پائولو کوئلیو نویسنده معاصر برزیلی است. رمانهای او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است. او در 24 اوت سال 1947 در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود. او وقتی نوجوان بود، میخواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش، مادرش پاسخ داد “عزیز من، پدرتو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعا می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد؟
پس از تحقیق، کوئلیو به این نتیجه رسید که یک نویسنده “همیشه عینک میزند و هرگز موی خود را شانه نمیکند” و وظیفهای دارد و هرگز توسط نسل خودش درک نخواهد شد”. درونگرایی و سرپیچی پائولو کوئلیو از سنت ها در 16 سالگی، منجر شد تا پدر و مادرش او را به یک موسسه روانی بفرستند که از آنجا سه بار قبل از اینکه به سن 20 سالگی برسد فرار کرد. کوئلیو بعدا اشاره کرد که “آنها نمیخواستند به من صدمه بزنند، اما آنها نمیدانستند چه کار باید بکنند، آنها این کار را انجام ندادند تا مرا نابود کنند، آنها این کار را کردند تا مرا نجات دهند.”
به خاطر آرزوهای پدرو مادرش، کوئلیو در مدرسه حقوق ثبت نام کرده و رویای خود را برای نویسنده شدن رها کرد. یک سال بعد، مدرسه را ترک کرد و مدتی مثل یک هیپی زندگی کرد، مسافرت میکرد از جنوب آمریکا، شمال آفریقا، مکزیک، و اروپا و در سال 1960 به مواد مخدر روی آورد. وقتی به برزیل بازگشت، و به عنوان یک ترانه سرا شروع به کار کرد. در سال 1947، کوئلیو به جرم فعالیتهای “خرابکارانه” توسط دولت نظامی حاکم دستگیر شد، دولتی که حدود ده سالی بود که قدرت را به دست گرفته بود و اشعار کوئیلو را به عنوان جناح چپ برای خود تهدید آمیز تلقی میکرد. کوئلیو همچنین به عنوان بازیگر، روزنامه نگار، و کارگردان تئاتر قبل از ترغیب شدن به فعالیت نویسندگی کار کرده است.
در سال 1986، کوئلیو بیش از500 مایل در جاده سانتیاگو د کامپوستلا در شمال غربی اسپانیا راه رفت که نقطه عطفی در زندگی اش شد. در راه، کوئلیو یک بیداری معنوی را تجربه کرد، که او در اتوبیوگرافی خود در زیارت آن را شرح داده است. او در یک مصاحبه اظهار داشت: “در سال 1986، من از کارهایی که میکردم احساس خوبی داشتم. با کاری که داشتم آب و غذای من در حدی فراهم میشد که بتوانم روی تمثیل کیمیاگر کار کنم. کسی را داشتم که او را دوست میداشتم. اما آنها رویای من نبود. نویسنده شدن رویای من بود و هنوز هست.” پس از آن کوئلیو شغل پر درآمد خود به عنوان ترانه سرا را ترک کرد و به دنبال نوشتن تمام وقت رفت.
در سال 1982 کوئلیو اولین کتاب خود را بنام آرشیوهای جهنم منتشر کرد که با شکست مواجه شد. در سال 1986، او با گروهی موسوم به راهنمای عملی خونآشامی همکاری نمود، البته بعدها بعد از اینکه پی به ماهیت بد آن برد آن را ترک کرد. بعد از “خاطرات یک مغ” سانتیاگوی کامپوستلا در سال 1986، کوئلیو رمان “خاطرات یک مغ” (ترجمه عنوان انگلیسی: “زیارت”) را نوشت. سال بعد کوئلیو، کیمیاگر را نوشت و آن را از طریق یک ناشر کوچک برزیلی در 900 نسخه منتشر کرد و تصمیم گرفت آن را تجدید چاپ نکند. او سپس یک چاپخانه بزرگتر پیدا کرد، و با انتشار کتاب بعدی خود بنام بریدا، کتاب کیمیاگر به پرفروشترین کتاب برزیلی تبدیل شد. بیش از 65 میلیون نسخه از کیمیاگر به فروش رفته و به یکی از پر فروش ترین کتابها در تاریخ تبدیل شده است، این کتاب به بیش از 70 زبان ترجمه شده است که هفتاد و یکمین آن زبان مالتی بود، به دلیل داشتن رکورد بیشترین تعداد ترجمه به زبانهای مختلف در فهرست رکوردهای جهانی گینس قرار گرفت بعنوان کتابی از یک نویسنده زنده که به بیشترین زبانهای دنیا ترجمه شده است.
از زمان انتشار کیمیاگر، کوئلیو تقریبا هر دو سال یکبار یک رمان نوشته است از جمله کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم، کوه پنجم، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، شیطان و دوشیزه پریم، یازده دقیقه، مثل رود روان، ندیمههای اودین و جادوگر پورتوبلو. زمانی که در “خاطرات یک مغ” برای غلبه بر تعلل خود در شروع کار نوشتن تلاش میکرد با خود گفت: “اگر من امروز یک پر سفید ببینم، آن نشانهای است از جانب خدا که میگوید باید یک کتاب جدید بنویسم.” کوئلیو یک پر سفید در پنجره یک فروشگاه پیدا کرد و شروع کرد به نوشتن در آن روز.
در مجموع، پائولو کوئلیو تا کنون 30 عنوان کتاب منتشر کرده است. سه تا از آنها (خاطرات یک مغ، ندیمههای اودین و “الف”) مربوط بشرح حال خود او هستند، در حالی که بقیه آنها کتابهای تخیلی هستند که ریشه در تجربیات زندگی او دارند بقیه، مانند مکتوب و کتابچه راهنمای جنگجوی نور، مجموعهای از مقالات، ستونهای روزنامه و آموزههای منتخب وی هستند. در مجموع کوئلیو بیش از 100 میلیون جلد کتاب در بیش از 150 کشور در سراسر جهان فروخته است و آثار او به 71 زبان ترجمه شده است. او پرفروشترین نویسنده پرتغالی زبان در تمام اعصار است. کوئلیو در وبلاگ خود نیز سه بار در هفته مینویسد.
چندین کتاب کوئلیو در رسانهها 1998 تلویزیون مانشت 52 قسمت سریال کوتاه بر اساس کتاب بریدا ساخت. این اقتباس توسط جیم کامارگو، سونیا موتا و آجلیکا لوپز نوشته شده و توسط والتر آوانسینی کارگردانی شد. بازیگر برزیلی کارولینا کستینگ نقش بریدا را بازی کرد. این آخرین رمانی بود که توسط تلویزیون مانشت به فیلم تبدیل شد. این فیلم مخاطب زیادی نداشت و با شکست مواجه شد و مورد انتقاد خود پائولو کوئیلو نیز قرار گرفت. با توجه به عدم وجود حامیان مالی، یک پایان شتاب زده داشت. صحنههای آخر ضبط نشده بودند و با تصاویری راویان که داستان را شرح میدادند جایگزین شده بود.
در سال 2004 شرکت برادران وارنر حقوق مربوط به فیلم اقتباسی از کیمیاگر را خریداری کردند. این پروژه متوقف شد و هرگز محقق نشد و حقوق فیلم به هاروی وینستین که به عنوان تهیه کننده این فیلم کار میکرد فروخته شد. در سال 2007 در ماه ژوئن، پائولو کوئلیو اعلام کرد که پروژه آزمایشی جادوگر، یک پروژه مشارکتی است بر اساس کتاب جادوگر پورتوبلو. در سال 2009 کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد بصورت یک فیلم عرضه شد. در سال 2011 در ماه ژوئیه کوئیلو کتاب الف را به مسابقه گذاشت، مسابقه فیلم با همکاری و افزایش تعامل با بیش از 5 میلیون دوست در فیس بوک. برنده رئیف کرت هنرمند ترکی بود.
پائولو کوئلیو مدافع سرسخت انتشار کتابهای خود از طریق شبکههای به اشتراک گذاری فایل در اینترنت است. یکی از طرفدارانش یک ترجمه روسی از یکی از رمانهای او را بصورت آنلاین منتشر کردند. فروش کتاب او بدون هیچ ترفیع و یا تبلیغ اضافی از جانب ناشران او از 3000 به یک میلیون در طول سه سال جهش کرد. با توجه به قابل دسترس بودن مطالب کوئیلو در سایت، نویسندهای به نام جف جارویس در کتاب خود تحت عنوان گوگل چه میکند کوئلیو را “نویسنده گوگلیست” نامید.
کوئلیو و همسرش کریستینا اویتیسیکا اوقات خود را بین اروپا و ریودوژانیرو، برزیل می گذرانند. او یک کاتولیک روم است و به طور منظم در میان مراسم ربانی حضور می یابد در سال 1996، کوئلیو موسسه پائولو کوئلیو را تاسیس کرد که به کودکان و افراد مسن با مشکلات مالی کمک میکند. در سپتامبر 2007، کوئلیو توسط سازمان ملل متحد به عنوان پیام آور صلح نامیده شد.
آثار
خاطرات یک مغ (زیارت) – 1987
کیمیاگر – 1988
بریدا – 1990
عطیه برتر – 1991
والکیریها – 1992
مکتوب – 1994
کنار رود پیدرا نشستم و گریستم – 1994
کوه پنجم – 1996
نامههای عاشقانه یک پیامبر – 1997
مکتوب2 – 1997
مبارزان راه روشنایی – 1997
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد – 1998
اعترافات یک سالک – 1999
شیطان و دوشیزه پریم – 2000
قاموس فرزانگی – 2000
داستانهایی برای پدران، فرزندان و نوهها – 2001
یازده دقیقه – 2003
ساحره پورتوبلو – 2003
زهیر – 2005
چون رود جاری باش – 2006
هستی – 2007
برنده تنهاست – 2008
الف – 2011