در مرداد سال 1387 تیمی 7 نفره از باشگاه دماوند به سرپرستی زنده یاد لیلا اسفندیاری راهی پاکستان شد تا نهمین قله مرتفع جهان «نانگاپاربات به ارتفاع 8126 متر» را صعود کند.
این برنامه متأسفانه با حواشی بسیاری روبرو شد که اهم آن به شرح زیر است:
1. ناپدید شدن یکی از اعضای تیم به نام سامان نعمتی در هنگام صعود قله و جاودانه شدن پیکرش در نانگاپاربات، او از کوهنوردان جوان شهرستان قروه بود.
2. نپذیرفتن صعود قله از سوی مدیریت وقت فدراسیون کوهنوردی ایران علی رغم دریافت گواهی صعود از فدراسیون کوهنوردی پاکستان.
3. شکایت قضایی خانواده نعمتی از سرپرست و مسئولین برنامه.
4. طولانی و فرسایشی شدن شکایت فوق که یکی از عواقب آن دوری سرپرست فنی برنامه آقای کاظم فریدیان از ورزش کوهنوردی بود.
5. متعاقب آن زنده یاد لیلا اسفندیاری سال ها به عنوان سرپرست برنامه با این پرونده روبرو شد تا اینکه متأسفانه در سال 1390 پس از صعود قله گاشربروم 2 سقوط کرده جان خود را از دست داد.
6. با مرگ نابهنگام لیلا اسفندیاری پی گیری این پرونده نیز پایان یافت و مختومه گردید.
در سال 1387 مطالب و مقالات بسیاری پیرامون این صعود منتشر گردید که یکی از آن ها مقاله ذیل است که به قلم مسئول باشگاه اسپیلت در آن تاریخ منتشر شد. این مقاله در سایت قبلی باشگاه اسپیلت موجود بود که متأسفانه به دلایل فنی اکنون قابل مشاهده نیست. لذا از آنجایی که سایت باشگاه اسپیلت مرجع و محل آرشیو رسمی نوشته ها و مقالات مسئولین و اعضای این باشگاه است، بار دیگر مقاله فوق عینا جهت درج و بایگانی در این سایت منتشر می شود که امید است مورد توجه همنوردان و اعضای باشگاه قرار گیرد.
کوهنورد مشهوری می گوید: «اگر کوهستان را دوست داریم، باید قوانین آن را نیز دوست داشته و به آن احترام بگذاریم.» قانون کوهستان در درون کوه نهفته است. قانونی که فقط کوهنوردان حق تفسیر آن را دارند. آن هم نه همه کوهنوردان، بلکه آنانی که سال های طولانی از عمر خود را در کوهستان سپری کرده اند و البته باز هم نه آنهایی که صرفا از کوه ها بالا می روند بلکه آنانی که با کوهنوردی تشکیلاتی (باشگاهی-گروهی) آشنایند.
بعد از شنیدن خبر شکایت قضایی خانواده زنده یاد سامان نعمتی از تیم باشگاه دماوند (صعود کننده به قله سرسخت نانگاپاربات)، ضروری دانستم مطالبی را از زاویه دید کسی که خود را یک کوهنورد تشکیلاتی می داند و در حال حاضر مسئولیت اداره یک باشگاه رسمی را بر عهده دارد عنوان کنم:
سال ها پیش، زمانی که با ورزش کوهنوردی آشنا شدم (1354)، کتابی نوشته دکتر هرلیخ کوفر (کوهنورد آلمانی) با ترجمه احد سالکی تحت عنوان «حماسه نانگاپاربات» دری رؤیایی را به رویم گشود که تحقق آن تا همین چند ماه پیش برایم غیرمحتمل می نمود. این کتاب شرح حال اولین صعود این قله توسط کوهنورد نامی جهان هرمن بول (سال 1953) را به تصویر می کشد.
به نظر من می توان گفت صعودی که تیم باشگاه دماوند به سرپرستی خانم لیلا اسفندیاری و سرپرستی فنی آقای کاظم فریدیان انجام داد، اندکی برای ما ایرانیان از زمان جلوتر بود. زیرا به نظر می رسد بسیاری از کسانی که در حلقه مفسران ورزش کوهنوردی قرار دارند به اهمیت و ارزش آن پی نبرده اند. ارزش و اهمیتی که با دانستن خصوصیات این تیم چند برابر می شود.
این تیم با جذب حمایت مالی یک اسپانسر خصوصی و بدون وابستگی به هیچ نهاد و سازمان دولتی اقدام به صعود قله سرسخت نانگاپاربات کرد (نهمین قله از نظر ارتفاع و دومین قله از نظر سختی). تیمی که تمام اعضای آن ایرانی، جوان و کاملا مستقل بودند و از همه مهم تر، از این تیم 7 نفره، 5 نفر موفق به صعود قله شدند. ما کوهنوردان بهتر از هر کس می دانیم که جرح و فوت در ورزش کوهنوردی متأسفانه اجتناب ناپذیر و شایع است.
قصد ندارم فهرستی از آسیب دیدگان و کشته شدگان داخل و خارج کشور از سال های آغاز کوهنوردی تا کنون را فهرست کنم. فقط می خواهم بگویم در هیچ یک از این حوادث به یاد ندارم که کوهنوردی به عمد باعث صدمه یا فوت همنورد خود شده باشد. مگر نه این است که این شعار، همیشه ورد زبان ما کوهنوردان بوده: «کوهنوردی ورزش جمعی، ورزش تعاون، ورزش از خود گذشتن برای دیگری، ورزش فکر و فلسفه و … است.»
آیا زمان آن نرسیده که به شعارهای همیشگی خود عمل کنیم؟ پس کی زمان حمایت از یک صعود افتخارآفرین و استثنایی می رسد؟ باید بدانیم حادثه ای که منجر به فوت زنده یاد سامان نعمتی شد، می توانست برای هر یک از اعضای باشگاه ها و گروه های ما رخ دهد. به یاد بیاورید ضرب المثل معروف آسیاب به نوبت را.
اکنون که دروازه صعود قلل مرتفع خارج از کشور به روی ایرانیان گشوده شده است، باید احتمال حوادثی از این دست را بدهیم. متأسفانه به دلیل نبودن اتحادیه یا سندیکا برای احقاق حق باشگاه ها و گروه ها، آن ها می باید از راه هایی دیگر (نظیر نوشتن این نامه) حق و حقوق خود را مطالبه کنند.
اعضای این تیم مطابق روال معمول همه تیم های صعود کننده به قلل خارجی (چه دولتی، چه غیردولتی) با امضای تعهدنامه محضری و با آگاهی کامل از احتمال وقوع خطرات و حوادث این صعود، حق هر گونه اعتراضی را از خود سلب کرده بود.
علاوه بر آن فقط ما کوهنوردان می دانیم که در ارتفاعات بالای 6000 متر به دلیل شرایط خاص جوی، قدرت تصمیم گیری و رفتار کاملا منطقی از شخص گرفته می شود. البته که بحث بر سر اشتباهات کرده یا نکرده این تیم نیست. نکته مهم این است که دادگاه رسیدگی به این گونه خطاها، قطعا نزد قاضی است که شاید تا کنون در عمر خود هیچ کدام از این شرایط را تجربه نکرده است. دادگاه کوهنوردان باید از خود کوهنوردان باشد.
هنوز از یاد نبرده ایم شکایت قضایی خانواده زنده یاد جلال رابوکی (سال 1381) که به دلیل نقصان قوانین مدنی کشور، چگونه مشمول مرور زمان شد و سر انجام نیز نتیجه ای جز مختومه شدن نداشت. زیرا در هیچ کجای قوانین مدنی کشور وظایف سرپرست و اعضای تیم در ارتفاعات بالا ذکر نشده است.
معتقدم در اولین قدم انجمن کوهنوردان ایران، به عنوان تشکیلاتی غیردولتی و مردمی می تواند با تشکیل جلسه ای با حضور رؤسای باشگاه ها و گروه های کوهنوردی، مواضع صریح و روشن این صنف را به جامعه کوهنوردی و مراجع ذیصلاح اعلام کند. مواضعی که باید مبتنی بر اصول و قواعدی باشد که تنها ما کوهنوردان در شرایط سخت صعود از آن آگاهیم. نه شایعات و احتمالات و تحریکات عده ای که می خواهند نظرات شخصی خود را با زیرپا گذاشتن این اصول ابراز کنند.
به راستی چه چیز غیر از این مسائل می توانست این چنین استقبال گرم خانواده زنده یاد سامان نعمتی و کوهنوردان شهر قروه از این تیم را هنگام ورودشان به فرودگاه امام، تبدیل به شکایتی از آنان نماید؟ حرکتی که تحت عنوان این شکایت آغاز شده است، می تواند ضربه ای جبران ناپذیر به فرهنگ ورزش کوهنوردی وارد کند. زیرا در صورت عدم پیگیری جدی از سوی جامعه کوهنوردی عواقب این اقدام دامان باشگاه ها و گروه های کوهنوردی را که پیشانی حرکت های نوین کوهنوردی در کشور هستند، خواهند گرفت.
بنابراین از تمام رؤسا و مسئولین باشگاه ها و گروه های کوهنوردی کشور انتظار می رود هرچه سریع تر نسبت به ابراز مواضع صریح سازمان مربوطه خود در مورد این حادثه اقدام کنند تا در صورت جلب نظر موافق اکثریت، این مواضع طی بیانه ای به اطلاع جامعه کوهنوردی، مراجع ذیصلاح قضایی و جراید کثیرالانتشار برسد تا شاید اقدامی مثبت باشد برای دلگرم کردن متهمانی که به زودی در دادگاه حاضر خواهند شد.
در پایان ضمن آروزی آرامش ابدی برای روح قهرمانانه و پاک سامان نعمتی از خداوند متعال و طلب صبر برای خانواده محترم ایشان، اعلام می کنم که افتخارات این صعود هیچگاه از یاد و خاطره کوهنوردان حال و آینده این مرز و بوم پاک نخواهد شد. آنجا که به یاد آوریم سرپرستی این صعود به دست بانویی انجام شد که با توجه به سطح ورزش بانوان کوهنورد در کشور و مقایسه آن با آقایان، اتفاقی خجسته بود و بی شک همراهی این تیم توسط کوهنورد صاحب نام و برجسته کشور، آقای کاظم فریدیان نیز آن را به صعودی تاریخی بدل خواهد کرد.
کاش می پذیرفتیم که برای عبور از هر مرحله ای به مرحله بالاتر، باید هزینه گزافی پرداخت نماییم و این هزینه ای است که باید برای عبور از مرزهای عادی این ورزش به مرزهای بالاتر بپردازیم.
نوشته: ذبیح اله حمیدی – مؤسس و مسئول باشگاه کوهنوردی اسپیلت