شِرپا گروهی از افراد بومی نپال هستند. این افراد از 500 سال پیش ساکن کوهها هستند. در آیین آنها کوه اورست مقدس است. بنابراین تلاشی برای فتح این قله نمیکردند. لغت شرپا به معنی “مردمان شرق” است. این کلمه از دو واژه شار به معنی شرق و پا به معنی مردم درست شده است.
شرپا، امروزه در اصطلاح کوهنوردی به افرادی گفته میشود که در ازای مبلغی در حمل بار کوهنوردان مشارکت میکنند. بعضی شرپاها به دلیل تجربیات فراوانی که در صعود به قلل بلند منطقه داشته اند، مشاوران خوبی برای کوهنوردان حرفهای بوده و هستند.
شرپاها با حمل بار کوهنوردان تا بلندترین ارتفاعات هیمالیا، دستمزدی میگیرند که با آن چرخ خانواده خود را میچرخانند. شرپاها در مدت 500 سال به تدریج از تبت در شرق نپال به این سرزمین مهاجرت کردهاند. به همین علت به آنها شرپا یا مردم شرقی میگویند. شرپای زن شرپینی (Sherpini) نام دارد.
لاکپا، دورجی، تنسینگ، ناوانگ، تاشی … خیلی زود با این اسامی متداول شرپاها مأنوس خواهید شد. این اسامی اغلب به معنی روزهای هفته هستند، دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه و الی آخر. این مردان به سادگی به اسم روزهایی از هفته که در آن متولد شده اند، نامگذاری می شوند! بعضی از مردم، از شرپاها به عنوان خدایانِ پاک، طبیعی و عرفانی طبیعت یاد می کنند. دیگران آنها را به شکل جهان سومی های کم اهمیت می بینند. البته واقعیت این است که شرپا ها هم درست مثل ما هستند؛ بعضی خوب، بعضی بد، و بیشترشان نیز در حد مابین این دو قرار دارند. معروفترین شرپا تنزینگ نورگای است که به همراه سر ادموند هیلاری برای نخستین بار اورست را فتح کردند.
شرپاها مردمان ساکن درۀ خومبو، پارک طبیعی اطراف اورست هستند. زندگی نسل اندر نسل آنها در ارتفاعات، آنها را از نظر ژنتیکی با ارتفاع سازگار کرده است. حتی اگر زیاد تمرین کرده باشید، باز ممکن است در کاتماندو ببینید که اساساً شرپاها کمی بهتر از شما عمل می کنند. زیاد تعجب نکنید. اگر به ارتفاع بالاتر از 3000 متری (10000 فوتی) بروید، اغلب آنها به راحتی از شما پیشی خواهند گرفت. امتیاز طبیعی شرپاها تا ارتفاع 8000 متری (23000 فوتی) است ولی از آن پس، آنها نیز با مشکل مواجه خواهند شد. اکثر شرپاها برای انجام بهترین عملکرد خود، در بالاتر از کمپ 4 نیاز مداوم به اکسیژن دارند.
شرپا ها معمولاً شاد و خوش خلق هستند. آنها غرور زیادی نسبت به میراث کوهنوردی شان دارند درست همانطوری که دیگر مردمان مشهور نپال یعنی گورخاها (Gurkhas) به مهارت های جنگی شان فخر می فروشند.
شرپاها برای تیم های سبکبار آلپی هیمالیا بسیار مناسبند چون در ارتفاعات قوی تر از کوهنوردان دیگر کشورها هستند. شما برای حمل اکسیژن، وسایل و به عنوان پشتیبان در صعود نهایی به آنها نیاز دارید. در واقع اکثر کوهنوردان سبک “سولو” در تمام طول مسیر، شرپاها را با خود می برند. شرپاها کمک قابل توجهی برای هیمالیانوردان هستند چون به دلیل عدم سازگاری مادرزادی آنها با ارتفاع، خود صعود به اندازۀ کافی برایشان سخت خواهد بود.
