«گردشگری انبوه» بلای جان محیط زیست

توسط

«گردشگری انبوه» باعث تخریب محیط زیست بیشتر می شود لذا باید با دیدگاه «گردشگری مسئولانه» برای حفاظت از محیط زیست حرکت کنیم.

بر طبق تعریف انجمن بین المللی اکوتوریسم (TIES)، می توان اکوتوریسم را به عنوان سفری مسئولانه به مناطق طبیعی تعریف کرد که در این سفر محیط زیست و رفاه مردم محلی حفظ می شود. چنین سفرهایی را می توان به لطف شبکه بین المللی موجود میان افراد، مؤسسات و صنعت گردشگری ایجاد کرد که در آن گردشگران و متخصصان گردشگری در مورد مسائل زیست محیطی آموزش می بینند.

همچنین اکوتوریسم ملی استرالیا، این نوع از گردشگری را به عنوان گردشگری پایدار زیست محیطی با تمرکز اولیه بر تجربه مناطق طبیعی تعریف می کند که درک، قدردانی و حفاظت از محیط زیست و موضوعات فرهنگی را تقویت می کند.

گردشگری اکوتوریسم علاوه بر به حداقل رساندن تأثیرات فیزیکی، اجتماعی، رفتاری و روانی، زمینه ایجاد فرهنگ احترام و حفاظت از محیط زیست و در عین حال ارائه تجربیات مثبت به بازدیدکنندگان و میزبانان را فراهم می کند.

در اکوتوریسم، آگاهی بیشتری نسبت به لزوم حفاظت از محیط زیست و تمایل به مشارکت در این امر وجود دارد. اکوتوریسم ممکن است به حفاظت از مکان های حساس محیطی و افزایش آگاهی در مورد مسائل حساس محیطی و اجتماعی نیز کمک کند همچنین امکان دارد فرصت های درآمدی مناسبی برای مردم محلی ایجاد کند.

پیوستن به اکوتوریسم راهی برای تضمین ادامه رونق صنعت گردشگری، ارائه مزایای اجتماعی و اقتصادی به مقاصد و جوامع در سراسر جهان است. طبیعت گردی فرصتی را برای غرق شدن در دنیای طبیعی به شیوه ای لذت بخش و مؤثر فراهم می کند. اما علی رغم هدف حفاظت از محیط زیست، اکوتوریسم می تواند حتی ناخواسته آسیب های زیست محیطی ایجاد کند چراکه اکوتوریست ها اغلب به مناطق و محیطی شکننده می روند که در معرض خطر سقوط یا فرسایش قرار دارند. اختلال در زندگی حیات وحش، حذف پوشش گیاهی با جمع آوری گیاهان و افزایش تولید زباله به دلیل حضور بازدیدکنندگان در منطقه نیز از پیامدهای احتمالی طبیعت گردی است.

برخی از بازدیدها در دوره های حساس مانند دوره های پرورش یا جوجه ریزی انجام می شود و اثرات پنهانی مانند مصرف سوخت برای سفرهای هوایی یا جاده ای نیز وجود دارد، از این رو خطر تبدیل اکوتوریسم به گردشگری انبوه علاوه بر تأثیرات زیست محیطی، تأثیرات عظیم بر سطوح مختلف نیز به دنبال خواهد داشت که از جمله آن ها می توان به پاکسازی زمین ها برای ساخت زیرساخت ها مانند جاده ها و هتل ها اشاره کنیم. به جهت کاهش این اثرات مخرب بر محیط زیست لازم است سیاستگذاران و مردم با رعایت نکاتی باعث خودداری از آسیب رسیدن به اکوسیستم شوند.

گردشگری پایدار به ساز و کاری اشاره دارد که می تواند به رونق اقتصاد محلی کمک کند، وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک را کم و خسارت ناشی از فعالیت های کاهنده کارایی سرزمین را به کمترین حد خود کاهش دهد. در واقع گردشگری پایدار اگر اتفاق بیفتد، یک معادله برد-برد خواهد بود.

گردشگری پایدار ابتدا باعث ارتقای بنیه مالی جامعه محلی می شود و وقتی که جامعه محلی از رفاه بیشتری برخوردار باشند، مجبور به حفر چاه بیشتر، قاچاق چوب و شکار بی رویه برای تامین معیشت خود نیستند. فشار بر طبیعت کاهش پیدا می کند و این موضوع به کاهش خطرات ناشی از بیابان زایی نیز کمک می کند. مزیت دوم اینکه گردشگری مسئولانه باعث آشنایی گردشگرانی که از فرهنگ ها و جوامع مختلف هستند با آیین ها و فرهنگ جامعه مقصد می شود. تعامل به وجود می آید، رواداری را افزایش می دهد و به این ترتیب کدورت ها نیز کاهش پیدا می کند.

جامعه ای با امنیت بالا در گردشگری و تبادلات فرهنگی، جامعه ای تاب آورتر است و احتمال نزاع، سقوط ارزش های اخلاقی و افزایش تمهیدات امنیتی در آن کاهش پیدا می کند.

در مقابل مفهوم گردشگری پایدار، «گردشگری انبوه» قرار دارد. گردشگری انبوه چیزی به عنوان ظرفیت برد را به رسمیت نمی شناسد. هر اکوسیستم از هر سرزمینی توانایی پذیرش حد مشخصی از مردم، مسافران و گردشگران را دارد. در صورت بی توجهی به این توانایی، تشدید روند تخریب محیط زیست کشور را شاهد خواهیم بود. این دو مفهوم در دروس دانشکده های گردشگری تدریس می شوند و حتما باید جزو اصول گردشگری به رسمیت شناخته شوند.

تبعات ناشی از گردشگری انبوه بر محیط زیست بسیار فراتر از آن چیزی است که تصور میشود. میزان تولید زباله، ورود پساب ها، شیرابه ها، تخریب های غیرعمدی به سامانه های طبیعی و آلودگی صوتی در محیط زیست افزایش پیدا می کند. به علاوه با سلب آسایش جامعه محلی، فرهنگ جامعه محلی نیز به مخاطره می افتد.

تغییر ظرفیت تحمل هر اکوسیستم اقدامی نادرست است و لازم است به سمت گردشگری یا بومگردی مسئولانه سوق پیدا کنیم. اصولا هر مکان گردشگری و طبیعی ظرفیت تحمل خاصی دارد بنابراین نباید بیش از ظرفیت از آن استفاده کرد.

گردشگران باید جز رد پا چیزی از خود در طبیعت بر جا نگذارند، پسماندهای انبوه مواد غذایی خود را با خود برگردانند و بهانه برای نبود سطل زباله در طبیعت نیاورند، به ۱۰۰ متری رویشگاه های حساس و محیط های تالابی نزدیک نشوند، آلودگی صوتی ایجاد نکنند، در حد توان برای روشن کردن آتش از پیک نیک های گازی و سفری استفاده کنند و در غیر این صورت به جای استفاده از چوب های خشک منطقه با خود ذغال به همراه داشته باشند و حتما در پایان کار خود آتش را خاموش کنند.

به عنوان مثال، در مقطعی قرار بود ساخت تله کابین دریاچه ولشت – در شهر چالوس واقع در استان مازندران – از ادامه ایستگاه هفت به سمت دریاچه ولشت ساخته شود. با مشورت یک مشاور ژاپنی امکان پذیر بودن آن را سنجیدند. مشاور ژاپنی امکان پذیر نبودن این پروژه را تایید کرد چراکه به گفته او برای اقتصادی شدن این طرح باتوجه به بودجه هزینه شده برای ساخت آن باید روزانه ۳۷ هزار و ۵۰۰ نفر از این تله کابین استفاده می کردند. با اینکه سرمایه گذار گفته بود می تواند از راه تبلیغات، روزانه این تعداد نفر را فراهم سازد باز هم مشاور ژاپنی این پروژه را امکان پذیر نداشت چراکه ظرفیت برد مقصد بیشتر از ۵۰۰ نفر نبود و نمی توان ۳۷ هزار و ۵۰۰ نفر را دور دریاچه ای که تنها ۵۰۰ نفر ظرفیت بُرد داشت، جمع کرد.

در صورت اجرای این طرح، دریاچه آرامش و زیبایی موجود را از دست می داد، اهداف آن تامین نمی شد و در نهایت اکوسیستم نیز آسیب می دید. به همین دلایل اجرای این پروژه کنسل شد.

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید