گاه گاهی صدایش التیام می بخشید دردهایم را
و ذوب می شد درونم تا وصل نگاهش
گرمی نگاهش مرحمی بود بر آلام درونم
و بیچاره من که در میان امواج اشکهایش
هراسان … و در تلاطم دریای چشمانش غرق
و من فریاد می زنم
و چشمانی که نمی شنوند
و گوشهای که نمی بینند
منبع: قهرم باهات زندگی
سلام میثم عزیز
سپاسگزاریم از اینکه به ما سر زدید
ببخشید از اینکه دیر پاسخ دادم مهمان داشتیم. لینک شما باعث افتخار ما خواهد بود و امیدوارم بتوانیم بیشتر ارتباط داشته باشیم
به امید دیدار
سلام خسته نباشید
مرسی که منبع این شعر و ذکر کردی اما اصلا نیازی نبود من ناراحت نمیشم بیشتر خوشحالم میشم که وبلاگم متناش به درد یکی بخوره لطف کردی شما بازم ممنون سعی میکنم همه جای وب سایتتو نگاه کنم فرصت شد حتما نظر هم میدم فعلا خداحافظ
هر کجا ذکر خدا بود تو را یادم هست .. هر کجا یاد خدا بود مرا یاد آور … التماس دعا
سپاسگذارم اما عزيزم سعی كن خودت بسرایی
…