روش هایی برای داشتن حس ثروتمندن بودن

توسط

“برخی هستند که پول دارند و برخی دیگر که ثروتمندند.” این جمله خیلی زیبا از کوکو شانل است. شاید بپرسید کوکو شانل کیست؟ گابریله شانل معروف به کوکو شانل در سومیور فرانسه متولد شد. با آن کت های شناخته شده روشن، پیراهن های سیاه ساده و رشته های مروارید او طرحی را ساخت که تا به امروز در ذهن دوستداران مد نقش بسته است. افکار و ایده های نوگرای شانل او را تبدیل به تمثالی شناخته شده و قابل احترام و در عین حال پیشرو و مدرن کرد.

او به جامعه آن زمان آموخت که تجمل و زیبائی باید با ظرافت و دید هنری آمیخته شده و توام با راحتی و آسایش باشد. او یکی از بزرگترین طراحان لباس و مد زمانه خود شد. کوکو شانل، دنیای مد را با تلفیقی از هنر و مدرنیته به جهان معرفی کرد و در فهرست 100 انسان برتر سده قرار گرفت. شانل برای فرانسوی ها یک چهره ملی است؛ چهره ای که تاکنون فیلم های زیادی به افتخارش ساخته اند و کتاب های متنوعی را درباره اش چاپ کرده اند.

در سال گذشته میلادی، شبکه دوم تلویزیون فرانسه سریال دو قسمتی را از زندگی کوکو شانل پخش کرد. به تازگی دو فیلم جدید از زندگی شانل ساخته شده است که هر کدام تصویرگر بخشی از دوران زندگی او هستند. فیلم “Coco avant Chanel” (کوکو پیش از شانل) اثری از آنه فونتین است که بر پرده سینماهای فرانسه راه یافته است. آدری تاتو (بازیگر فیلمهای آملی و کد داوینچی) در این فیلم در نقش شانل ظاهر شده است.

خب برگردیم سر موضوع مطلب خومان؛ همه ی ما می دانیم که داشتن پول رضایت هر کسی را به همراه دارد، ولی پول همیشه نمی تواند باعث رضایت مندی ما از زندگی شود و حرف اول و آخر را بزند. ما نیاز داریم که ثروتمند باشیم، ثروتمند بودن با پولدار بودن فرق دارد، ثروتمند یعنی اینکه از همه مواهب و نعمت هایی که در اختیارمان قرار گرفته است لذت ببریم. البته پول هم یکی از این مواهب است و امروزه نقش آن خیلی پررنگ شده است.

به تعداد رشته های موهای سرم افراد پولدار دوروبرم می بینم ولی متاسفانه تعداد کمی ثروتمند هستند و فقط بلدند پز ماشین شان را بدهند و …! اگر چندین دقیقه با این افراد بنشینید و گپی بزنید می فهمید که زندگی از دیدگاه شان یعنی پول و پول و پول. این افراد به آرامی شروع به مردن کرده اند. خدا بیامرزدشان! زمان آن رسیده است که روش های مد نظر برای احساس ثروتمندی را مرور کنیم:

1. گذراندن وقت با بچه ها: شما اگر پدرومادر نباشید، حداقل یک یا چند خواهرزاده و برادرزاده دارید یا حتی بچه های همسایه و اقوام دیگر دوروبرتان بسیارند. بازی با بچه ها یک لذت بی خرج است، وقت بگذارید و یکروز آنها را به پارک ببرید و رهایشان کنید و دنبالشان بدوید. حداکثر چیزی که از شما می خواهند یک بستنی است. جدای از اینها یا دخاطرات دوران کودکی می افتید و کودک درونتان دوباره بیدار می شود.

2. کمک کردن به دیگران برای حل مسائل شان: همدردی فعالانه با دیگران به آنها اعتمادبنفس می دهد و باعث می شود که احساس تنهایی نکنند، البته همین که شنونده خوبی هم باشید کافیست، بیشتر مردم همین را می خواهند یعنی کسی که به حرفهایشان گوش بدهد و با آنها درددل کند و درکشان کند؛ اینطوری سبک می شوند. اما حتما تجربه کرده اید که اگر بتوانید کمکی هرچند کوچک به آنها بکنید، چقدر خوشحال می شوند و برای خودتان هم بسیار لذتبخش است. این مورد نیاز به تمرین دارد، اگر کسی با شما درددل کرد، به حرفهایش خوب گوش کنید، او را قضاوت نکنید و یک راهنمایی و پیشنهاد کوچک همیشه در چنته داشته باشید، مثلا معرفی یک کتاب، یک فیلم، یک راهکار، یک راه حل کاربردی و …

3. کمک کردن به زمین و طبیعت: هر وقت که برای تفریح و گشت و گذار به بیرون می روید، زباله های پلاستیکی دیگران را هم جمع کنید، یک چیز خیلی مهم هم که از کودکی یاد گرفتیم این بود که شهر ما خانه ماست! پس باید به خانه خود اهمیت بدهیم و در حفظ و زیبایی آن کوشا باشیم. یاد کار زیبای تماشاگران ژاپنی که به استادیوم آزادی می آمدند و نه تنها زباله های خود بلکه آشغالهای بقیه را هم جمع می کردند افتادم؛ واقعا چقدر فرهنگ بالایی دارند! محیط زیست فوق العاده برایشان مهم است.

4. گشتن در شهر خود و کشف مکان های ناشناخته: مطمئنا ما، همه مکانهای شهر خود را شامل: باغ ها، موزه ها، کوچه باغ ها، جاهای دنج، کوه، ییلاق و … را نمی شناسیم! زمانی بگذارید و هفته ای یک بار به اکتشاف شهر خودتان دست بزنید. کمترین لذتی که این کار دارد این است که فکر می کنید کریستف کلمب شده اید و در حال کشف مکانی ناشناخته اید و یا خیال می کنید جای مارکوپولو را گرفته اید! حتی می توانید از این ماجراجویی هایتان سفرنامه هم بنویسید.

5. رفتن به طبیعت و عکاسی: عکاسی خیلی لذت بخش است، و در کل عکس نسبت به فیلم ماندگارتر است. همه ما حداقل یک موبایل دوربین دار داریم. با این سرعت پیشرفت تکنولوژی، اکنون اکثر موبایل ها نیز دوربین شان برای عکاسی قابل قبول است، خب پس بهانه ای ندارید. بروید از طبیعت، از مناظر مختلف (چه زشت و چه زیبا) عکس بگیرید و برای خودتان کلکسیون درست کنید. می توان این روش را با مرحله قبلی هم ترکیب کرد. حداقل فایده این کار هم اینست که عکاسی را تمرین کرده و عکاس خوبی برای خانواده تان می شوید.

6. شمردن داشته ها و شکرگزاری به خاطر آنها: ایده ای در یکی از کتابهای تونی رابینز هست که می گوید: صبح به صبح ده تا مورد را نام ببرید که به خاطر آنها سپاسگزار و از خدا ممنون هستید. خدا را شکر که همسر خوبی دارم، خدا را شکر که سقفی بالای سرم است، خدا را شکر که VPN ام دچار مشکل نیست که ارتباط فیسبوکی ام با دوستان قطع نشود و … ! داشته هایتان را بشمارید، اگر شادی آفرین نبود توی نظرات همین پست، با مشت های گره کرده به من هر چی دوست دارید بگوئید.

7. مراقبه: همه می گویند برای رهایی ذهن روش خوبی است. ولی من خودم به شخصه تجربه نکرده ام. تجربه کردن که ضرری ندارد؛ اینکارو هم بکنید.

8. روزانه به یک نفر کمک کردن: خیلی از شماها لیست کارهای روزانه مانند خرید دارید، از این به بعد یک آیتم به آنها اضافه کنید که ”امروز به یک نفر کمک کنم”. خیلی سخت نگیرید، مطمئنا کمک کردن به پیرزنی در برداشتن بار سنگینش، نشان دادن آدرس یک خیابان به یک عابر، عبور دادن یک نابینا از خیابان، کمک مالی به یک نیازمندان و … وقت زیادی از شما نمی گیرد و هزینه آنچنانی برایتان ندارد.

9. نوشتن نامه های مثبت بصورت ناشناس برای دیگران: دریافت نامه از دست پستچی، خیلی لذت بخش تر از دیدن ایمیل خوانده نشده توی اینباکس جی میل یا روی موبایل مان است. برای چند نفر از اقوام، دوستان، همکاران، به ویژه آنها که فکر می کنید نیاز به شارژ روحی دارند، نامه های مثبت و پرانرژی بنویسید. (البته با قلم نه تایپی) و به صورت ناشناس برای آنها بفرستید. الآن که لحظه گرفتن نامه را توسط آنها، تصور می کنم کیفور می شوم.

10. نوشتن وبلاگ: نوشتن خیلی خوب است! نوشتن نامه، نوشتن خاطرات، نوشتن سفرنامه. بهترین روش این است که وبلاگی برای خودتان بسازید و فارغ از هر چیز در آن بنویسید. این روش می تواند از ثروت درونتان که مخفی مانده پرده برداری کند. شاید شما یک نویسنده باشید و خودتان خبر ندارید! هااان! من این کار را با نوشتن گزارش های کوهنوردی ام شروع کردم و بعد از مدتی فهمیدم که نوشتن کار ساده ای است و می شود حتی به نویسندگی حرفه ای فکر کرد.

11. خود را در موقعیت بدون بدهی قرار دهید: بالاخره پای پول به این محفل روحانی باز شد. خودتان را از شر بدهی ها خلاص کنید، وام و بدهی مانند اینست که برای بقیه کار می کنید. با مدیریت مخارج روزمره و در کل زندگی تان، زودتر از شر بدهی ها خلاص شوید. پایان یافتن بدهی ها حس شیرینی است و باعث می شود همان شب راحت پاهایتان را دراز کرده و به خوابی عمیق فرو بروید.

12. خرید مجازی: خرید هم از آن دسته کارهایی است که حس شیرینی را به ما القا می کند. به فروشگاه های آنلاین بروید، هر چیزی را که درون حریصتان می خواهد درون سبد خرید بریزید و آن را پر کنید، کاری کنید دکمه Add To Card از دست تان خسته شود، بعد شخصیت ثروتمندتان را رو کنید و تمام سبد را یکی یکی خالی کنید.

13. خودتان را از لحاظ فرهنگی ثروتمند کنید: به عنوان یک عادت روزانه کتاب بخوانید و این فرهنگ را ترویج دهید، فیلم های خوب و اسکاری ببینید، ویدئو و کلیپ های خنده دار و زیبا را نگاه کنید (ناسلامتی کار ما ایرانی ها همین ارسال کلیپ های خنده دار و فان است. توی هر چی کم بیاریم توی این مورد کم نمیآریم)، وبلاگهای خوبی مثل وبلاگ مرا بخوانید و …

14. برای دوستان تان کارت شارژ بخرید و برایشان پیامک کنید. اینطوری آنها را سورپرایز کرده و توی ذهن شان ماندگار می شوید. جدای از این حس ثروتمند بودن تان را هم قوی تر کنید.

اینها بخش کوچکی از راه های احساس ثروتمندی بود. حتما راه های دیگری هم وجود دارند که شما تجربه کرده اید. لطفا آنها را با من و خوانندگان وبلاگم در قسمت نظرات در میان بگذارید تا هم به ما کمک کرده و هم یک یادگاری توی این مطلب داشته باشید.

وبلاگ یک ریال

2 نظر
  1. مهوش 11 سال قبل
    پاسخ

    پیش به سوی راه های احساس ثروتمندی..البته من چندتاشو تجربه کردم..ممنون

  2. علی 11 سال قبل
    پاسخ

    خیلی جالبه خیلی. ممنون رفیق

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید