دانستنی هایی از تخت جمشید به مناسبت 19 اردیبهشت ماه (هشتم می 1979 میلادی)، سالروز ثبت بین المللی تخت جمشید در فهرست آثار فرهنگی میراث جهانی یونسکو.
تخت جمشید یا پارسه (یا پرسپولیس، پرسه پلیس، هزارستون، صدستون و یا چهل منار) نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت باشکوه و تشریفاتیِ پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده است. این مکان از سال 1979 یکی از آثار ثبت شده ایران در میراث جهانی یونسکو است.
در سال 518 پیش از میلاد بنای تخت جمشید به عنوان پایتخت جدید هخامنشیان در پارسه قرار گرفت.
بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوه اش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به گسترش آن افزودند و این بنا به مدت حدود 200 سال آباد بوده است. در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بی شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده می کردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی 120 سال به طول انجامید.
یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون ها به فاصله بین دو ستون، نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ایرانیان باستان در معماری است.
جدا از سازندگان تخت جمشید که داریوش، خشایارشا و اردشیر یکم بودند، اردشیر سوم نیز تعمیراتی در تخت جمشید انجام داد. آرامگاه های اردشیر دوم و سوم در کوهپایه شرقی تخت جمشید کنده شده است.
بسیاری از آگاهی های موجود که در مورد پیشینه هخامنشیان و فرهنگ آن ها در دسترس است به خاطر سنگ نبشته ها و فلزنوشته هایی است که در این کاخ ها و بر روی دیواره ها و لوحه ها آن حکاکی شده است.
تخت جمشید نه فقط یکی از پایتخت های دوره هخامنشیان و مرکزی تشریفاتی، اداری و اقتصادی به شمار می رفته، بلکه الگویی برای هنر ملت های بعدی هم گشته است. بعدها در اصطخر و نقش رستم به تقلید از پارسه آثاری به وجود آوردند.
ساسانیان نیز به پارسه احترام می نهادند و به دستور بابک و دو پسرش، اردشیر و شاپور، نقش آنان را به روش سوزنی در دیوار شمالی تالار حرمسرا کندند و شاپور سگانشاه دو کتیبه از خود در کاخ تچر که کاخ داریوش بزرگ بود، باقی گذاشت.
نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه»به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خوانده اند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره ای ایران می نامند.
در زمان ساسانیان به تخت جمشید سَت ستون (صد ستون) می گفتند.
در شاهنامه فردوسی آمده است: جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش می کشیدند.
صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از نزدیکی خرابه های پارسه عبور می کردند، تصاویر حکاکی شده تخت شاهی را می دیدند که روی دست مردم بلند شده است و از آنجا که نمی توانستند خط میخی کتیبه های حک شده روی سنگ ها را بخوانند، می پنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه خود از آن یاد کرده است. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند. بعدها که باستان شناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند که نام اصلی آن پارسه بوده است.
کتیبه بزرگ داریوش بزرگ بر دیوار جبهه جنوبی تخت جمشید، آشکارا گواهی می دهد که در این مکان هیچ بنایی از قبل وجود نداشته است. وسعت کامل کاخ های تخت جمشید 125 هزار متر مربع است
اولین کاوش های علمی در تخت جمشید توسط ارنست امیل هرتسفلد آلمانی در 1931 صورت گرفت. وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو فرستاده شده بود. یافته های وی هنوز در این مؤسسه نگه داری می شوند.
در سنگ نگاره های تخت جمشید هیچ کس را نمی توان در حالت خضوع یا سرافکنده دید و نمایندگان ملل نه به عنوان شکست خوردگان یا برده بلکه همه به طور یکسان عضو جامعه بزرگ جهانی هستند و همه ملل از مادها تا هندی ها، تونسی ها، آفریقایی ها و یونانیان همه به صورت شخصیت مستقل و متکی به خود نقش شده اند.
در سنگ نگارهای تخت جمشید فاصله هر ملت به وسیله یک درخت سرو، که درخت مقدس می باشد، جدا شده است. درجه بندی نمایندگان ملل بر پایه فرهنگ و سابقه یا دوری و نزدیکی آنهاست مانند مادها، ایلامی ها، خوزی ها، بابلی ها، آشوریان.
راهنمای ملل، پارسی و مادی و یا ایلامی است که دست در دست ملل دیگر جهت راهنمایی مهمانان مشخص شده است و مردم همه ملل آزاد بودند تا از لباس، فرهنگ و زبان خود استفاده نمایند در صف نمایندگان و درکل تخت جمشید هیچ کس سوار بر اسب نیست، هیچ گونه سعی در برتر نشان دادن یا تفاخر پارسی ها نسبت به ملل دیگر را نمی توان دید.
نمایندگان ملل دستهایشان را به نشانه دوستی به طرف همدیگر دراز کرده اند. داشتن عصا نشان از مقام و درجه عالی است، کلاه شیاردار بلند نشانه مقام ارتشی و کلاه بلند ساده نشانه از بزرگی و کلاه استوانه کوتاه نشانه از کارمند درباری و گارد سلطنتی و خدمتگزاران می باشد.
باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در 330 پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشیدو احتمالا بخش عظیمی از کتاب ها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با این کار نابود نمود.
تخت جمشید در شمال شهرستان مرودشت، شمال استان فارس (شمال شرقی شیراز) جای دارد.
منبع: دنیای سفر