زمستان 2013 و زمانی که آدام بیلیسکی کوهنورد معروف لهستانی و فاتح دو قله 8000 متری در زمستان، به همراه سه هموطن خود پس از نخستین صعود موفق زمستانی به برودپیک در حال فرود بودند، ماچی بربکا و توماژ کوالسکی در سرمای شب برودپیک و بر اثر خستگی در صعود و بازگشت به کمپ آخر، جان خود را از دست دادند.
بعد از آن حادثه آلپاین کلاب لهستان آدام بیلیسکی را متهم کرد که همنوردان خود را تنها گذاشته و زودتر از آنها فرود آمده، آنها در گزارش نهایی خود اعلام کردند این کار او با اخلاق کوهنوردی سازگار نبوده است! اگرچه آدام بیلیسکی اینطور از خود دفاع کرد: “من وحشت زده بودم و برای زنده ماندن می جنگیدم”!
نمونه دیگر مواخذه افراد پس از جان باختن همنوردانش مربوط به حادثه مرگ والدو پلولیک کوهنورد اسلواک در سال 2009 بر روی برودپیک می باشد. همزمان با تلاش برای صعود قله برودپیک طی روزهای 25 و 26 ماه ژوئن 2008 والدو پلولیک کوهنورد اسلواک که به همراه ژوزف (دودو) کوپلد بر روی این کوه تلاش می نمودند مفقود گردید. پس از این حادثه خانواده والدو به دنبال یافتن واقعیات مرگ فرزندشان دودو کوپلد را مورد شماتت قرار دادند.
در آن صعود والدو به همراه کوهنورد جوان و توانمند لهستانی دودو کوپلد عازم صعود قله برودپیک از مسیر جدید بودند، پس از رسیدن به ارتفاع 7900 متری در ساعت 8 بعدازظهر، دودو با کندن اتاق برفی با هدف شب مانی و صعود قله در روز بعد در آن ارتفاع ماند، اما والدو بخاطر ضعف جسمانی قصد بازگشت نمود اما از آن پس دیگر اثری از او یافت نشد.
دودو معتقد است دوست و همنوردش پس از بازگشت می باید تا ارتفاع 6500 متری بازگشته باشد، زیرا او ردپای والدو را روز بعد تا نزدیکی های کمپ دوم دنبال نموده بود. دودو کوپلد تایید نمود والدو در هنگام بازگشت فاقد کلاه کاسک، چراغ پیشانی، بیسیم و تلفن ماهواره ای بوده (خود دودو از میان اقلام فوق تنها بیسیم به همراه نداشته است).
جالب است بدانیم دودو کوپلد همین شرایط را با مارک هودک در شیشاپانگما تجربه نمود. ایشان در تلاش بر روی جبهه جنوبی آن کوه نیز به مشکل برخوردند و مارک به دلیل ناتوانی اقدام به بازگشت از نزدیک قله نمود. آن زمان ایشان فاقد کیسه خواب و چادر بودند و کاملا سبک بار صعود می نمودند! آنها شب مانی دوم خود را در 7200 متر انجام دادند. در شیشاپانگما دودو پس از صعود قله عنوان نمود مسیر بازگشت را از طریق رد پای مارک تا ارتفاع 7600 متر پی گرفته است. جایی که به کلنگ در برف او بر می خورد در حالی که از مارک خبری نبوده است! دودو فقط توانست دستکش پاره مارک را نزدیک کمپ دوم شیشاپانگما پیدا کند!
نمونه های میل به صعود قله و تنها گذاشتن همنوردان در کوهنوردی را شاید بتوان در تمامی دنیا مشاهده نمود. اما آنچه قابل توجه است نگاه یکسان جوامع شرقی و غربی به خطای جا نهادن همنوردان در کوه برای صعود قله می باشد. آنچه در لهستان و اسلواکی برای بازخواست آدام بیلیکی و دودود کوپلد رخ داده را در کشورمان نیز شاهد بوده ایم اما تفاوت در پاسخ خطاکاران در حوادث بوده که در مقابل انتقادات یا حادثه دیدگان را مقصر دانسته اند و یا منتقدین را به سخره می گیرند!
واقعا صعود به يک قله ارزش از دست دادن جان و داغدار كردن عزيزان رو داره؟ هرچند صعود و تلاش های برای صعود زيبا و ستودنی است.
نظرات بسته شده است.