مقصدهای گردشگری تاریخی و فرهنگی در ایران؛ از کلیشه تا تحول

توسط

بر طبق آن چه در سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران تا سال 1404 آمده است، تا کمتر از 10 سال دیگر ورود گردشگران بین المللی به ایران باید تا سقف 20 میلیون نفر افزایش یابد، درآمد ارزی ایران از محل گردشگری به 36 میلیارد دلار برسد و همچنین 4 میلیون شغل جدید ایجاد شود.

بدیهی است که باید برای تحقق این اهداف روی بازارهای متنوعی سرمایه گذاری نمود و ایران را برای میزبانی از طیف وسیعی از سلیقه ها و علایق مهیا کرد. بی گمان اصل اول موفقیت در بازار تناسب میان عرضه و تقاضا است. در حالی که بخش مهمی از گردشگران ورودی به ایران گردشگران تاریخی و فرهنگی هستند، کافی است گشت کوچکی در دنیای مجازی بزنید تا به خوبی این نکته را در یابید که اغلب بسته های سفر پیشنهادی برای دیدار از ایران، تم تاریخی و فرهنگی دارند.

هر کجا سخن از مشرق زمین به میان می آید، یک دنیا راز آلودگی و افسونگری به همراه دارد. گذار از مسیر پر پیچ و خم تاریخ تا رسیدن به دروازه تمدن، برای گردشگران بدون شرکت در فعالیت های تاریخی و فرهنگی ممکن نیست. اما ما تا چه اندازه در افشای این راز برای گردشگران موفق بوده ایم؟

بیشتر بسته های سفر به ایران محدود به دیدار از چند شهر است. شهرهایی که ایران به وجودشان می بالد اما به یقین تمام داستان ایران در همین چند شهر خلاصه نمی شود. در کاشان به دیدار خانه های تاریخی می رویم، در شیراز و یزد هم. در اصفهان گنبد و مناره و مقرنس، در شیراز و یزد و کرمان هم به دنبال کاشی و گنبد و طاق ضربی می گردیم. اگر چه تمام این هنرها را از دریچه هر شهر که ببینی نامکرر است اما آیا تنها همین ها حق مطلب را درباره ایران فرهنگی ادا می کند؟

عوامل بسیاری در گزینش مقصد ها در سرزمین پهناوری مانند ایران نقش دارند. یکی از محدودیت های پیش روی برنامه ریزان سفر، مدت اقامت گردشگران در یک مقصد است. هرچه طول مدت اقامت گردشگران کمتر باشد تمایل آن ها و البته تورگردانان به دیدار از مقصدهای نام آشنا بیشتر است. در یک زمان 7 روزه فرصتی برای کشف و نوجویی نیست. اما اگر بتوان طول مدت اقامت گردشگران را افزایش داد با فراغ بال می توان آن ها را در برابر تجربه های متنوع در مقصد های گوناگون قرار داد.

بر طبق آمار انجمن گردشگری آمریکا، گردشگران تاریخی و فرهنگی نسبت به سایر گردشگران تمایل بیشتری به شب مانی در مقصدها دارند. از این رو می توان امیدوار بود که اگر روش های خلاقانه تری جهت عرضه مقصدهای جدید و بازاریابی آن ها به کار ببندیم، موفق شویم تا در دراز مدت متوسط حضور این گردشگران در کشور را افزایش دهیم.

یکی دیگر از محدودیت های پیش رو، دسترسی است. سهولت دسترسی با میزان توسعه یافتگی زیرساخت های حمل و نقل در کشور دو موضوع در هم تنیده اند. اگرچه گردشگران تاریخی و فرهنگی نسبت به سایر گردشگران تمایل بیشتری به استفاده از وسایل نقلیه متنوع دارند اما علاقه مندان به تاریخ و فرهنگ در مقایسه با گردشگران سایر حوزه ها متوسط سنی بالایی دارند. با توجه به این امر راحتی سفر و سهولت دسترسی به یک جاذبه در انتخاب آن ها تاثیر بسزایی دارد.

هموار کردن این مشکل بیش از آن که در دست تورگردانان باشد به همکاری دولت نیاز دارد. گردشگری رشد و توسعه اقتصادی را در پی خواهد داشت. برای آن که بتوان درآمدهای حاصله از گردشگری را به شیوه ای عادلانه در میان استان های گوناگون کشور توزیع کرد، باید شرایطی فراهم نمود تا هر استان به فراخور منابع و ظرفیت هایش بتواند نقش آفرینی کند. باید فرش قرمز زیر پای گردشگران را نه فقط در کلان شهرها بلکه در هر کجا که سهمی در تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم دارد گستراند. توسعه خطوط ریلی و هوایی در کنار آزاد راه ها و جاده های آسفالت، حق انتخاب بیشتری به تورگردانان و گردشگران می دهد و آن ها را به دیدار از شهرها و روستاهای بیشتر ترغیب می کند.

بحث زیر ساخت ها به همین جا ختم نمی شود. بسیاری از دفاتر خدمات مسافرتی برخی از استان های کشور را که اتفاقا از ظرفیت بسیاری برای جذب گردشگران برخوردارند، واجد شرایط کافی برای میزبانی از خیل گردشگران نمی دانند. به اعتقاد آنان برای برخی از استان های کشور مانند آذربایجان غربی که یک استان طولی است نمی توان برنامه سفری منسجم طرح ریزی کرد. زیرا امکانات زیرساختی مناسبی برای بازدید از محوطه های تاریخی بین شهری وجود ندارد. از طرفی همه شهرستان های این استان از امکانات اقامتی مناسب برخوردار نیستند و با توجه به مسافت زیاد میان برخی از جاذبه ها با شهرستان ارومیه امکان بازدید از آن ها عملا از دست می رود.

بناهای تاریخی، موزه ها، سازه ها و باغ های ایرانی بیش ترین سهم را در میان جاذبه های ارائه شده در یک بسته سفر دارند. در حالی که این آثار تنها مصادیق جاذبه های تاریخی و فرهنگی نیستند. در حال حاضر ایران 19 اثر تاریخی به ثبت رسیده در فهرست آثار جهانی یونسکو دارد. برخی از آثار ناملموس (آثار معنوی) ایران نیز به ثبت جهانی رسیده اند؛ میراثی همچون نوروز و دانش سنتی لنج سازی. تمامی این آثار نیز در زیر مجموعه گردشگری میراث فرهنگی قابل عرضه به گردشگران هستند. اما تا چه حد برنامه ریزی و زیرساخت کافی برای ارائه فعالیت و تجربه ای در این زمینه ها برای گردشگران مشتاق وجود دارد؟ و اساسا چه اندازه ما گردشگران را به بازدید از چنین آثاری تشویق می کنیم؟

فارس در شیراز و شیراز در تخت جمشید و بناهای تاریخی دیگرش خلاصه می شود. صد البته که هر یک از آن آثار به حق نگین بی بدیلی است. اما بی گمان عشایر قشقایی نیز که مرکز اصلی آن ها استان فارس است، خود جاذبه ای هستند بس دیدنی که به گردشگری استان فارس اعتبار دیگری می بخشند. کلیشه ای شدن بسته های گردشگری تاریخی و فرهنگی در ایران پدیده ای چند علتی است. کلافی است که سر هر رشته اش در دست یکی از ذی نفعان این صنعت است.

دولت باید برای ساخت زیرساخت ها سرمایه گذاری نماید. باید بخشی از مسئولیت های مربوط به بازاریابی را بر عهده بگیرد و تورگردانان را متقاعد سازد که همراه و متعامل است و برای نوآوری ارزش قائل است. با تحولات پیش آمده در عرصه سیاست خارجی ایران بهتر است تورگردانان نیز از حاشیه امن خود بیرون بیایند. پیش از گردشگران، این دست اندرکاران عرصه گردشگری هستند که باید داستان ایران را از شوکت و شکوه پارسه تا شب های فیروزه ای نیشابور یک بار دیگر از نو بشنوند.

هرچند بارها بر تمام این موارد تاکید شده است و مسئولان به اهمیت آن واقف هستند؛ اما تا کنون و با توجه به افق چشم انداز تا چه اندازه توانسته ایم در این حوزه موفق عمل کنیم؟

منبع: دنیای سفر

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید