روزهای تنهایی من

توسط

این روزها سخاوت باد صبا کم است
یعنی، خبر ز سوی تو این روزها کم است
اینجا کنار پنجره تنها نشسته ام
در کوچه ای که عابر درد آشنا، کم است
من دفتری پر از غزلم ناب ناب ناب
چشمی که عاشقانه بخواند مرا، کم است
باز آ! ببین که بی تو در این شهر پر ملال
احساس، عشق، عاطفه، یا نیست یا کم است
اقرار می کنم که در این جا بدون تو
حتی برای آه کشیدن، هوا کم است
دل در جواب زمزمه های “بمان” من
می گفت “می روم” که در این سینه جا کم است
غیر از خدا، که را بپرستم؟ تو را تو را
حس می کنم برای دلم یک خدا کم است

شعر از: محمد سلمانی

10 نظر
  1. فهيمه 11 سال قبل
    پاسخ

    میثم عزیز درود… به امید همه در کنار هم بودن و شکستن تنهایی ها… روز با شکوهی خواهد بود آن روز… تصورش را بکن

  2. موژان 11 سال قبل
    پاسخ

    این خود ماییم که تنهایی رو انتخاب می کنیم.

  3. هاجر 11 سال قبل
    پاسخ

    این روزها خبر از سوی تو کم است

  4. تینا 11 سال قبل
    پاسخ

    این روزها سخاوت باد صبا کم است…

  5. سهیلا 11 سال قبل
    پاسخ

    شعر قشنگی بود… اما! وقتی چیزی ناراحت کننده است باید رهاش کرد

  6. عاطی 11 سال قبل
    پاسخ

    با موژان موافقم !

  7. مینا 11 سال قبل
    پاسخ

    حتی برای آه کشیدن، هوا کم است. این شعر ذره ای از احوالات منه.

  8. adar 11 سال قبل
    پاسخ

    سلام
    ميشه ترجمه كورديش رو هم بذاريد به نظرم قشنگتر ميشه

  9. آذر کیوان 11 سال قبل
    پاسخ

    سلام آقای رودکی
    عید داره نزدیک و نزدیکتر میشه توی سال جدید براتون شادی لبخند و هزار نیکی ارزو دارم

  10. افسانه 11 سال قبل
    پاسخ

    باز آ! ببین که بی تو در این شهر پر ملال
    احساس، عشق، عاطفه، یا نیست یا کم است
    به امید برگشت کسی که منتظرشم 🙁

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید