روستاها و گردشگاه های طبیعی در نوروزی که گذشت یکی از مهم ترین مکان هایی بودند که گردشگران را به خود جذب کردند؛ امری که به گفته مسوولان درآمد خوبی را نصیب روستاهای مقصد گردشگری کرده است. با این همه اما بسیاری از پژوهشگران معتقدند گردشگری در کنار عواید اقتصادی که برای جوامع محلی و به ویژه روستاها دارد، می تواند آسیب های زیست محیطی و اجتماعی را نیز به دنبال داشته باشد.
برخی از اقتصاددانان دریافت عوارض و مالیات از گردشگران ورودی به مناطق طبیعی و روستایی و بهره گیری از توان روستاییان برای مدیریت این عوارض در راستای پاکسازی منطقه را یکی از راه هایی می دانند که می تواند بخشی از این هزینه ها را جبران کند.
از دیگر سو، نتایج یک پژوهش نیز با تاکید بر اینکه گردشگری روستایی این ظرفیت را در اختیار روستاهای دارای منابع گردشگری قرار می دهد که با استفاده از فرصت پدید آمده، خود برای آینده توسعه روستای خود مشارکت و برنامه ریزی کنند، 4 مولفه توسعه موفقیت آمیز گردشگری روستایی را ذکر کرده است.
این پژوهش که به تازگی از سوی مرضیه هادی پور، رباب لاسمی پور و آسیه اسماعیلی صورت گرفته، با برشمردن مشکلات موجود در ساختار مدیریت روستایی در زمینه گردشگری و تاکید بر لزوم مشارکت مردم در این خصوص، مشارکت و آموزش مستمر جامعه میزبان و جامعه گردشگران، حفاظت محیط زیست از سوی جامعه میزبان و جامعه گردشگران، هدایت سرمایه گذاری های بخش خصوصی در ایجاد زیرساخت ها در چارچوب برنامه ریزی منطقه ای و محلی همراه با نظارت دولت و در نهایت ایجاد جاذبه و فعالیت های جدید در کنار جاذبه های اصلی برای حفظ جذابیت روستای هدف گردشگری را 4 مولفه توسعه موفقیت آمیز گردشگری روستایی عنوان کرده است.
مشکلات مدیریت گردشگری روستایی
صاحب نظران و محققان پس از بررسی تجارب کشورها، بر نقش پررنگ جوامع محلی به عنوان جامعه میزبان در موفقیت فعالیت های گردشگری در منطقه تاکید دارند و از آن به عنوان اصلی ترین عنصر توسعه این گونه فعالیت ها یاد می کنند. براساس همین نتایج، آنها معتقدند در نواحی کم تر توسعه یافته و از جمله در نواحی روستایی، توسعه گردشگری باید در وهله نخست، پاسخی برای برآورده ساختن نیازهای اقتصادی ساکنان داشته باشد و در این میان فقر و بیکاری دو مشکل عمده این نواحی محسوب می شوند که توسعه فعالیت های گردشگری باید بتواند در کاهش این مشکلات ثمربخش باشد.
بررسی محققان طی پژوهشی دیگر نشان می دهد روستاییان هرجا که پای منافع مالی در میان باشد، سریعا به صورت صوری و ظاهری حضور پیدا می کنند؛ درحالی که باید به آنها آموزش داد که منافع و مزایای درآمد از راه گردشگری بسیار فراتر از چیزی است که آنها تصور می کنند. در واقع باید به آنها مسوولیت داد و آنان را عملا درگیر کارهای عمرانی کرد.
طبق نتایج پژوهش مذکور، نبود مدیریت تخصصی و جامع یکی از مشکلات موجود در ساختار مدیریت روستایی است. اغلب روستاییان و مردم بومی اطلاعات و دانش و تجربیات اندکی نسبت به گردشگری روستایی دارند. از سوی دیگر، مشکل بازاریابی، کمبود زیرساخت ها، محدودیت های فصلی برای گردشگری روستایی، بازده طولانی مدت سرمایه گذاری، پایین بودن اطلاعات روستاییان از علایق گردشگران و کمبود آموزش های لازم درخصوص معرفی و شناخت بیشتر فعالیت های گردشگری در مناطق روستایی از دیگر مشکلات ساختاری مدیریت گردشگری روستایی به شمار می روند.
مشارکت مردم بومی در توسعه گردشگری
پژوهش مورد بحث، اتکای اساسی رهیافت توسعه پایدار را جامعه مدنی عنوان کرده و آن را در واقع نهادهای مستقل، خودجوش و مختاری دانسته که فضای بین دولت متمرکز و پراکنده را پر می کند و اختیارات را با پاسخگویی مسوولان و مشارکت مردم با تاکید بر محیط طبیعی همراه می سازد؛ این یعنی گردشگری پایدار در مناطق توریستی نتیجه رابطه سه گانه میان گردشگری، مردم و محل سکونت آن ها، مسافرت ها و صنعت گردشگری است.
براساس یافته های این تحقیق، در سال های اخیر برای پاسخگویی به تهدیدها و آسیب های گردشگری، موضوع گردشگری پایدار مورد توجه محققان و مجریان امر گردشگری قرار گرفته است که در آن بر سه نکته مهم تاکید می شود:
- کیفیت که می تواند تجربه ای عالی به گردشگر ارائه دهد و همچنین باعث بهبود کیفیت زندگی جامعه میزبان و حفظ محیط شود.
- حفظ و دوام منابع طبیعی و فرهنگ جامعه میزبان که منشأ تجربیات ارزنده است.
- تعادل بین نیازهای گردشگران، حمایت از محیط زیست و جامعه محلی برقرار شود.
سهیم شدن در تصمیم گیری برای برنامه ریزی در میان گروه های ذی نفع متعدد به طور عمده یک مفهوم اصلی در رویکردهای برنامه ریزی گردشگری محسوب می شود؛ اگرچه در حوزه مشارکت، تاثیرات مشارکت کنندگان و گروه های درگیر متغیر است. به علاوه سهیم شدن در تصمیم گیری در برنامه ریزی به عنوان یک روش برای رسیدن به توسعه گردشگری پایدار و ایجاد تعادل در توزیع منافع مرتبط با گردشگری در میان گروه های ذی نفع متعدد تلقی می شود.
حالا استفاده از روش مشارکت محور به عنوان یک سیاست مهم در ارتقای شرایط محیطی تلقی می شود که لازم است در هر برنامه عمرانی از جمله برنامه ها و طرح هایی که با هدف رشد و گسترش صنعت گردشگری روستایی صورت می گیرد، از مشارکت ساکنان روستا و نهادهای مردمی آن متناسب با شرایط محیطی استفاده شود. با در نظر گرفتن مبانی و اصول گردشگری پایدار در مناطق روستایی می توان بین جامعه میزبان، جامعه گردشگران، تورگردانان و محیط طبیعی روستا در راستای پایداری و انتفاع کلیه اجزا تعادل برقرار ساخت.