انتخاب شرپا در یک صعود اکسپیدیشن
کار با شرپاها نیاز به مدیریت خوب از طرف شما و یافتن اشخاص مناسب برای شروع کار دارد. آژانس کوهپیمائی، شرپاهایی را توصیه خواهد کرد که با آنها ارتباط دارد. بررسی کنید که شرپا قبلاً به قله دست یافته است یا نه و این کار را در چه زمانی انجام داده است (تیمی این را پرسیده بود و دو شرپای قله را انتخاب کرده بود اما ندانسته بود که آخرین قلۀ آن شرپاها در سال 1978 و 1982 بوده است!). همچنین عاقلانه تر است اگر بدانید که آیا شرپاها برای رفتن دوباره به قله انگیزه دارند یا نه! جوان هایی که به قله نرفته اند شاید عطش بیشتری برای قله داشته باشند اما تجربه ندارند. شاید آنهایی که به قله رفته اند با رتبه و حقوق بالاتری راضی شوند چرا که قله آنها را شایسته این حق ساخته است و در حقیقت انگیزه ای برای دوباره رفتن به قله ندارند.
با کوهنوردان دیگر صحبت کنید که کدام شرپاها را دوست دارند و آنها را اجیر کنید. اگر هنوز مجبورید با شرپاهایی کار کنید که آنها را نمی شناسید (بهترین و رایج ترین روش این است). هر چه خودکفاتر و ماهرتر باشید کمتر به شرپاها وابسته خواهید بود. اگرچه در پایان، اگر هوا خوب باشد و به توانایی های شما نیز اعتماد داشته باشند معمولاً به قله خواهند رفت یا اگر به حد کافی صمیمی باشید با شما خواهند رفت.
یک حقیقت ساده را به خاطر داشته باشید: چیزی را به دست خواهید آورد که بهایش را بپردازید. شرپاهایی که به خوب کار کردن معروفند (یعنی مسئول و کاری هستند) بیشتر از همکاران خود حقوق می گیرند. باید به فکر پس انداز پول برای وقت مبادا باشید ولی قبل از اینکه این افراد رو در روی شما بایستند آن هم در زمانی که بیشترین نیاز را به آنها دارید، باید به این موضوع نیز فکر کنید. دوباره هر آنچه را که از کارکنان خود می خواهید با آژانس کوهپیمائی بر روی کاغذ بیاورید. در کاتماندو دربارۀ همین موارد با شرپاها ملاقات کنید و روشن کنید که چه توقعاتی دارید. با این وجود، اگر آنچه که در کاتماندو مورد توافق قرار گرفته بود در کوه تغییر کرد، تعجب نکنید. احتمال این امر؛ بیخ گوش شماست و خیلی راحت مجبور هستید که در آنجا با آن کنار بیائید.
این هم یادتان نرود که شرپاها مستخدمین شما نیستند. از آنها برای کارهای مهم استفاده کنید. آنها انگلیسی را بطور شکسته صحبت می کنند و معمولاً سواد زیادی ندارند اما در مورد خودشان می توانند به خوبی فکر کنند. آنها نیازمند احترام بوده و (مانند هر زیردست دیگری) نیازمند انگیزش و رهبری خوب و آشکار هستند.
جلساتی درباره وسایل، تصمیمات صعود و حل مسائل داشته باشید. در این صورت مطمئن باشید که همیشه خواهید دانست که در تیم چه می گذرد؛ کدام چادرها در کجا استفاده خواهند شد و در هر کمپی دقیقاً چه میزان سوخت، غذا و ابزار وجود دارد. قبلا اکسیژن، رگولاتور ها و ماسک ها را با همدیگر امتحان کنید. هر چیزی را با اسم هر شخص خاصی علامت بگذارید. همه کارها را به سردار (رئیس شرپاها) وا مگذارید: شما رهبر تیم هستید! تنها در این صورت است که به شما احترام گذاشته و به تصمیمات شما اعتماد خواهند کرد.
زندگی یک شرپا چقدر ارزش دارد؟
شرپاها نیروی کار اورست هستند. ستون فقرات اصلی صنعت کوهنوردی هیمالیا. مردانی که پذیرفتهاند که یا 80 پوند بار تا کمپ 1 و 2 حمل کنند و یا راهشان را به سوی بیس کمپ برگزینند. بدون کار طاقت فرسای شرپاها، صعود آمریکایها و اروپاییانی با توان بدنی کمی بالاتر از حد متوسط اما درآمد خالصی بسیار بیشتر از متوسط به قله اورست غیرممکن است.
به طور فزاینده، نقطه اوج گردشگری ماجراجویانه (قله اورست) در حال ارزان شدن است. در سال 2013 گرایسون اسکافر، یک داستان به عنوان «مردان فراموش شده» درباره عادی شدن مرگ شرپاها در اورست نوشت. به گفته وی، بهمن آپریل 2014 بدترین حادثه در تاریخ این کوه اورست است. مرگ شرپا مینگما تنزینگ در 2 آپریل، که برای اکسپدیشن پیک فریکز کار میکرد را نیز به آن بیافزایید. با احتساب حداقل 12 نفر مجروح شدید بهمن، سال 2014 خونینترین سال در تاریخ اورست است، در حالی که پیشتر از اینکه اکثر تیمها حتی پایشان به کوه برسد. بله، کاری باید کرد.
بی هیچ پرسشی راهنما بودن در اورست از نظر اخلاقی خطرناک است اما تعطیل کردن این صنعت، شرکتهای اریه دهنده خدمات صعود، مشتریان و از مهمتر شرپاها را عصبانی می کند. گروه آخر شغلی را از دست میدهند که دستمزدی بین 2000 تا 6000 دلار در هر فصل دارد، آن هم در کشوری که متوسط درآمد سالیانه آن 540 دلار است. اگر مثلا یک درصد راهنمایان جوان رفتینگ یا مربیان اسکی آمریکا در هنگام کار کشته شده بودند (تقریبا معادل شرپاهای اورست) صنعت مربیگری و راهنمایی به کل محو میشد. اما هیمالیانوردی ورزشی به شدت خطرناک شناخته میشود و کسانی که این بازی را می کنند هنوز پایبند ریشههای رومانتیک آن در اکتشاف و ماجراجویی هستند تا وضعیت امروز به عنوان گردشگری تفریحی.
پاسخ کاهش یا پایان تجارت صعود در اورست نیست؛ راه حل آن افزایش ارزش زندگی شرپا است. برای اینکه اکنون در این صنعت به وضوح ارزش زندگی در دو سطح قرار دارد: غربیها در بالا و شرپاها در پایین.
میخواهید بدانید که زندگی شرپاها چه ارزشی دارد؟ کافی است ارقامی که سال گذشته گزارش دادم را مرور کنید: دستمزد کمتر، استانداردهای پایین تر برای بیمه امداد رسانی، مبلغ خسارت کمتر در پوشش مرگ ناگهانی و شاید از همه مهم تر، زمان بیشتری که شرپاها در آبشار خطرناک خومبو و بالای جبهه لوتسه در حال حمل بارهای اکسپدیشنهای عمدتا غربی صرف میکنند تا مشتریان بتوانند سرحال برسند و در کمترین زمان ممکن در معرض خطرهای کوهستان باشند. سازمانهای متعددی شامل صندوق جانپیر و موسسه خیریه الکس لوو، تلاشهای شجاعانهای برای آموزش آخرین روشهای کوهنوردی، امداد و کمکهای اولیه به شرپاها از طریق پروژههایی مانند مدرسه کوهنوردی خومبو انجام دادهاند اما خطرات کوهستان باقی است.
در مان جون 2014، دولت نپال اعلام کرد که مقدار بیمه باربران ارتفاع دو برابر مقدار فعلی و تا 11000 دلار خواهد رساند. اما با حدود 200 دلار حقبیمه برای هر نفر، حداقل یک شرکت بیمه مستقر در کاتماندو شرپاها را تا 23000 دلار پوشش خواهد داد. حتی این هم به وضوح برای پوشش مرگ ناکافی است. آنچه که در عوض باقی میماند صدقههای جسته گریخته کوهنوردان است که بعضی خانوادهها دریافت می کنند تا بچههایشان را به مدرسه بفرستند و بعضی نیز دریافت نمیکنند.
در مطبوعات، بیشتر به دلیل ترجمه اشتباه به انگلیسی، به فوت شدگان همیشه به عنوان راهنمایان شرپا اشاره میشود. این عموما یک عنوان اشتباه برای شغل مردانی (و یک یا دو زن) است که هر روز کولههایشان را بر پشت میاندازند و تجهیزات کوهستان را برای مزد مشتریان بالا میبرند.
امروز به محض اینکه راهنمایان و شرپاها در نپال بیدار شوند، شروع به جستجوی جنازهها خواهند کرد. آنها ساعت ها بیل در دست زیر همان سراکی که دوستانشان را کشته است خواهند ماند. بوداییان اعتقاد محکمی بر یافتن جنازه و سوزاندن آن برای تناسخ سریع دارند. در هر روستا تقریبا خانهای وجود دارد که یک مرد را از دست داده است. عکسهای آویزان و معمولا ناواضح آنان، در حالی که بر روی بلندترین قله جهان ایستاده اند به مهمانان لبخند میزنند.