برج خاموشان؛ مدفن دیرین زرتشتیان یزد

توسط

برج خاموشان در نزدیکی یزد یکی از بزرگ ترین و مهم ترین دخمه های زردشتیان جهان است که امروزه برای بازدید گردشگران پذیرای عموم است.

پیشینیان جهان را متشکل از 4 عنصر آب، آتش، خاک و هوا می دانستند، آن ها مرگ را نه نابودی که سفر به جهانی دیگر تلقی می کردند. در آیین زردشت بی تابی برای مردگان به شدت منع شده است. آن ها پس از مرگ هر شخص، جسد او را به برج خاموشان یا دخمه برده، تا بدون آلوده کردن عناصر طبیعی، جسم او را به طبیعت بازگردانند. دخمه ها مطابق با اصول و قواعد جالب توجهی ساخته می شدند، مکان اجساد برای مردان، زنان و کودکان هر یک در محل مشخصی تعیین شده بود، استودان ها در مرکز بنای مدور دخمه به دفن و ضدعفونی استخوان ها اختصاص یافته بود و اجساد مردگان خوراک کرکس ها و سایر پرندگان می شد.

نیاکان دور ما، طبیعت را پدید آمده از چهار عنصر آب، آتش، خاک و هوا می دانسته اند. آنان پس از مرگ هر کس، پیکر او را به یکی از این 4 سرچشمه باز می گردانده اند بی آنکه موجب آلودگی دیگر عناصر شوند. آن ها که در کنار دریاها می زیسته اند، مردگان خود را به آب می انداخته اند؛ جنگل نشینان، پیکر درگذشتگان را در آتش می سوزاندند؛ ساکنان دشت ها جسدها را به خاک می سپرده اند؛ و سرانجام آن ها که در کوهستان های سرد و برفگیر می زیسته اند، پیکر مردگان را به بالای کوه ها می برده اند و در دخمه ها و یا در هوا می گذاشته اند.

زرتشتیان روش چهارم را به یادگار تا این دوران نگاه داشته بودند. “… {آن ها} این روش را تا حدود 40 سال پیش در یزد، «کرمان» و برخی از نقاط ایران انجام می دادند. اکنون ویرانه ساختمان برخی از دخمه ها در این شهرها مشاهده می شود.”

در صفحه 79 ام از کتاب نوروز تا نوروز چنین آمده است: شاید {ایشان} این رسم را از نیاکان آریایی خود به یادگار داشتند که از مناطق سرد سیبری به ایران کوچ کرده بودند. ولی اکنون، مرده ها را به شیوه دیرین جاری، به خاک می سپارند.

دخمه محوطه ای است مدور که در بالای کوه بلندی واقع شده و ده ها فرسنگ با روستاها و آبادی های اطراف فاصله دارد. دیوار اطراف دخمه را از سنگ و سیمان می ساختند و یک درب کوچک آهنی برای ورود و خروج در آن تعبیه می کردند. محیط دخمه حدود 100 متر است و سطح داخلی آن از دیوار به طرف مرکز سراشیب بوده و در وسط دخمه، چاه عمیقی وجود داشت که به 4 چاه عمیق تر حفر شده در اطراف دخمه راه داشت. عمق چاه ها تا حدود یک متر با شن و ماسه پر می شده است.

چاه وسطی دخمه را ایرانیان زرتشتی، «سراده»، «استه دان» یا «استودان» می گفتند؛ یعنی استخوان دان یا جای استخوان. سطح داخلی دخمه از دیوار گرفته تا استودان به سه قسمت دایره ای شکل تقسیم می شده است. قسمت اولی که از دیوار آغاز می شده و بزرگ تر از دو قسمت دیگر بوده، ویژه گذاشتن اجساد مردگان مرد، قسمت دوم برای زنان و بخش سوم جایگاه بچه ها به شمار می رفته است.

برج خاموشان یزد

در 15 کیلومتری جنوب شرقی یزد و در حوالی منطقه صفائیه، بر بلندای کوهی رسوبی و کم ارتفاع به نام کوه دخمه، دو عمارت سنگی مدور برج مانند با فضای میان تهی قرار دارد که به دخمه یا دادگاه زرتشتیان مشهور است. یکی قدیمی تر به نام مانکجی هاتریا (زرتشتی هندی الاصل) و دیگری که جدیدتر است به نام گلستان معروف است که مربوط به دوره قاجاریه است. دخمه گلستان 25 متر قطر دارد و ارتفاع دیوار آن از سطح تپه 6 متر است. دخمه مانکجی نیز 15 متر قطر دارد.

در دامنه ضلع شمالی این کوه نیز تعدادی عمارت خشت و گلی، آجری، سنگی و یا ترکیبی از هر سه، مجهز به امکانات رفاهی زمان خود “معروف به خیله” دیده می شود. قدیمی ترین آثار این محوطه، خیله ها و دخمه های ضلع غربی است که به دوران صفویه تعلق دارند.

دخمه محلی است که زرتشتیان از دیر باز تا حدود چهل سال پیش، اموات خود را طبق اصول، فرهنگ و آداب و سنن مذهبی خود و طی انجام مراسم ویژه در آن می نهادند تا طعمه کرکس های کوه های اطراف شوند. وسط فضای میان تهی دخمه چاهی وجود دارد که به “استودان” معروف است و استخوان های به جای مانده از اجساد را داخل آن می ریختند. پس از مدتی و طی مراسمی خاص، محوطه داخل دخمه جارو و ضد عفونی می شد و بار دیگر دخمه مذکور مورد استفاده قرار می گرفت. در حقیقت محوطه داخلی دخمه ها مانند گورستانی بود که چندین بار از آن استفاده می شد.

بعد از این که “مانکجی لیمجی هاتریا” معروف به “مانکجی صاحب” به عنوان نماینده «انجمن بهبودسازی وضعیت زرتشتیان در ایران» در حدود 140 سال قبل و از طرف پارسیان بمبئی برای بهبود وضع اجتماعی و دینی زرتشتیان به ایران آمد، بعضی از دخمه ها تعمیر و نوسازی و دخمه های جدیدتری هم ساخته شدند که مدتی مورد استفاده قرار داشتند. بعدها در تهران از اواسط دهه 1310، در کرمان از دهه 1320 و در یزد از دهه 1340 به بعد دخمه تبدیل به آرامگاه شد و به کلی فراموش شد.

محل و معماری دخمه ها

زرتشتیان در گذشته، دور از آبادی، شهر و مکان مسکونی انسان ها بر روی کوه های نه چندان مرتفع فضایی را جسته و با رعایت آداب و رسوم مخصوص دینی، شالوده ی آن را ریخته و حصاری به دور آن بالا می بردند. این حصار، دیوار مدور ضخیمی به شکل برج است که از مصالحی نسبتا محکم و با دوام ساخته می شد و پلکانی زمین هموار را به درب دخمه ها متصل می کرد.

سطح داخلی دخمه به صورت پهنه ی گردی است که تمام آن با تخته سنگ های بزرگ مفروش شده و به قسمت های زیر تقسیم بندی می شود:

1. نوار دایره ی انتهایی متصل به دیوار پیرامون دخمه که مخصوص مردهاست.
2. نوار دایره ی میانی بعد از قسمت مردها که مخصوص زنهاست.
3. نوار دایره ی داخلی بعد از زن ها که مخصوص کودکان است.

نهایتا در مرکز دایره چاه استودان یعنی استخوان دان است که که سنگ متحرکی به نام ارویس در ته آن چاه وجود دارد. استودان یا وهنده عبارت است از چاهی در میان دخمه که به سنگ مفروش است و وقتی اجساد به وسیله مرغان لاشه خور از گوشت و پوست تهی شده و تحت تاثیر آفتاب کاملا خشک می شدند، استخوان ها را در آن چاه می ریختند تا تبدیل به خاک شوند و این جا بود که توانگر و درویش به گاه مرگ در ته این چاه یکسان می شدند.

دخمه ها را کلا یکسان می ساختند، در و دیوار و سطح دخمه مشخصات و اندازه های معینی نداشتند بلکه بر حسب نیاز و جمعیت شهرها و روستاهای زرتشتی نشین بنا می شدند.

اصول ساختن دخمه ها

دخمه ها را از خشت خام و گچ بنا می کردند تا مواد آلوده به زمین نرسد. در ساختن دخمه اصولی همچون کوبیدن 4 میخ بزرگ، 36 میخ متوسط و 260 میخ کوچک بر زمین رعایت می شد. صد نخ پنبه را یک ریسمان می کردند و سه بار آن ریسمان را دور تا دور دخمه به گرد این میخ ها می پیچاندند و اول سروش باج تا ویدوا مروتی می خواندند و هنگام کوبیدن هر میخ یک “یتا اهو” زمزمه می کردند. سپس در میان دخمه می نشستند و 100 “اشم وهو” و 200 “یتا اهو” می خواندند و 300 سنگ کوچک به میان دخمه می انداختند، سپس دخمه را بر روی این مکان بنا می کردند.

دلیل برگزاری چنین مراسمی قبل از بنای دخمه مشخص نیست.

مراسم دینی درگذشتگان

در نزدیکی دخمه حدود 150 تا 200 متر (کمی بیش تر یا کم تر) ساختمان خشت و گلی محقری در دو طبقه و دارای چند اتاق برای انجام مراسم دینی بعد از فوت اشخاص ساخته شده بود. یکی از اتاق های این ساختمان اختصاص به آتش سوزها داشت و مخصوص آتش سوزی بود.

کار آتش سوزها که معمولا دو نفر بودند، عبارت بود از این که از روزی که جسد درگذشته را به داخل دخمه می بردند، مرسوم بود شب ها (تا سه شب) آتش سوزها در آن اتاق که یک پنجره مستقیما رو به دخمه داشت از سر شب تا صبح آتش بسوزانند، نور این آتش می بایست از همان پنجره به تمام دخمه بتابد.

روی دیوار دخمه سوراخ پنجره مانند کوچکی وجود داشت که این سوراخ پنجره و پنجره ی اتاق آتش سوزی و شعله های آتش وسط اتاق می بایست در یک امتداد باشند که نور شعله های آتش از سر شب تا صبح به دخمه و داخل آن بتابد.

قطعا این رسم از آن جا سرچشمه می گیرد که چون به اعتقاد زرتشتیان روان شخص درگذشته تا سه شبانه روز در اطراف و بالای سر جسد مرده در پرواز است، تا پس از شب سوم به آسمان ها پرواز کند، این مراسم برگزار می شد تا سه شب اول بعد از مرگ از تاریکی و تنهایی نترسد.

از دیگر دخمه های استان تاریخی یزد نیز می توان به دخمه چم (روستای چم، شهرستان تفت)، دخمه فیروزآباد (شهرستان یزد) و دخمه اردکان اشاره کرد.

پارسیان هند که از زرتشتیان ایران هستند به دخمه، دخمو می گویند.

عکس ها: میثم رودکی
منابع: کتاب نوروز تا نوروز نوشته کوروش نیکنام، دانشنامه شهری ایران، ایرانگردی آکا، همراه تاریخ

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید