امنیت در گردشگری ایران

توسط

اصولا تا امنیت برقرار نباشد، سفری شکل نخواهد گرفت و سخن گفتن از گردشگری، بیهوده خواهد بود. هرگاه در سطح جامعه جهانی بستر مناسبی فراهم باشد، افراد سفر می کنند و در پی آن فعالیت های مربوط به گردشگری رونق می یابند. اگر گردشگران نسبت به مقصدی احساس ناامنی داشته باشند، به ندرت به آن جا سفر می کنند.

امنیت و گردشگری، پارامترهای یک معادله هستند که نسبت مستقیمی با هم دارند. در واقع همان طور که یکی از عوامل مهم توسعه گردشگری وجود امنیت است، رونق گردشگری در یک منطقه و تردد گردشگران در یک مقصد، موجب به وجود آمدن امنیت می شود. البته نباید فراموش کرد که این قضیه همیشه هم صادق نیست، چرا که در برخی مواقع، وجود پدیده گردشگری و رفت و آمد گردشگران باعث ناامنی شده است. با این وجود، صنعت گردشگری و مقوله امنیت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند.

در این مورد هم باید دانست و اعتقاد داشت که ملاک امنیت در گردشگری، احساس امنیت توسط گردشگران است. از طرفی این مساله بسیار حائز اهمیت است که بدانیم امنیت را در چه مقوله هایی باید به وجود بیاوریم، مساله ای که برای حل آن نیازمند شناخت تهدیدها هستیم.

این موضوعات را در «امنیت در گردشگری ایران» بررسی می کنیم.

کارشناسان معتقدند که امنیت با احساس امنیت متفاوت است. به گونه ای که ممکن است در جامعه ای امنیت باشد ولی این امنیت احساس نشود. بنابراین در ابتدا باید بدانیم که آیا ما در کشورمان امنیت نداریم و یا احساس امنیت نمی کنیم (نمی کنند). و اصولا در صورت وجود، این عدم امنیت و یا احساس عدم امنیت، مربوط به چه مقولاتی می شوند و چقدر واقعی هستند.

یکی از عواقب مثبت سفر این است که گردشگر متوجه می شود، چقدر از نگرانی ها و ترس هایش قابل اعتنا هستند و چه مقدار تحت تاثیر تبلیغات و پیش فرض های ذهنی خود قرار دارد.

تجربه دست اندرکاران صنعت گردشگری در ایران حاکی از این است که بیش تر گردشگرانی که به ایران سفر می کنند، در ابتدای ورود احساس عدم امنیت دارند ولی در انتهای سفر، ایران را امن تلقی می کنند. اینکه چرا آن ها قبل از دیدار، ایران را کشوری امن نمی دانند، دلایل بسیاری دارد. برای مثال برای هر کشوری که به عنوان مقصد گردشگری مطرح می شود، توصیه هایی وجود دارد.

برخی از توصیه های سفر به ایران، از نگاه دفتر کشورهای مشترک المنافع با انگلستان که در وب سایت worldtravelguide.net آمده است:

1. به گردشگران قویا توصیه می شود که فاصله چند صد کیلومتری خود را با مرز ایران و افغانستان و مرز ایران و عراق، حفظ کنند. مرز ایران و پاکستان هم ناامن است. همچنین بهتر است گردشگران در جاده کرمان به بندرعباس و بم تردد نکنند.

2. جرائم خیابانی در تهران و شهرهای دیگر کم است و حوادث دزدی از خارجیان گزارش نشده است. اما تعدادی دزدی توسط مردان جوان با اتومبیل های متفرقه و کیف قاپی با موتورسیکلت دیده شده است.

3. تاکسی ها از اتومبیل های متفرقه مطمئن ترند. برخی از افراد با لباس شخصی و غیرنظامی خود را پلیس معرفی می کنند، از این جهت گردشگران باید از کسانی که خودشان را پلیس معرفی می کنند، کارت شناسایی درخواست کنند یا این که اتومبیل های دولتی ویژه ماموریت آن ها را تشخیص دهند.

4. از آن جا که تنش های سیاسی میان ایران و جوامع بین المللی وجود دارد، به گردشگران توصیه می شود که برای برنامه ریزی سفر به ایران، اخبار رسانه ها و توصیه های سفر را جدی بگیرند!

5. گردشگران می بایستی از اجتماعات بزرگ دوری کنند. عکس برداری از مناطق نظامی و دولتی ممنوع است.

6. ایران کشوری زلزله خیز است. از کارت اعتباری نمی توان استفاده کرد. قوانین اسلامی در این کشور به شدت رعایت می شود، نوشیدن نوشیدنی های الکلی ممنوع است و خانم های بالای 7 سال باید حجاب اسلامی را رعایت کنند. گردشگران باید در تمام مدت، کارت های شناسایی خود را به همراه داشته باشند.

حال متوجه شدیم که از نقطه نظر توصیه های سفر به ایران به چه موضوعاتی اشاره شده است، بنابراین برای رونق گردشگری باید بتوانیم در حل مشکل عدم «احساس امنیت در ایران» بکوشیم.

در موارد ذکر شده به عنوان توصیه های سفر به ایران، برخی واقعیت دارند و برخی نه. برخی مربوط به قوانین کشورمان می شوند و جزو اصول هستند و تغییرناپذیر، ولی برخی را می توانیم تغییر دهیم. در این میان وظیفه ما تغییر اندیشه های ناصحیح و تغییر مواردی است که امکان تغییرشان وجود دارد. برای تغییر اندیشه های ناصحیح، دانستن داشته ها و توانایی هاست.

مرزهای کشور ما چنان که ذکر شده، ناامن نیستند ولی به خاطر دوری شهرها از هم و مناطق وسیع بدون سکنه و البته چند مورد گروگان گیری و حمله مسلحانه، ناخودآگاه این شبهه ایجاد می شود که شهرها و مسیرهای مرزی از امنیت لازم برخوردار نیستند. اما این موضوع، مشکلی نیست که قابل حل نباشد.

در کشور ما اتفاقاتی حمله به گردشگران و دزدی از آن ها کمتر دیده می شود. چراکه اصولا ایرانی ها گردشگردوست هستند. با این حال ما در جامعه جهانی، خود را به عنوان مردمی دیگرپذیر و اهل تساهل معرفی نکرده ایم، در صورتی که به واقع چنین هستیم. عدم شناخت جامعه جهانی از ایران، باعث شده که از یکی از مهم ترین ویژگی ایرانیان  سوء برداشت شود و عکس قضیه اتفاق بیافتد.

اگر به تاریخ گذشته و زندگی امروزی ایرانیان نظر بیاندازیم متوجه می شویم که همیشه در ایران مردمان بسیار با نژادهای مختلف و ادیان گوناگون در کنار هم زندگی کرده اند. هم اکنون در کشور ما زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در کنار هم زندگی می کنند که این موضوع خود از امنیت اجتماعی در ایران سخن می گوید. هرگز در این کشور نسل کشی اتفاق نیفتاده است و اتفاقا جالب این است که در قرن گذشته، دو نسل کشی بزرگ بر ضد ارامنه (توسط کشور ترکیه) و یهودیان (توسط نازی ها) رخ داده است و در هر دو مرتبه ایران کشور امن مظلومان آن رخدادها بوده است.

یکی از افتخارات و جاذبه های گردشگری کشور سنگاپور به عنوان یکی از کشورهای موفق در عرصه صنعت گردشگری، خیابانی است که در آن معبد هندوها و کلیسای مسیحیان و مسجد مسلمانان در کنار هم واقع شده اند. اما با کمی دقت متوجه می شویم که تقریبا در تمامی شهرهای ایران، کلیمی ها و زرتشتیان و مسیحیان و مسلمانان بناهای مقدس خود را دارند و با هم زندگی می کنند. این گفته حاکی این است که امنیت اجتماعی در ایران ریشه دارد و این در کنار هم زندگی کردن، می تواند خیال راحتی را برای گردشگران ایجاد کند.

طرح ایجاد پلیس گردشگری می تواند به امنیت گردشگری در ایران کمک کند. ولی اکنون و در حال حاضر مشکل ما، احساس عدم امنیت است. مشکل ما این است که به گردشگران القا کنیم که ایران امن است و البته بعد از این که آن ها به این کشور سفر کردند باید امنیت جانی و مالی و روانی اشان را تامین کنیم.

برای این که گردشگران تمایل پیدا کنند که به ایران سفر کنند، می بایستی که منطق برخوردهای سیاسی و مذهبی مان برایشان روشن و شفاف باشد. معمولا بازتاب اخباری که از ایران در رسانه های دنیا منتشر می شود چندان به سود ما نیست و این واقعیتی است که نباید انکارش کنیم. از طرفی برخی از تهدیدهای سفر به ایران مربوط می شود به همسایگان ایران. در سال های اخیر دو اتفاق بزرگ ناخوشایند در مرزهای شرقی و غربی ایران رخ داده است که اتفاقا همان مرزهای پرخطری هستند که در گزارش بالا به آن ها اشاره شد.

گردشگران باید بدانند که ایران به دنبال جنگ نیست و دوستانه ترین برخوردی که یک گردشگر می تواند در ذهن خود تصور کند را در ایران و در واقعیت خواهد دید. رونق گردشگری داخلی و گردشگری زنان که امروزه به واقع شاهدش هستیم هم می تواند دلیلی باشد برای وجود امنیت گردشگری در ایران که باید به گوش جهانیان برسد.

از نقطه نظر دیگر باید در اندیشه امنیت روانی گردشگر باشیم. در سفرنامه های گردشگران خارجی که به ایران سفر می کنند، ترس رد شدن از خیابان مشاهده می شود. صدای بوق اتومبیل ها و نحوه رانندگی و وجود موتورسواران امنیت خاطر آن ها را دچار تزلزل می کند. هنگامی که گردشگر در خیابان های شهر دائم با صدای دزدگیر اتومبیل ها مواجه می شود، فکر می کند که همه این کشور پر از دزد است.

وجود هتل مطمئن و رستوران بهداشتی نیز بر احساس امنیت او موثر است. حتی، با این که شاید به نظر نیاید ولی در کشورهایی که پول تقلبی در آن ها فراوان است، عدم اعتماد در گردشگران دیده می شود که این موضوع خود به امنیت روانی گردشگر صدمه وارد می کند و البته در کشور ما چنین موضوعی مشکل حادی نیست. پاکیزگی شهر، حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی و احترام به محیط زیست، از جمله دیگر مواردی هستند که ناخودآگاه گردشگر را برای احساس امنیت یا عدم احساس امنیت تحت تاثیر قرار می دهند.

اکنون متوجه می شویم که ایجاد امنیت و ایجاد احساس امنیت تنها به یک مقوله عدم تهدید نظامی و کمبود جرائم خیابانی بستگی ندارد، بلکه موضوع فراتر از این هاست و برایشان باید چاره ای مناسب اندیشید.

ما برای این که بتوانیم از امنیت گردشگری در ایران برای جهانیان سخن بگوییم، باید از همه زوایا به آن توجه کنیم. از نقش تبادلات فرهنگی و معادلات سیاسی و تفکرات اقتصادی، تا نقش نیروی انتظامی و دست اندرکاران گردشگری و مردم کوچه و بازار در این میان مهم و قابل بررسی است.

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید