه
درست؟همینطور هم آدم رو با نشاط میکنه
من لینکت کردم عزیزم
سلام تلاش زیباوشایسته ای دارید.زهابرشما.
مگه شما دوتا وب نداری؟ من هر دوشون رو لینک کردم … لیست لینکامم سمت چپ وبلاگمه
من گیج شدم: بیا بگو الان چیکار کنم؟
شاید میان این همه نامردی
باید شیطان را تحسین کنیم
چرا که دروغ نگفت
جهنم را به جان خرید
اما تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد
موفق باشی
وای خدای من ! گریه م گرفت از اینکه ما ادما چقدر خودمونو متمدن و با فرهنگ میدونیم ولی… امیدوارم واقعا روزی برسه که به طبیعت مثل حیاط خونه مون نگاه کنیم لااقل
سلام
روز به خیر
ممنون از مطلبتون دوست عزیز