در اطراف دربندی چندین کوه زیبا و بالای 2000 متر وجود دارند. یکی از این کوه ها تلکتو است که دارای ارتفاعی بالغ بر 2400 متر است.
من در روستایی بزرگ شده ام به نام دربندی ژور! البته تابلوی نصب شده در ورودی آن؛ نامش را دربندی علیا ذکر کرده است. یعنی دربندی بالا. در دهستان میانکوه از توابع شهرستان درگز سه روستا به نام دربندی وجود دارد: دربندی ژیر ؛ دربندی اورته ؛ دربندی ژور. ژیر یعنی پائین؛ اورته یعنی وسط و ژور یعنی بالا. روستای دربندی ژور را قبلا در همین وبلاگ مفصل معرفی کرده ام. برای دیدن آن مطلب اینجا کلیک کنید.
من 6 ماه اول سال معمولا در دربندی ژور زندگی می کنم و اینجا را خیلی دوست دارم چون اغلب دوران کودکی ام را اینجا بوده ام و خاطرات شیرینی از این دوران در ذهن دارم. بودن در باغ و استفاده از آب و هوای کوهستانی و آرامشی که در اینجا به من دست می دهد را با زندگی در شهر ترجیح می دهم. در اطراف دربندی چندین کوه زیبا و بالای 2000 متر وجود دارند. یکی از این کوه ها تلکتو است که دارای ارتفاعی بالغ بر 2400 متر است. دیگر کوه های این منطقه که جز کوه های مرتفع درگز نیز محسوب می شوند عبارتند از: چیل؛ کماس؛ کُر؛ سر یال؛ الله اکبر و … ! به جز دربندی های ذکر شده؛ در اطراف و دامنه های این کوه زیبا چندین روستای دیگر نظیر کبکان؛ گپی؛ خادمانلو؛ میاب و کلاته گلستان نیز وجود دارند. بر فراز قله تلکتو که برسید و اطراف تان را بنگرید؛ رشته کوه الله اکبر و پشت سر آن هم دشت درگز کاملا پیدا و مشخص می باشند. قله کماس نیز که در فاصله ی 20 کیلومتری روستای دربندی ژور و در سمت شمال شرقی رشته کوه کماس قرار دارد از این نقطه کاملا پیداست.
این غار که در منطقه ای به نام قلعه دیر (کلا دی ییر) قرار دارد را تا کنون ندیده بودم
غروب یکی از روزهای زیبای اواسط خرداد 93 بود. ساعت 19 بود که بطور ناگهانی فکر صعود قله تلکتو مرا از خود بیخود کرد و جذابیتش مرا به سمت خودش کشاند. تصمیم گرفتم برای اولین بار در طول عمر کوهنوردی ام به کوه زیبای تلکتو صعود کنم. بدون معطلی شروع به چیدن کوله ام کرده و 15 دقیقه بعد در ورودی روستا بودم. مقداری خوراکی گرفتم و راه افتادم. جالب است که من 28 سال است که در این منطقه رفت و آمد و زندگی کرده ام و همیشه این کوه را نظاره گر هستم ولی تاکنون بطور کامل و خیلی دقیق و خوب به آن دقت نکرده بودم و متوجه زیبایی و عظمت اش نشده بودم و هیچوقت نیز فرصت نکرده بودم که برنامه ای برای صعود به آن داشته باشم. برای کماس که یکی از کوه های اطراف روستا می باشد نیز به همین شکل بود ولی کماس را در سال 90 صعود کرده و پس از آن به دفعات دوباره صعودش کردم. دلیل این بازگشت های زیاد به کماس طبیعت بکر و زیبایش است که شیفته آن شده ام.
روستای دربندی ژور در انتهای این دره سرسبز قرار دارد و هم چنین در سمت چپ تصویر؛ قله چیل مشخص است.
به ابتدای مسیر صعودی که انتخاب کرده بودم (گوهرچیلق) رسیدم؛ ساعت گوشی ام 19:30 را نمایش می داد. با لذت فراوان کوهپیمایی ام را شروع و سعی کردم از اطرافم لذت ببرم. ساعتی از حرکتم گذشته بود که هوا تاریک شد و صدای اذان مغرب از بلندگوی روستا برخاست. من نیز برای نوشیدن چای و خوردن کمی خوراکی و تجدید قوا توقف کوتاهی کردم. در این میان با چند نفر از دوستان نیز تماس گرفته و از برنامه ام برایشان گفتم و جایشان را خالی کردم. دیدن دربندی و کل منطقه از آن بالا حس خوبی به من می داد و لذتی وصف ناشدنی داشتم. غروب آفتاب را از آن بالا به نظاره نشستن نیز بسیار زیباست بطوری که من مدتی غرق در تماشای رفتن خورشیدخانم بودم.
این عکس را قبلا گرفته بودم. این عکس؛ روستای دربندی و قله تلکتو را از زاویه دیگری نمایش می دهد (یعنی از مسیر کوهپیمایی ارتفاعات دلاو. برخی نیز به این ارتفاعات مرز می گویند که بیانگر مرز بین قوچان و درگز می باشد). من دقیقا همان مسیر و یال تیزی را که از سمت راست تصویر شروع و به قله می رسد را صعود کردم.
تلکتو دارای مسیرهای مختلفی برای صعود می باشد. من برای صعود سخت ترین مسیر را انتخاب کردم که در آن شب بدون مهتاب واقعا خطرناک بود. در ضمن با تاریک شدن هوا؛ بالا رفتن و عبور از مسیرهای سنگی و پرتگاهی؛ خطرناک تر هم شد. لذا نیاز به دست به سنگ شدن و احتیاط فراوان داشتم. با دقت و تمرکز زیاد مسیرها را طی کرده و پشت سر گذاشتم. با عبور از تیغه های خطرناک وارد منطقه ای وسیع و دشت مانندی شدم و سپس با حدود 20 دقیقه پیاده روی مداوم و ادامه مسیر مستقیم به سمت غرب به قله تلکتو رسیدم. ارتقاع دقیق این قله را نمی دانم ولی در نقشه های نظامی که مشاهده کرده ام ارتفاعات 2200 و 2400 و 1350 متر ثبت شده اند. پس از نوشیدن آب ؛ رفع تشنگی ؛ خوردن کمی تنقلات و گرفتن چندین عکس؛ مسیر برگشت را در پیش گرفتم. البته چون با تاریکی هوا حس خوانندگی من نیز بیشتر می شود در آن شرایط هم شروع به آواز خواندن کرده و ترانه هایی در وصف ماندانا خواندم.
چون درازای افقی کوه تلکتو زیاد است و بلندی هایش تقریبا هم ارتفاع هستند همین شاخک قله آن محسوب می شود که بالاترین ارتفاع آن نیز می باشد.
همزمان با فرود آمدن؛ روبرویم را تماشا می کردم. در دشت های “شهباز” و “میدانخونی” که بالای سر دربندی ژور و تقریبا در مرز شهرستان های قوچان و درگز قرار دارند چراغ ها و آتش های روشن شده ی چوپانان را مشاهده می کردم. تعدادی از آنها با چراغ قوه و نورافکن هایی که داشتند به من علامت می دادند و در واقع با این کارشان خسته نباشید می گفتند. آنها تصور می کردند که من چوپان دیگری هستم که در ارتفاعات تلکتو در حال چرای گوسفندانم هستم ولی به مرور که مسیر مرا دنبال کردند فهمیدند که دارم پایین می روم و با آن سرعتی که من دارم احتمال زیاد همکارشان نیستم.
مسیری را که برای بازگشت انتخاب کردم همان مسیر صعودم بود. این مسیر چون صخره ای است و پرتگاه های خطرناکی دارد بسیار خطرناک می باشد. تاریکی هوا نیز بر خطرناک بودنش می افزود. با این وجود من همزمان یک فیلم مستند هم از فرودم تهیه کردم و در واقع در آن بیشتر صدایم مشخص بود تا تصویرم. پس از سختی های فراوان و دیالوگ های به یاد ماندنی و خنده دار و اعتراف های جالبم؛ با رسیدن به رودخانه و پس از شستن سروصورتم کنار آب روان رودخانه دربندی نشستم؛ با نگاهی به ساعت که 22:15 را نشان می داد فهمیدم که خیلی هم صعود بدی نبوده است. علاوه بر اینکه تک نفره و در شب صعود کرده بودم این صعود را با سرعت فوق العاده و در مدت زمان کوتاه و شگفت آوری انجام دادم. مسیری را که طی کردم؛ حداقل نیاز به 3.5 ساعت زمان دارد تا فقط صعود شود حال آنکه من در کمتر از 3 ساعت (2 ساعت و 45 دقیقه) هم صعود کرده و هم بازگشته بودم. تازه خیلی هم به من خوش گذشت. شباهنگام با مرور فیلمی که تهیه کرده بودم کلی خندیدم. حرکات و گفتارهای فیلم را که مشاهده کردم به شخصیت طنز خودم هم پی بردم. در این فیلم کلی رازهای مخفی خودم را هم لو داده بودم. این فیلم یکی از فیلم های جالب و شاید هم محرمانه ی زندگی من خواهد بود. بحث داغ ماندانای خیالی هم خیلی جالب و خنده دار از آب درآمده است.
عکسها و گزارش از: میثم رودکی
سلام خسته نباشی. قشنگ یادمه و یکی از اون تماس هایی که گرفته بودید با من بود. حسابی از صعود اون شبت که به طور ناگهانی هم بود لذت بردی و خرسند.
موفق باشین
هم گزارش عالی بود و هم عکسای زیبایی گرفته بودین. دیگه از این صعودای تک نفره و شبانه نکنین. آخه خطرناکه هرچند کلی کیفور شدین. ممنون از گزارشتون
با عرض سلام، ادب و احترام،
فکر کنم با همون سرعتی که مسیر رو صعود کردید گزارش رو هم نوشتید. متن احتیاج به بازبینی داره تا تبدیل به یک گزارش ایده آل بشه. عکسها عالی هستن و جسارت شما نیز قابل تقدیر. موفق باشید.
سلام .. همین کارهای یهویی است که باعث میشه زندگی هیجان داشته باشه و امروزت با فردات متفاوت باشه
سلام چه عکس های زیبایی و صعود تک نفره خیلی باید عالی بوده باشه 🙂
سلام
هم صعود عالی بوده انگار هم عکس ها. ای کاش بنویسید که از کجا میشه رفت دربندی ژور. اگه کسی بخواد یه روزی بیاد روستای دربندی رو ببینه نمی دونه کجاست. یه دور دیگه هم گزارش بخونید یه جاهای کلمات و فعل های تکراری بکار بردید اصلاح کنید گزارشتون هم مثل صعود واقعا لذت بخش میشه
باتوجه به اینکه قبلا در وبلاگ راه های دسترسی به منطقه را توضیح داده بودم لذا دوباره چیز ننوشتم. کافیست به مطلبی که درباره دربندی ژور است و بهش لینک هم داده ام مراجعه کنید
به به خوش به سعادتت. عجب عکسای باحالی بود. کوهنورد خداقوت. زندگیت سرشار از هیجججججججان
خیلی هم عالی … صعود خوبی داشتی. خوش به حالت
سلام … عااااااااااااااااالی. خوش به حالتون. حسابی خوش گذشته.
تقریبا دو هفته پیش اینجا بودیم و تا ریشخوار رفتیم خیلی خوش گذشت
با عرض سلام و درود بر هم ولایتی خودمون؛ واقعآ گزارش صعودت عالی بود، به یقین زمانی که صعود کردی خستگی در بدنت جایی نداشته و شادمان از این صعود بودی، به امید روزی که وقت بشه باهم بتونیم یک بار به یکی از کوههای روستایمان صعود کنیم.
سلام
خدا قوت، پسر کوهستان.
تلکتو منتظره یه بار دیگه بیای با هم بریم البته این سری بریم؛ قول میدم خودم ازت عکس بگیرم.