برآوردهای سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) نشان می دهد، تعداد سفرها و شمار گردشگران از مرز یک میلیارد گذشته است. این حجم عظیم از جا به جایی سبب شده تا به گردشگری فراتر از یک صنعت، به عنوان یک پدیده پویای اجتماعی نگاه شود که با خود پیامدهایی دارد که همه جنبه های زندگی یک جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد. افزایش روزافزون تعداد گردشگران، گویای تبلور گردشگری به عنوان یک نیاز است. همین امر ضریب تاثیرگذاری گردشگری را افزایش داده است. بنابراین امروزه گردشگری با توان مضاعف تری می تواند حیات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع را تحت تاثیر قرار دهد.
اگر در گذشته عملکرد گردشگری در دو بعد اقتصادی و فرهنگی بیشتر تحت توجه قرار می گرفت اما امروزه با گذر از عصر سنت به عصر صنعت که مرزها با پیشرفت تکنولوژی نزدیک تر شده و موجبات سفری راحت و سریع را شکل داده است، موضوع تأثیرات گردشگری در کلیت فراگیر و جامعی بروز یافته که ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی را در بر می گیرد. این بدان معناست که اگرچه گردشگری از یک سو منبعی ارزشمند برای بالا بردن شاخص های مثبت اقتصادی از قبیل تولید، اشتغال، درآمد، نرخ صادرات و کسب ارز شناخته شده است که در فواصل زمانی مختلف به مقصد کمک می کند تا توسعه زیرساختی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را شاهد باشد اما از سوی دیگر، چنین توسعه ای نمی تواند بدون هزینه باشد، زیرا گردشگری برای عرضه محصولات نه تنها یک صنعت منبع محور است که سرمایه ها و داشته های طبیعی و انسانی یک مقصد را استفاده و بهره برداری می کند، بلکه فعالیت های گردشگران نیز ممکن است از خود اثرات مثبت یا منفی قابل توجهی بر مقاصد گردشگری برجای بگذارد.
البته درک این آثار، اندازه گیری آنها، میزان احساس و نحوه ظهور آنها و چگونگی مواجهه با این اثرات از مقصدی به مقصد دیگر متفاوت است. به عبارت دیگر، اثرات گردشگری حاصل کنش ها و واکنش های پینگ پینگی میان مقصد، جامعه محلی، صنعت و گردشگران است. برای کشورهای در حال توسعه ای مانند ایران که گردشگری در آنها کژدار و مریز در حال رشد و توسعه است و هنوز مفاهیم سنتی از گردشگری و مدیریت مقاصد گردشگری بر کارگزاران این صنعت حاکم است لزوم بررسی پیامدهای گردشگری بسیار حیاتی محسوب می شود.
مقصد؛ کلید اصلی سنجش
قبل از اینکه به گردشگری و پیامدهای توسعه آن بپردازیم، نیاز است بدانیم برای درک آثار گردشگری چه مکانی را باید مطالعه کنیم؟ انتخاب درست می تواند برنامه ریزان و مدیران را به درک، شناخت و مدیریت بهتر گردشگری هدایت کند. در یک چارچوب کلی اثرات گردشگری در تمام سیستم گردشگری پدید می آید. مقصود از سیستم، تمامی عوامل درگیر در صنعت گردشگری است که شامل مبدا، مقصد، خریدار، عرضه کننده و فروشنده و دیگر موارد است. اما از آنجایی که نقطه تجمع و تماس گردشگران، یک مقصد گردشگری است و گردشگران با مردم محلی و محیط زیست ارتباط برقرار می کنند، بی شک، این مقصد است که بیشترین نیاز برای شناسایی، سنجش و مدیریت اثرات چه مثبت و چه منفی، در آن احساس می شود. در یک مفهوم کلی، مقصد به عنوان محیط عام گردشگری نقطه مناسب جهت برآورد هزینه-فایده توسعه فعالیت های گردشگری است.
