17 ژوئن به عنوان روز جهانی بیابان زدایی در سراسر جهان نام گذاری شده است و این روز در کشورهای مختلف گرامی داشته می شود. پیشروی بیابان ها، منجر به فروسائی زمین در نواحی خشک، نیمه خشک و مناطق نیمه مرطوب می شود و عوامل دخیل در پیدایش آن در وهله اول فعالیت های انسانی و تغییرات آب و هوا می باشد. البته پیشروی بیابان ها به مفهوم توسعه بیابان های از پیش موجود نیست.
این فرآیند در حقیقت به این دلیل رخ می دهد که اکوسیستم های نواحی خشک که بیش از یک سوم کره زمین را در بر می گیرند شدیداً در معرض استفاده بیش از حد و عدم بهره برداری صحیح از زمین قرار دارند. فقر، عدم ثبات سیاسی، جنگل زدایی و تخریب جنگل ها، چرای بیش از حد دام ها و روش های نامناسب و نادرست آبیاری همگی می تواند به کاهش میزان حاصلخیزی زمین بیانجامد.
پیشروی و توسعه بیابانها زندگی بیش از 250 میلیون نفر را در سراسر جهان مستقیماً تحت تاثیر قرار داده است و در عین حال زندگی قریب 1 میلیون نفر را در بیش از صد کشور به مخاطره می اندازد، مردمی که اکثراً در فقیرترین، محروم ترین و ضعیف ترین کشورها به لحاظ مسائل سیاسی به سر می برند.
بیابان زدایی به منظور تضمین حاصلخیزی درازمدت در مناطق مسکونی نواحی مربوطه، ضروری است. متاسفانه تلاش هایی که در راستای بیابان زدایی در گذشته صورت پذیرفته اغلب به شکست انجامیده و معضل فروسائی زمین در سراسر نقاط دنیا رو به وخامت گذارده است.
به دنبال نیاز به یافتن راهکاری تازه و نو، دولت های 170 کشور جهان، در ماه مارس سال 2002 میلادی به کنوانسیون بیابان زدایی سازمان ملل متحد پیوسته اند. هدف از انعقاد کنوانسیون بیابان زدایی ارتقاء اقدامات موثر از طریق برنامه های محلی مبتکرانه و نیز همکاری های حمایتی بین المللی است.
به موجب کنوانسیون بیابان زدایی هرگونه تلاش در جهت محافظت از زمین های مناطق خشک در درازمدت انجام خواهد گرفت چراکه عوامل دخیل در پیدایش این فرآیند، متعدد و در عین حال بسیار پیچیده می باشد و پهنه گسترده ای را در بر می گیرد که مسائلی نظیر الگوهای تجارت جهانی و روش های ناپایدار مدیریت اراضی را در خود جای داده است. در این راستا تغییراتی بس شگرف و به معنای واقعی کلمه چه در سطح محلی و چه در سطح بین المللی می بایست صورت پذیرد.
کشورهایی که کمابیش با مساله پیشروی بیابان ها دست به گریبانند، در حال اجرای کنوانسیون از طریق توسعه و اجرای برنامه هایی در مقیاسات ملی، بین منطقه ای و منطقه ای هستند. معیارهایی در خصوص تدارک و آماده سازی این برنامه ها در پیوست شماره 5 کنوانسیون پیرامون اجرای برنامه های منطقه ای به تفصیل ذکر شده است. آفریقا به دلیل شدیدتر بودن پیشروی بیابان ها در درجه اول اهمیت قرار دارد و آسیا، آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب، شمال دریای مدیترانه و قسمت های مرکزی و شرقی اروپا به ترتیب در اولویت های بعدی اجرای برنامه های منطقه ای قرار دارند.
براساس تجارب پیشین، ضرورت وجود حکومت مردم سالار و دموکراتیک در کنوانسیون مطرح شده است. این خود به مفهوم شرکت اقشار مردم در فعالیت های مربوطه و ایجاد محیطی خود جوش در زمینه مشارکت های مردمی می باشد بدین صورت که بومیان هر کدام از نواحی فوق الذکر این امکان را بیابند تا در محافظت زمین از فروسایی سهیم شوند. به موجب برنامه هایی از این دست مسئولیت از حکومت ها سلب نمی گردد. برخی از تغییرات نظیر سیستم های اجاره زمین، تقویت زنان، کشاورزان و چوپان ها تنها از عهده دولت ها ساخته است. دولت ها می بایست به موسسات غیر انتفاعی اجازه دهند در زمینه تدارک و آمادگی برنامه های اجرایی نقشی مهم را ایفا نمایند.
برخلاف تمامی تلاش های گذشته، برنامه های اجرایی می بایست با سایر خط مشی های ملی در راستای توسعه پایدار هماهنگ و یکپارچه و با هرگونه تغییرات و شرایط محیطی سازگار باشد.
برنامه های اجرایی کنوانسیون با همکاری و مشورت در بین کشورهایی که به نوعی متاثر از مساله پیشروی بیابان ها هستند، افراد خیّر و سازمان های بین دولتی و غیردولتی صورت می گیرد. این روند باعث ارتقاء میزان هماهنگی و نیز توسعه شبکه ای از حمایت ها و همکاری ها در جایی می شود که بیشترین تاثیر را خواهد گذارد. از دیگر مزایای چنین برنامه هایی به وجود آمدن توافقنامه های شراکتی خواهد بود که در آنها چه، میزان مشارکت کشورهای متاثر، چه میزان مشارکت کشور های امدادرسان و نیز مشارکت سازمان های بین المللی لحاظ خواهد شد.
انتظار آن می رود که کشورهای توسعه یافته، سرمایه گذاری بنیادی برای برنامه های اجرایی را تقویت نموده میزان دسترسی به فناوری های مناسب، دانش، و مهارت ها را ارتقاء بخشند. نیاز به هماهنگی در بین موسسات و افراد امدادرسان و مؤسسات و افراد نیازمند بسیار مورد تاکید قرار گرفته است زیرا فعالیت های گوناگون در هر برنامه نیازمند تکمیل و گسترش دو جانبه است.
کنوانسیون فصل جدیدی را در بیابان زدایی و مبارزه با بیابان زدایی باز می کند اما این تازه ابتدای راه است. کشورها به طور اخص در حال تجدید نظر و بررسی برنامه های اجرایی هستند. مضاف بر آن توجه دولت ها به مسائلی نظیر رشد و افزایش آگاهی، افزایش میزان تحصیلات و برنامه های آموزشی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته معطوف است.
جهت پیشروی بیابان ها تنها هنگامی معکوس می گردد که تغییرات شگرف در گرایش ها و رفتارهای محلی و بین المللی پدید آید. این تغییرات قدم به قدم ما را به بکارگیری پایدار زمین و امنیت غذایی برای جمعیت در حال رشد جهان رهنمون می سازد. به این ترتیب بیابان زدایی به معنای واقعی تنها بخشی از هدفی به مراتب عظیم تر است و آن عبارتست از توسعه پایدار کشورهای متاثر از خشکسالی و پیشروی بیابان ها.