در پی درگذشت “اولی اشتک” روزنامه “Neue Zürcher Zeitung” با “رینهولد مسنر” مصاحبه ای انجام داده است که در ادامه می خوانید.
آقای مسنر پس از شنیدن خبر درگذشت “اولی اشتک” چه چیزی در ذهن تان گذشت؟
مسنر: صادقانه بگویم، برایم غافلگیر کننده بود. در سن 40 سالگی و با آن همه تجربه، او کسی بود که دقیقا می دانست چه می کند.
اولی در منطقه “نوپتسه” نزدیکی اورست درست جایی که شما آشنایی زیادی با آن دارید سقوط کرد، به نظر نمی رسد گذر از این منطقه برای فردی با تجربیات “اولی اشتک” دشوار باشد، دشواری این صعود را چگونه ارزیابی می کنید؟
مسنر: ظاهرا او قصد صعود به نوپتسه از جناح شمالی را داشته است، مسیری که به هیچ وجه نباید آن را دست کم گرفت. برای من روشن نیست چرا او این قله را برای شروع صعود خود انتخاب کرد. پیش از این او اعلام کرده بود که برای شروع و هم هوایی، مسیر “لوتسه” به “اورست” را در پیش خواهد گرفت. تنها توضیحی که به ذهنم خطور می کند این است که او قصد “horseshoe” داشته است، یعنی می خواسته تا در یک سفر قله های “نوپتسه”، “لوتسه” و “اورست” را صعود کند؛ مسیری که رویای بسیاری از کوهنوردان است.
اما او اعلام نکرده بود که چنین قصدی دارد!
مسنر: به دلیل آنکه اغلب ما علاقه نداریم تا پیش از اجرای برنامه آن را جار بزنیم اما به محض آنکه موفق شدیم، موفقیت خود را اعلام می کنیم. “horseshoe” برنامه بسیار مشکلی بود که تاکنون اجرا نشده بود و به نظر من تنها کسی که می توانست از پس آن بر بیاید “اولی” بود.
“اولی اشتک” مرزهای بی شماری را در نوردید و ریسک های بسیاری کرده بود، به نظر شما آیا او موفق می شد؟
مسنر: در اینجا بحث تصمیم گیری درست یا نادرست نیست، بحث بر سر این است که اصولا صعود امکان پذیر است یا خیر و “اولی” شخصی بود که پیش از این بسیاری از غیرممکن ها را ممکن ساخته بود. در روزگار من صعود 10 ساعته جبهه شمالی “آیگر” رکورد مناسبی بود، اما رکورد “اولی” (2 ساعت و 23 دقیقه) غیرقابل تصور بود. من او را بخاطر آنکه آرزوها و ایده های بزرگی داشت و دائم در تحول بود می ستودم.
چرا؟
مسنر: از دید من اینکه شخصی دیواره “آیگر” را در 10 ساعت یا 3 ساعت پیمایش کند اهمیت ندارد. “اولی” به عنوان یک نمونه و سرمشق بود، به عنوان مثال پیمایش 824000 متر از قله های آلپ به صورت انفرادی در تابستان! در 15 سال گذشته تاثیر او بر ورزش غیرقابل انکار بوده است.
شما در جایی عنوان کرده بودید که آلپاینیست ها برای بقای خود باید سریع و قوی باشند، سرعت زیاد “اولی اشتک” و اتفاقی که برای او افتاد این تئوری شما را به چالش نمی کشد؟
مسنر: هر کس شاهد صعود “اولی” به “Eigerwand” بوده اذعان دارد که او در اجرای برنامه های خود بسیار مسلط و بر آن ها کنترل داشت. او با دقت بسیار زیاد و احساس امنیت حرکت می کرد. البته عنصر ریسک کماکان به قوت خود باقی است، مثلا اگر قطعه سنگی از دیواره بر روی شما سقوط کند شما پرت می شوید و جان خود را از دست می دهید. به هر روی یک قاعده مبنا وجود دارد: هر کسی در محدوده ظرفیت و توانایی خود باید تلاش کند و این حد و مرز را تنها خود صعود کننده می داند.
امروزه و در حالی که تمام قله ها صعود شده اند، دیگر چه چالشی برای کوهنوردان وجود دارد؟ آیا لازم است آنها درگیر پروژه هایی شوند که با مرگ و زندگی آن ها مرتبط است؟
مسنر: در گذشته کوهنوردان حرفه ای بسیار اندک بودند اما در حال حاضر فهرست بلندبالایی از آن ها موجود است. از سوی دیگر سفر کردن بسیار راحت تر و ارزان تر از پیش شده است. اما نکته اینجاست که امروزه برای جابجایی مرزها و رکوردها باید یکی از این سه کار را انجام دهید، یا صعودتان سخت تر باشد، یا خطرناک تر باشد و یا خیلی در چشم باشد. “اولی اشتک” نیروی محرکه درونی بسیار قوی داشت و بسیاری از استانداردها را برای خود ثبت کرد.
ترجمه: پویا سلیمانی