مقصود از محیط گردشگری نیز تمامی عوامل زیباشناختی، انسان شناختی، عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، معماری، مذهبی و زیرساختی یک ناحیه است. اما دامنه اثرات بر یک مقصد گردشگری چه وسعت و اندازه ای دارد؟ عده ای از پژوهشگران گردشگری نیز معتقدند بسیار مهم و حیاتی است که به اثرات گردشگری درون یک بافت گسترده تر ملی و جهانی توجه شود. چراکه مقصدهای گردشگری در انزوا و فضای بسته ای قرار ندارند که تحت تأثیر ورودی ها قرار نگیرند. بلکه بالعکس، هر مقصد گردشگری با عوامل بی شمار مداخله گری در رابطه است که هرکدام از آنها به نحو مقتضی بر آن اثر خواهند گذاشت. بنابراین باید توجه داشت که اثرات گردشگری، بسیار دورتر از مقصدها و در یک سیستم بزرگ جهانی رخ می دهد که هدایت و مدیریت آنها، در بعضی مواقع خارج از کنترل مقاصد و مدیران محلی است. نمونه بارز آن ممنوعیت کشور آمریکا برای سفر شهروندانش به کوبا است که قدر مسلم در توسعه گردشگری ساحلی آن تأثیرگذار بوده است یا ورود بیماری های واگیردار مانند ابولا که گردشگری قاره آفریقا را به رکود کشاند.
روی خوب گردشگری
گردشگری به عنوان یکی از فرصت های توسعه و یکی از زمینه های مشخص متنوع سازی اقتصاد محلی، دارای ابعاد مختلف اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی و اجتماعی است. توسعه گردشگری در سطح منطقه ای و در تعامل با اجتماعات محلی و فرهنگ محلی، آثار و پیامدهای متنوع و گسترده ای را برجای می گذارد. شناخت و تبیین اثرات گردشگری و مدیریت و برنامه ریزی آن نقش مؤثری در توسعه پایداری گردشگری و نیز پایداری اجتماعات محلی خواهد داشت. اما آنچه در ذیل تیتر «گردشگری خوب» قرار می گیرد اشاره به آن دسته از پیامدهای توسعه گردشگری دارد که با مفهوم «پایداری» مطابقت دارد و اثرات مثبتی است که به جامعه محلی از طریق گردشگری عرضه می شود.
از جمله اثرات مثبت گردشگری را می توان در شاخص های اقتصادی دید؛ آنجا که گردشگری به یک مقصد یا یک کشور کمک می کند تا با جذب گردشگران، اشتغال بیشتری تولید کنند که این اشتغال، خود در دو دسته اشتغال اولیه یعنی کار مستقیم در صنعت گردشگری مانند هتل ها، آژانس ها، شرکت های راهنمایی گشت و اشتغال ثانویه که شامل کار در زمینه زیرساخت های گردشگری از قبیل ساخت فرودگاه ها، جاده ها و سایر موارد ساختمانی است طبقه بندی می شود. گردشگری همچنین کمک می کند تا نرخ صادرات یک کشور افزایش پیدا کند که این عامل از طریق کسب ارز ممکن می شود. همچنین افزایش تولید ناخالص ملی نیز از دیگر فواید مثبت اقتصادی گردشگری است. ایجاد درآمد برای مقصد و دولت نیز از دیگر فواید توسعه گردشگری است. جوامع محلی هم از طریق هزینه های مستقیمی که گردشگران در قبال دریافت خدمات و کالاهایی مانند اقامت، خرید سوغاتی، حمل و نقل، سرگرمی، غذا و نوشیدنی و بازدید از اماکن گردشگری و دیدنی پرداخت می کنند، بهره مند می شوند.
دولت ها نیز از طریق اعمال مالیات بر درآمد در مشاغل گردشگری و مالیات بر فروش کالاها و خدمات گردشگری منبع درآمدی مهمی برای خود دست و پا می کنند. بنابراین گردشگری منبعی قابل اتکا در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است که می تواند تاثیر فزاینده ای روی افزایش درآمد چه در سطح ملی و نیز افزایش فرصت های شغلی، افزایش دستمزدها و تحول و گسترش تولیدات و … داشته باشد. اما در حوزه اثرات مثبت اجتماعی و فرهنگی گردشگری عوامل متعددی بیان می شود. مقصود از اثرات اجتماعی گردشگری نیز تغییرات احتمالی یا ممکن و زمان بری است که به سبب تماس و برخورد بین گردشگران با جامعه محلی صورت می گیرد و منظور از اثرات فرهنگی، تغییراتی است که در شیوه و سبک زندگی و آداب و رسوم زندگی مردمان محلی از طریق گردشگری روی می دهد.
برهمین اساس اصطلاح «اثرات اجتماعی- فرهنگی» را به معنای تغییراتی به کار می برند که در تجربه های روزانه ارزش ها، شیوه زندگی و محصولات هنری و فکری جامعه میزبان رخ می دهد. به هر حال توسعه و گسترش گردشگری در یک منطقه یا یک ناحیه، موجب تغییرات اجتماعی و فرهنگی آن منطقه شده و باید مورد ملاحظه قرار گیرد که میزان و شدت اثرات اجتماعی-فرهنگی به عوامل متعددی بستگی دارد که مهم ترین آنها این موارد است: نوع و تعداد گردشگران و نحوه رفتار آنها، اندازه و ساختار صنعت گردشگری در مقصد نسبت به جامعه محلی، اهمیت نسبی صنعت گردشگری برای مقصد در مقایسه با سایر صنایع و سرعت توسعه گردشگری در مقاصد.
اما اثرات مثبت اجتماعی-فرهنگی گردشگری را می توان زمانی محسوس تر لمس کرد که یک منطقه با ریسمان قوی تری به هنرهای سنتی و آداب رسوم خود چنگ زند تا پیشینه خود را به رخ گردشگران بکشاند یا به سبب ورود گردشگران به یک منطقه، برخی از آداب و رسوم یا صنایع دستی که دچار فراموشی شده اند مجددا احیا شود. به دیگر سخن، بهبود کیفیت زندگی جامعه میزبان، ایجاد تحول، نوسازی و معرفی فرهنگ محلی، حفظ و اشاعه هنرهای سنتی و آداب و رسوم باستانی، ایجاد و تقویت حس خویشتن شناسی بین ساکنان، کمک به ساکنان محلی در کسب شناخت بیشتر فرهنگ بومی، افزایش غرور ملی و فرهنگی و احیای هنر و سنت های بومی از جمله مهم ترین اثرات مثبت اجتماعی-فرهنگی توسعه گردشگری است. نمونه های فراوانی از این موارد را در کشور خودمان نیز می توانیم شاهد باشیم.
بد و زشت توسعه گردشگری
توسعه گردشگری از جهتی مزیت هایی ایجاد می کند و از طرف دیگر هزینه ها و محدودیت هایی به وجود می آورد. ما در این گزارش برای هزینه ها و محدودیت هایی که گردشگری در یک مقصد ایجاد می کند اصطلاح «بد و زشت» را انتخاب کرده ایم که مقصودمان از «بد» تمامی ویژگی های محدودکننده ای است که در ذات صنعت گردشگری وجود دارد و اگر مقصدی به این صنعت وابسته شود آسیب های مختلفی را متوجه خود می بیند، مانند فصلی بودن صنعت گردشگری. اصطلاح «زشت» را نیز از این بابت انتخاب کرده ایم تا راحت تر به تبیین آن دسته از ویژگی های خطرآفرین و صدمه زننده توسعه بی محابای گردشگری و رفتار گردشگران در مقاصد بپردازیم که آینده یک مقصد و داشته هایشان با کنش های آگاهانه و ناآگاهانه و رفتارهای وندالیستی عمدی یا غیرعمدی گردشگران به خطر می افتد و از طرف دیگر با واکنش هایی از جامعه میزبان رو به رو می شوند که در این حالت تخاصم و تنفر بین افراد بومی و گردشگران شکل می گیرد و صنعت گردشگری از هدف خود دور می شود. مانند عدم رعایت باورهای مذهبی در یک مکان مقدس یا نوشتن یادگاری روی دیوارهای بناهای تاریخی مانند تخت جمشید و سی و سه پل و دیگر آثار باستانی ایران.
اما به بیان دقیق تر بد و زشت گردشگری کدامند؟ در برخی اوقات ارزش اقتصادی گردشگری برای دولت ها آنچنان حیاتی است که آنها به آثار سوء این صنعت توجه نمی کنند و شاهد کژکارکردی آن در جامعه میزبان به ویژه در کشورهای در حال توسعه هستیم. از طرف دیگر، وابستگی بیش از حد اقتصاد محلی به درآمدهای گردشگری بسیار خطرآفرین است. در این صورت، مقصد به تغییرات تقاضا بسیار حساس می شود و یک بلای طبیعی، یک بیماری یا ترور و بمب گذاری خیلی سریع اثراتش را در کشور مقصد می گذارد. خالی شدن هتل ها و لغو تورها و پروازها نخستین نشانه های تغییرات تقاضاست.
برای نمونه بازتاب این حساسیت ها را می توان در کشورهای عربی و شمال آفریقا مانند مصر یا تونس مشاهده کرد که اقتصادشان به صنعت گردشگری وابسته بوده و درگیری های داخلی و جنگ سبب شده تا نرخ رشد GDP آنها کاهنده باشد. افزایش تورم در قیمت کالاهای مصرفی و خوراکی و همچنین زمین و املاک در مقاصد گردشگری نیز اثرات زیانباری به ساکنان محلی وارد می کند. با افزایش ورود گردشگران به این مناطق همچنین نیاز به خدمات بیشتری نظیر اقدامات قانونی، جست وجو و نجات، خدمات آتش نشانی، تمیز کردن و نظافت مناطق توریستی احساس می شود.
اغلب مواقع، این ساکنان محلی هستند که باید هزینه های اضافی این خدمات را بپردازند. اگر جریان گردشگری به یک منطقه، بسیار زیاد باشد، جاذبه ها و اماکن تفریحی، رستوران ها، تسهیلات خرید و حمل و نقل توسط گردشگران بیش از اندازه استفاده می شود و افراد محلی نمی توانند به راحتی از آنها بهره برداری کنند. اگر ساکنان محلی از دسترسی به اماکن تفریحی محروم شوند، رنجش و خشم آنها شدیدتر می شود. علاوه بر آن، اگر ساکنان محلی از مزایای اقتصادی گردشگری همان گونه که به آن اشاره شد، منتفع نگردند و منافع آنها توسط افراد غیربومی کنترل شود، رنجش و ناراحتی آنها از این هم بیشتر خواهد شد.
گردشگری و معمای توسعه
گردشگری مانند هر پدیده اجتماعی دیگر دو رو دارد و فعالیت گردشگری نیز در مقصد گاه نقش یک کاتالیزور و موتور محرک جهت توسعه در تمامی ابعاد زندگی یک جامعه را ایفا می کند و دولت ها نیز با علم براین، از ابزار گردشگری برای رشد و شکوفایی برخی از نواحی استفاده می کنند. از سوی دیگر قطعا توسعه بی برنامه، تفرجگاهی، جزیره ای و افسارگسیخته گردشگری بسیار زیانبار است و لطمات و خسارات جبران ناپذیری را به پیکره و فضای زندگی مقصد وارد می کند. اگر قرار باشد که عده ای زیادی از منابع طبیعی و عمومی یک مقصد بهره مند شوند و سود و منفعت نیز نصیب عده ای خاص شود (توسعه جزیره ای) و گردشگری برای عده ای نعمت و برای عده دیگر نقمت باشد، بدترین نسخه برای توسعه یک مقصد است.
بنابراین کارگزاران و مدیران و متولیان گردشگری در هر مقصد باید به بهترین شیوه ممکن منافع را به حداکثر برسانند و هزینه ها را حداقل کنند. حال اینکه چه شیوه ای بهترین گزینه است از مقصدی به مقصد دیگر فرق می کند چرا که ویژگی های کالبدی مقاصد یا سایر ویژگی های حاشیه ای در هر مقصد گردشگری متفاوت است. یادمان باشد که هدف از گردشگری عدالت جغرافیایی است، یعنی توزیع و هدایت درآمدها حتی به دوردست ها، بهبود زیرساخت ها و روساخت ها و بهبود کیفیت زندگی مقصد که سبب ایجاد عدالت اجتماعی در جوامع شود. همه این اهداف زمانی به نتیجه می رسد که سهم گردشگری خوب در مقاصد زیاد باشد و اثرات گردشگری بد و زشت به حداقل برسد.
منبع: فرصت امروز