واژه ی راهنمای گردشگری یا تورلیدر واژه ی غریب و دور از ذهنی نیست. یک راهنمای سفر نقش یک رابط را بین جامعه ی میزبان و گردشگران ایفا می کند.
صنعت گردشگری با خاطره و خاطره سازی هم نژاد است. عمده کوله بار مسافری که ترک وطن کرده و پا به سرزمین دیگر نهاده است را خاطرات او تشکیل می دهند. هرچه این خاطرات شیرین تر باشند، یادآوری آن لذت بیشتری را برای گردشگر به همراه خواهد داشت. اما این کوله بار قرار نیست که تنها در کنج خاطرات وی قرار بگیرد، وی کوله بارش را برای دیگر هم نوعان خود نیز خواهد گشود. ممکن است در یک محفل دوستانه و یا هر جای دیگری دسته ای از این خاطرات و تجربیات را برای دوستان خود نقل کند و بدین ترتیب دیگران نیز از سفر او بهره مند می شوند. حال اگر جنس خاطرات مرغوب تر باشد، مخاطب وی نیز طالب آن خواهد بود که خود نیز این تجربه را از نزدیک لمس کند.
بنابراین یک گردشگر خواه ناخواه، نقش یک حلقه را ایفا می کند، که در صورت اتصال صحیح به دیگر حلقه ها یک زنجیره را می سازد و این زنجیره می تواند به پویایی هر چه بیشتر بازار در حیطه ی گردشگری بیانجامد. ممکن است در این بین یک سؤال مطرح شود «چه کسی یا کسانی و یا چه چیزی در ذهن گردشگر خاطره ساز است؟» منطقی ترین پاسخ آن است که هر آن چه که گردشگر در طول سفرش با آن رو به رو می شود می تواند سازنده ی خاطره باشد، ولو یک خاطره ی کوچک! کوچک ترین رخداد نامطلوبی می تواند اثری جبران ناپذیر بر ذهن او و همچنین گنجینه ی خاطرات او وارد سازد ولیکن نقش برخی از این عناصر پررنگ تر و گاه حیاتی تر است.
تورگردان
تورگردان ها به سازمان هایی اتلاق می شوند که عناصر یک سفر، اعم از حمل و نقل، هتل و امکانات اقامتی و … را به صورت عمده و جداگانه خریداری کرده و با خرد کردن و شکستن آن ها به اجزای کوچک تر و ترکیب آن ها در قالب بسته های سفر، به مشتریان متقاضی سفر به صورت یا غیر مستقیم می فروشند. نقش واسطه را در فروش بسته های سفر بر عهده دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی است.
راهنمای تور
واژه ی راهنمای سفر یا تورلیدر، برای علاقمندان به سفر و گردشگری، واژه ی غریب و دور از ذهنی نیست. یک راهنمای سفر نقش یک رابط را بین محیط (جامعه ی میزبان) و گردشگران ایفا می کند. هر چه راهنمای سفر در کارش موفق تر باشد، کوله باری که گردشگر با خود به خانه می برد نیز غنی تر بوده و رضایت وی نیز از سفرش بیشتر خواهد بود. بر خلاف نظر برخی، تفاوت معنایی بین دو واژه تورگردان و راهنمای سفر (تورلیدر) بسیار است.
ظرافت نقش یک راهنمای سفر بر فعالان در این صنعت پوشیده نیست. گردشگر همانند یک بیننده ی فیلم است و امتیازبندی های او به سفر بر اساس دیده ها و رخدادهای روی صحنه است. بنابراین هرچه کیفیت کار روی صحنه بهتر باشد، امتیاز حاصل شده نیز مرغوب تر و بهتر خواهد بود. از یک دریچه ی دیگر می توان راهنمای سفر را در حکم یک کلید دید که اگر درست بچرخد و چرخش آن راحت صورت گیرد، دنیایی از مجهولات موجود در جامعه ی میزبان را برای میهمانش به معلومات تبدیل می کند و این گشایش درها زمانی راحت امکان پذیر می شود که درجه ی اطلاعات و آگاهی های راهنما نیز در حد مقبولی باشد؛ به عبارتی آگاهی های او در حکم ابزار کار وی است و هر چه این ابزار مرغوب تر، دقیق تر، ظریف تر و کارآمدتر باشد، روند خاطره سازی نیز، بهتر صورت می پذیرد.
گستره ی این اطلاعات متفاوت است و گاه نوع تور کیفیت این تفاوت را بر ما بیشتر آشکار می کند. اما آگاهی هایی پیرامون اقلیم و جغرافیای منطقه، اطلاعاتی پیرامون میراث طبیعی، میراث فرهنگی جامعه ی میزبان و حتی اطلاعاتی از وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ی میزبان نیز مهم است. آشنایی با زبان و فرهنگ عامه جزء ضروریات است. در عین حال وی می بایست از جامعه و اوضاع و احوال سرزمین مبدأ که گردشگر از آنجا می آید نیز اطلاعاتی داشته باشد.
دانش یک راهنما در حکم یک دریاست، دریایی که وسعت زیادی داشته و تنها در برخی نقاط ژرفای بیشتری دارد. اما یک سؤال، آیا صرفا داشتن آگاهی و اطلاعات کافی است؟ در کنار آگاهی و دانش، راهنما باید توانایی انتقال نیز داشته باشد و بتواند به راحتی آن ها را ارائه دهد. ارائه یک مطلب گاهی از خود مطلب کم اهمیت تر نبوده و حتی یک اشتباه ولو کوچک در ارائه می تواند سوء تفاهم هایی را نیز ایجاد کند، لذا برخورداری از اعتماد به نفس یک شرط ضروری برای یک راهنمای سفر است. وی باید به درجه ای از خودباوری رسیده باشد که بتواند به بهترین وجه با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. اعتقاد به اینکه «غیر ممکن، غیر ممکن است» و تلقین و تمرین می تواند راه گشا باشد. صداقت کلام و لحن صمیمانه ی راهنما در عین رعایت ادب، تأثیرگذار است. مهارت ایجاد یک ارتباط مطلوب از جمله هنرهایی است که وجودش لازم و کیفیت آن مستقیما بر ذهن گردشگر اثر می گذارد. در دید و نظر اول آنچه که بر ذهن گردشگر جهت می بخشد، ظاهر راهنماست. یک راهنما در عین آراستگی باید سادگی را نیز لحاظ کند. در عین حال تمیز و نظیف بوده و مرتب باشد. طریقه ی ایستادن، نشستن و راه رفتن او نیز مهم است. باید مرزی بین عصا قورت دادگی و شل و وارفته بودن قرار داد و همواره بر این مرز حرکت نمود. در یک کلام نه افراط و نه تفریط! برخی عادات نادرست و تیک های عصبی، حرکات یکنواخت و تکراری بدن و … تأثیر نامطلوبی می گذارند. گاه استفاده از یک تکیه کلام خاص و یا حرکت بدنی ویژه که مرتبا تکرار شوند می تواند حساسیت مخاطب را برانگیزد و حتی گاه منجر به عکس العمل هایی نیز از جانب بیننده شود.
برای درک و شناخت این گونه موارد خاص می توان جلوی آینه تمرین کرد. فیلم برداری بدون اطلاع قبلی و بازبینی مجدد آن نیز می تواند کاهنده ی این قبیل رفتارها باشد. برای یک ارائه موفق، نباید تماس چشمی را از خاطر برد. خیره شدن به یک نقطه ی خاص (به غیر از مخاطب) و یا نگاه کردن مدام و پی درپی از روی دست نوشته ها، ذهن مخاطب را آشفته ساخته و گاه آن طور که باید نتیجه نمی دهد. با یک تماس چشمی موفق می توان سبب ایجاد اطمینان خاطر در شنونده شد و حتی گاه نظر وی را بدون پرسیدن، نسبت به گفته هایمان جویا شد. لحن صدا و بلندی آن و همچنین زیر یا بم بودن صدا نیز بدون اهمیت نیست. صدای زیر نشان دهنده ی هیجان، عدم اعتماد به نفس است. صدای بم نشان دهنده ی میزان بالای اعتماد به نفس است و تأثیر مطلوبی بر ذهن مخاطب خواهد گذاشت. لحن یکنواخت ایجاد کسالت و خستگی در افراد می کند. تند صحبت کردن و یا شل حرف زدن نیز تأثیر منفی می گذارد و بهتر است راهنما شمرده شمرده و بدون لهجه ی خاصی توضیحات خود را به گروه ارائه دهد.
برای یک راهنما، اعضای گروه باید همانند اعضای خانواده اش باشد ولی باید در برقراری ارتباط موثر و ایجاد یک جو صمیمی بکوشد و مراقب باشد که مسافرانش از وی نرنجند. رعایت حفظ حریم خصوصی افراد ضروری است. به سؤالات مطرح شده توسط مسافران با سعه ی صدر و با حوصله باید پاسخ گفت ولو سؤال مطرح شده پیش پا افتاده و ساده باشد. گاه لازم است که راهنمای سفر، خود را به جای مسافرش بگذارد. از این طریق می توان به برخی توقعات و انتظارات گردشگری پی برده و به آنها جامه ی عمل پوشاند. صبوری، متانت، وقار و شخصیت از دیگر خصوصیات یک راهنمای موفق است. در عین حال باید از سلامتی جسمانی کافی برخوردار باشد. گاه ممکن است بنا به شرایط، مقتضیات زمانی، ساعات خواب یا برنامه ی غذایی وی جا به جا شود. وی باید توانایی تحمل شرایط سخت و یا پیاده روی های طولانی را نیز داشته باشد.
راهنمای تور نقش یک کاتالیزور را دارد. وی به عنوان رابط بین محیط و گردشگر می تواند در برقراری ارتباط بین جامعه ی میزبان و مسافران مفید واقع شود و در عین حال ذهن گردشگران را به گروه و محیط علاقمند گرداند. یک راهنمای خوب، یک مدیر موفق است، مدیریت هنر به کارگیری منابع انسانی و در دسترس است به عبارتی مدیریت مجموعه ای است از برنامه ریزی، سازمان دهی، هدایت، هماهنگی، نظارت، کنترل، بودجه بندی و استفاده از نیروها. با دقت در وظایف یک راهنما می توان این مجموعه را به خوبی مشاهده کرد. مدیریت زمان نیز در حیطه ی وظایف اوست. البته باید به گونه ای اعمال شود که گروه احساس نکند که تحت فشار است. داشتن قدرت تصمیم گیری در مواقع ضروری نیز از ویژگی های مهم یک راهنماست، چراکه همواره و به طور صددرصد برنامه تور با آن چه که از پیش تنظیم شده مطابقت نداشته و راهنما باید با انعطاف پذیری که از خود نشان می دهد با بحران ها رو به رو شده و در مواقع ضروری، تصمیم قاطعانه و صحیحی را بگیرد.
هر آنچه ذکر شد، در کنار هزاران ناگفته ی دیگر از قابلیت های یک راهنمای سفر است که باید با دقت نظر کافی بدان ها نگریست.
نویسنده: بهاره حاجی ها