گردشگری در مفهوم پایداری در برگیرنده پردازش معنایی خاص خود است. در این میان زایش این مفهوم در ادبیات گردشگری حاصل تلاش در دستیابی به توسعه پایدار در تمامی زمینه های توسعه است.
بعد از اجلاس زمین در سال 1992 در ریودوژانیرو که دولت ها را به سمت توسعه ای سوق داد که حداقل زیان و لطمه را بر محیط زیست وارد سازد؛ توافقات حاصله در دستور کار جلسه 21 (یعنی برنامه های مربوط به قرن بیست و یکم) قرار گرفت. این دستور جلسه در واقع شامل مجموعه ای از طرح ها عملی مفصل بود که نقش هر کشور در رسیدن به توسعه پایدار بیان می کرد.
از این رو بر مبنای دستور جلسه 21، از سوی سازمان های بین المللی گردشگری در سطح جهان «دستور جلسه 21 برای گردشگری» منتشر شد که در آن نیاز به رسمیت شناختن نقش گردشگری را در فرآیند توسعه مناسب گوشزد می کرد و ضرورت طرح عملی برای سازمان های گردشگری را در راستای به فعلیت در آوردن اصول گردشگری پایدار را پیش می کشید. به دنبال این روند اولین کنفرانس جهانی گردشگری پایدار در سال 1995 در مادرید برگزار شد.
برخی از نکات مطرح شده در این کنفرانس پیرامون گردشگری پایدار عبارت بودند از:
1. توسعه گردشگری باید براساس معیارهای پایداری باشد. بدین معنا که مسایل اکولوژیکی در بلندمدت، مسایل اقتصادی و تعهدات لازم نسبت به جنبه های اجتماعی و اخلاقی باید رعایت شود.
2. ماهیت پایداری گردشگری مستلزم محیط های طبیعی، فرهنگی و انسانی است.
3. گردشگری باید جنبه های فرهنگی، ارزشی و عناصر سنتی جوامع محلی را مد نظر داشت باشد.
بطور کلی این تلاش ها نشان از آن دارد که گردشگری بتواند در پردازش توسعه پایدار راهکاری عملی را شکل دهد. از این رو هدف اصلی در بسط معنایی گردشگری پایدار پیرامون ارائه روش های منطقی در بهره گیری از منابع طبیعی و انسانی و ممانعت از به کارگیری غیر علمی این منابع است.
توسعه پایدار گردشگری دارای دو جنبه حفاظت از محیط زیست و منابع و میراث فرهنگی جوامع است. از این رو گردشگری پایدار باید با سیاست مشخص و مدونی به اجرا در آید تا بتواند حرکت امیدبخشی را در توسعه همه جانبه فضاهای جغرافیایی تضمین کند. گردشگری پایدار برای کارایی بالاتر در این زمینه دارای اصولی است که هماهنگ کننده اهداف و راهکارهای عملی است.
1. استفاده از ماهیت پایدارگونه منابع: حفظ و استفاده از منابع (طبیعی، اجتماعی و فرهنگی) بسیار حائز اهمیت است و به معنای تجارت درازمدت است.
2. کاهش بیش از حد مصرف و اتلاف: که جلوی هزینه های بازسازی زیان های درازمدت را گرفته و به کیفیت گردشگری کمک می کند.
3. حفظ تنوع: حفظ و ارتقای تنوع طبیعی، اجتماعی و فرهنگی برای پایداری درازمدت گردشگری اهمیت ویژه دارد و پایگاه انعطاف پذیری را برای گردشگری به وجود می آورد.
4. برنامه ریزی: بسط و توسعه گردشگری که وارد یک چارچوب برنامه ریزی راهبردی محلی و ملی شده و تاثیرات محیط زیست را مد نظر قرار می دهد، پایایی درازمدت گردشگری را افزایش می دهد.
5. حمایت از نظام اقتصاد محلی: گردشگری که تعداد زیادی از فعالیت های اقتصادی محلی را مورد حمایت و تحت پوشش خود قرار می دهد و ارزش ها و هزینه های محیط زیست را مد نظر قرار می دهد، علاوه بر حمایت از این نظام های اقتصادی جلوی انهدام محیط زیست را می گیرد.
6. مشارکت اجتماع های محلی: مشارکت کلی اجتماع های محلی در بخش گردشگری نه تنها به نفع خود آنها ومحیط است بلکه نوع تجربه گردشگری را بهبود می بخشد.
7. مشاوره با افراد ذی نفع و عامه مردم: مشاوره بین صنعت گردشگری و اجتماع ها، سازمان ها و نهادهای محلی مهم است البته در صورتی که دوشادوش هم کار کنند و اختلافات منافع را کنار بگذارند.
8. آموزش خدمه: آموزش خدمه که گردشگری پایدار را وارد روش های اشتغال می کند و در کنار آن استخدام خدمه محلی در تمامی مقاطع، سبب بهبود کیفیت گردشگری می شود.
9. مسئولیت بازار یابی صنعت گردشگری: از آنجا که بازاریابی، اطلاعات کاملی را در اختیار گردشگران قرار می دهد، نه تنها سبب افزایش احترام نسبت به محیط فرهنگی، اجتماعی وطبیعی نواحی دیدنی می شود، بلکه رضایت مشتری را نیز افزایش می دهد.
10. انجام تحقیق: پژوهش در حال پیشرفت ونظارت برآن از طریق صنعت با استفاده از تجزیه و تحلیل و جمع آوری موثر اطلاعات نه تنها ما را در حل و فصل مشکلات گردشگری یاری می کند بلکه مزایایی را برای مقاصد، صنعت ومشتریان در بر خواهد داشت.