شما هر روز بدون آنکه خبر داشته باشید، هدف شستشوی مغزی در موضوعات مختلف قرار می گیرید. باید این تکنیک غیراخلاقی که گاهی آن را جزو اصطلاح معروف «تهاجم فرهنگی» نیز می آورند، را بررسی و راه های مقابله با آن را آموخت.
اصلا ببینیم شستشوی مغزی (brainwashing) یعنی چی؟ ویکی پدیا آن را اینگونه تعریف می کند: «کنترل ذهن که به شستشوی مغزی، تحریک اجباری، سواستفاده ذهنی، کنترل فکر یا اصلاح ذهن نیز معروف است، شامل یک فرایند است که در آن گروه یا شخصی «به طور سیستمیک و با استفاده از روش های غیر اخلاقی، دیگران را به پیروی از خواسته های خود وادار می کند. این فرایند اغلب به ضرر شستشو شوندگان است.»
ما معمولا شستشوی مغزی را جزئی از فرهنگ می دانیم (شاید علت نام گذاری تهاجم فرهنگی نیز چنین باشد)، به آن بی توجه ایم و حضور آن را در زندگی مان نادیده می گیریم. در حالی که این شستشوی مغزی به طور دائمی توسط افراد و رسانه های مختلف در حال نفود به داخل مغز ما است. الکس لانگ در وبلاگش راجع به مهمترین روش های شستشوی مغزی صحبت کرده است. در زیر چند مورد از آنها را می آوریم:
– شستشودهنده، تعدادی انتخاب جلوی شما می گذارد اما در واقع تمام انتخاب ها به یکی ختم می شوند.
– یک ایده یا جمله مرتب تکرار می شود تا کاملا ملکه ذهن تان شود.
– معمولا با گفتن عباراتی تکراری و ثابت به گفتن اطلاعات اندک بسنده می شود. این روش شما را مجبور می کند تا حافظه کوچکی داشته باشید و از دیدن اطلاعات فراوان سرگیجه بگیرید. به این ترتیب اگر به آن عبارات تکراری و ثابت بسنده نکنید و تمایل به دانستن اطلاعات بیشتر داشته باشید، در جواب گفته می شود که مغز شما توانایی دریافت اطلاعات بیشتر را ندارد و سرگیجه می گیرید.
– برای محکم کاری و رفتن ذهن شما به مراحل عمیق تر از شستشوهای احساسی و شور انگیز استفاده می شود. به این ترتیب فکر منطقی و بکارگیری ادراک مشکل تر می شود.
با خواندن موارد بالا، حتما مثال هایی از شستشوی مغزی که از یکی یا چند مورد از روش های گفته شده استفاده کرده اند، را پیدا می کنید. کانال های خبری یا سیاسی اغلب با گفتن همین جملات تکراری مواضع خودشان را اعلام می کنند. بسنده کردن به اطلاعات اندک نیز از روش های معمول رسانه های خبری است.
شستشودهندگان عاشق دادن انتخاب های فراوانی هستند که به یک محصول یکسان ختم می شوند، و شستشوهای احساسی نیز معمولا در فرم مولتی مدیا (چندرسانه ای) نمایش داده می شوند، فیلم ها را می توان از این دسته دانست. شستشوی مغزی در همه جا وجود دارد. هر فیلمی که می بینید به نوعی شما را تبدیل به یک زامبی می کند تا آلت دست آنها قرار گیرید! در ظاهر شما انتخاب های خودتان را دارید، اما همه آنها به یک انتخاب که مورد نظر شستشودهنده است، ختم می شوند. خبر خوب اینجاست که شما می توانید با آنها مقابله کنید.
چگونه با تکنیک های شستشوی مغزی مقابله کنم؟
برای مقابله کامل با شستشوی مغزی باید جلوی شستشودهندگان را بگیرید، اما معمولا این کار کاملا غیرممکن است. برای مثال شما نمی توانید جلوی تبلیغات تلویزیونی یک کانال را بگیرید.
از طرف دیگری برای بسیاری غیرممکن است که دیدن فیلم و کانال های مورد نظرشان را متوقف کنند. بهترین کار این است که کارهایی که قادر به انجام شان هستید را از کارهای غیرممکن جدا کنید. یکی از آسان ترین راه ها یافتن تعادل است. اگر مدام در فیلم ها طرز فکری تبلیغ می شود که به نظرتان منطقی نیست، کمی در آن زمینه تحقیق کنید و آن سوی دیگر قضیه را نیز دریابید. در واقع، به این صورت عمل کنید:
1. پیامی که شستشودهنده برای شما می فرستد را شناسایی کنید. (مثلا دوست تان مدام از کسی بد می گوید.)
2. ایده مخالف با آن پیام را دریابید و سعی کنید درباره آن اطلاعاتی کسب کنید. (مثلا بروید و درباره خوبی های آن کس تحقیق کنید.)
3. آن دو ایده را بر حسب میزان منطقی بودن، میزان مورد اعتماد بودن منابع شان بررسی کنید و تصمیم بگیرید. (حال خوبی ها و بدی های او را کنار هم بگذارید و تصمیم بگیرید.)
اجرای سه مرحله گفته شده بسیار موثر و مهم است و دیدن هر دو سوی ماجرا سبب می شود که بتوانید از منطق خودتان استفاده کنید.
شستشوی مغزی، چه خفیف باشد یا شدید، معمولا در افراد تک بعدی بیشتر اثر می کند. اگر فردی تمام مدت به پیام های شستشودهنده گوش دهد و به دنبال ایده های مخالف با آن نباشد، کم کم آن ایده ها را – بدون آنکه راجع بهشان فکر کند – قبول می کند. پس برای در امان ماندن از شستشوی مغزی باید طیفی از اطلاعات موافق تا مخالف آن ایده را در اختیار داشته باشید تا بتوانید حقیقت را دریابید.