همه آنها امید رسیدن به قله را داشتند. رویای آنها فتح اورست، بلندترین قله جهان بود اما وقتی قدم به منطقه مرگ گذاشتند، شرایط از آنچه که تصور می کردند سخت تر بود. آنقدر سخت که بعضی از آن ها از نیمه راه بازگشتند.
در نزدیکی قله اورست، منطقه ای وجود دارد که به ناحیه مرگ مشهور است. سایت نشنال ژئوگرافی درباره مشهورترین ماجراهای مرگ کوهنوردان در منطقه مرگ اورست گزارشی منتشر کرده که در نوع خود بسیار خواندنی است.
طبق آمار، هیمالیا از سال 2011 تا 2014 جان 216 کوهنورد را گرفته است. در ارتفاعی نزدیک به 26 هزار فوت اورست، منطقه ای وجود دارد به نام «منطقه مرگ». اینجا مکانی است که به خاطر اکسیژن خالصش، زنده ماندن در آن فقط مختص کوهنوردان حرفه ای است.
فشار هوا در این منطقه یک سوم سطح دریاست، یعنی نسبت به سطح دریا یک سوم اکسیژن وجود دارد که با این میزان اکسیژن به سختی می توان نفس کشید. کشف اجساد جان باختگان در این منطقه و پایین آوردن آن ها تقریبا غیرممکن است و برای همین حتی اجساد جان باختگان هم به پایین قله نمی رسد.
1. زن کوهنوردی که در حال کشیدن آخرین نفس هایش بود اشک می ریخت و به همراهانش می گفت «لطفا تنهایم نگذارید». این آخرین کلماتی است که «فرانسیس آرسنتیف» با فریاد به دو کوهنورد همراهش گفت. فرانسیس که همراه شوهرش و یک کوهنورد دیگر دل به خطر زده بودند، از بلندی سقوط کرده و جا مانده بود، آنها در منطقه مرگ بودند، اکسیژن کمی برای نفس کشیدن داشتند و زن بیچاره دقیقا کنار یک دره شیب دار سقوط کرده بود.
اگر هر کوهنورد دیگری خودش را به فرانسیس می رساند، مطمئنا مرگ او را نیز تهدید می کرد و برای همین نجات او غیرممکن بود. به رغم خطر زیادی که وجود داشت، «ایان وودال» و «کتی اوداد» دو کوهنورد دیگر همراهش، هر طور که بود با سختی فراوان خود را به پایین دره رساندند تا به فرانسیس کمک کنند اما دیگر خیلی دیر شده بود. ایان و کتی ماسک اکسیژنی که همراه داشتند را به دهان فرانسیس چسباندند تا او نفس بکشد اما زن بیچاره جان خود را از دست داده بود.
حالا دو کوهنورد می بایست خود را به بالای کوه می رساندند تا به کمپ برگردند و حادثه را گزارش دهند. به این ترتیب، جسد فرانسیس از سال 1998 در منطقه مرگ رها شد! سرگئی، همسر فرانسیس و کوهنورد دیگری که همراه او بود نیز هیچ وقت به کمپ برنگشتند و آنها نیز ناپدید شدند، تنها وسایلی که از همسر فرانسیس پیدا شد طناب و تبر کوهنوردی او بود.
به گفته کوهنوردان دیگری که در این سفر همراه آنها بودند، این زوج کوهنورد در ابتدای راه با هم بودند اما به طور کاملا تصادفی از یکدیگر جدا شده و دچار سرنوشتی مشترک شدند. شواهد موجود نشان می داد سرگئی با وجود این که می دانست ذخیره اکسیژن کافی همراه ندارد به سمت قله پیش رفت تا به همسرش کمک کند اما میان راه سرمازدگی نیز به او هجوم آورد و وی نتوانست خود را به فرانسیس برساند.
2. یکی از خواندنی ترین ماجراهای کوهنوردان اورست مربوط به جورج مالوری کوهنورد مشهور انگلیسی می شود. او سال 1924 تصمیم گرفت اولین نفری باشد که اورست را فتح می کند اما توفان کوهستان، جان وی را گرفت. جسد مالوری سال 1999 در پی اکتشافات یک گروه تحقیقاتی با همین نام، کشف شد.
ده سال پیش از کشف جسد، چند کوهنورد چینی مدعی شدند با جسدی که به نظر می رسید متعلق به یک مرد اروپایی است مواجه شده اند. به گفته آنها، صورت جسد به سمت زمین بود و با توضیحاتی که آنها ارائه کرده بودند کارشناسان تصور می کردند جسد متعلق به «اندرو اورین»، یعنی همراه مالوری است.
سال 1933 کوهنوردان مکتشف اورست طناب و تبر کوهنوردی اروین را پیدا کردند و برای همین آنها مطمئن شدند جسدی که کوهنوردان چینی دیده اند متعلق به اروین است اما وقتی 66 سال بعد جسد مورد نظر کشف شد در کمال ناباوری آزمایشات نشان داد جسد مالوری پیدا شده است. صورت جسد به سمت زمین بود، دست ها گشوده و به طرف بالا کشیده شده بود. حالت پوست تقریبا دست نخورده مانده بود اما رنگ آن به خاطر 70 سال آفتاب گرفتگی، کاملا برنزه شده بود.
پس از آزمایشات و مطالعات گوناگون بر روی جسد، متخصصان نظر دادند که علت مرگ مالوری به احتمال بسیار زیاد جدا شدن طناب از صخره بوده و وجود طناب گره زده دور مچ مالوری این نظریه را ثابت می کرد. همچنین روی پیشانی او حفره ای به اندازه یک توپ گلف دیده می شد و این نشان دهنده آن بود که تکه سنگ بزرگی به پیشانی او اصابت کرده و کوهنورد را زخمی کرده بود. جسد اندرو اروین هیچ وقت پیدا نشد.
3. «بوت های سبز» نام مشهورترین جسد قله اورست است که متعلق به یک کوهنورد هندی به نام «سیوانگ پالجور» است. جسد او دهم می 1996 از زیر برف و یخ پدیدار شد و چون بوت های سبز رنگی به پا داشت، این لقب را گرفت.
پالجور یکی از اعضای گروه سه نفره از کوهنوردان مشهور هندی بود که قصد داشتند برای اولین بار قله اورست را فتح کنند. متاسفانه آنها بدترین زمان را برای صعود انتخاب کردند. هوا در آن زمان از سال بسیار بد بود به طوری که یکی از مرگبارترین حوادث تاریخ کوهنوردی اورست را رقم زد. وقتی توفان آغاز شد، دمای هوا به زیر صفر رسید. پالجور از دو کوهنورد دیگر جا ماند و برای در امان ماندن از سرمای هوا، غار کوچکی پیدا کرد و در آنجا چمباته زد، غاری که آرامگاه ابدی پالجور شد.
4. دیوید شارپ کوهنورد انگلیسی بود که سال 2005 تصمیم گرفت اورست را فتح کند. شارپ عضو یک گروه اکتشافی سازماندهی شده بود. سفر آن ها به خوبی برنامه ریزی شده بود اما در راه به یکباره هوا نامساعد شد و گروه تصمیم به بازگشت گرفت اما دیوید نظر دیگری داشت و همچنان به راه خود ادامه داد.
دیوید در مسیر خود غار کوچکی پیدا کرد و در آنجا پناه گرفت، او برای رفع خستگی در آنجا دراز کشید و در همانجا جان خود را از دست داد. نکته قابل توجه اینجاست که کوهنوردان بسیاری از کنار دیوید عبور کردند اما متوجه شرایط وخیم او نشدند.
زمانی که دیوید داخل غار بود، نزدیک به 40 کوهنورد از کنار او عبور کردند اما چرا هیچ یک از آن ها به او توجهی نکردند؟ دیوید بدون اینکه بداند دقیقا در همان غاری استراحت کرد که «کوهنورد چکمه سبز» جان خود را در آنجا از دست داده بود، برای همین خیلی ها تصور می کردند که دیوید همان چکمه سبز است. مدتی بعد چند «شرپا» (کارگر باربر محلی) بدن بی رمق دیوید را پیدا کردند که فقط می توانست نام و شماره اکتشاف خود را به زبان آورد.
شرپاها سعی کردند به دیوید اکسیژن رسانی کنند و او را به پایین کوهستان بیاورند اما شرایط دیوید آنقدر وخیم بود که نمی توانست روی پاهایش بایستد، برای همین او را به جایی کشاندند که آفتاب بود، به امید این که تا رسیدن کمک، گرمای خورشید او را از مرگ نجات دهد اما وقتی آنها با کمک برگشتند، دیوید زنده نبود.
دمای کوهستان، اجساد را سالم نگه می دارد. برای همین بسیاری از اجساد کوهنوردان که از گذشته های دور به جا مانده اند، امروزه کشف می شود و اجساد دیگری را نسل های آینده کشف خواهند کرد. با وجود این که خیلی ها اورست را گورستان شوم می پندارند اما نپالی ها آن را مقدس می شمرند. بسیاری از بومیان منطقه وصیت می کنند پس از مرگ، جسد آنها را در کوهستان رها کنند در حالی که این کار برخلاف قانون است اما خیلی ها این خواسته را به صورت پنهانی عملی می کنند. با این وجود به محض کشف یک جسد دستور پایین آوردن آن صادر می شود و پس از احراز هویت به خاک سپرده خواهد شد.
اجسادی که در ارتفاع بسیار زیاد قرار دارند نیز در همانجا زیر قبر سنگی قرار خواهند گرفت تا به آرامش ابدی برسند، در گوشه و کنار مسیر کوهنوردی اورست، قبرهای سنگی دیده می شود که داخل همگی آنها اجساد کوهنوردانی قرار دارد که آرزوی فتح این قله بلند را داشته اند. در این بین، برخی از اجساد را که نمی توان دفن کرد یا در قبر سنگی قرار داد، به درون گودال های یخی می اندازند تا در معرض دید عموم نباشند.
البته همه کوهنوردان دچار حادثه نمی شوند. بعضی از کوهنوردان وقتی به خواب می روند، سرمای هوا آن ها را می کشد. تعدادی دیگر بیهوش می شوند و یخ می زنند. عده ای دچار حادثه شده و زخمی می شوند. برای همین در محل حادثه رها می شوند و آرام آرام دچار سرمازدگی شده و جان خود را از دست می دهند.
آمار نشان می دهد از هر چهار کوهنورد، یکی از آن ها در راه رسیدن به قله جان خود را از دست می دهد. امروزه پیشرفت تکنولوژی باعث شده تا شانس زنده ماندن کوهنوردان اورست بیشتر شود. از سال 2011 هر سال نزدیک به هزار کوهنورد تلاش می کنند تا به قله اورست برسند که در میان آنها 15 تا 20 نفر جان خود را از دست داده اند.
کاوش هایی که در رشته کوه های هیمالیا صورت می گیرد و کوهنوردانی که آرزوی رسیدن به اورست را دارند، منبع درآمد بسیار مهمی برای نپال به شمار می رود. بهای مجوز کوهنوردی از 25 هزار دلار شروع می شود. اگر یک کوهنورد بی تجربه باشد و بخواهد با گروه با تجربه ای سفر کند شرکت های بسیاری وجود دارند که می توان از آن ها کمک گرفت. این شرکت ها همراه کوهنورد بی تجربه، شرپاهایی را اعزام می کند که دستمزد هر کدام حداقل 40 هزار دلار است.