آرامگاه کوروش بزرگ

توسط

آرامگاه کوروش بزرگ که مقبره کوروش دوم هخامنشی ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر است، بنایی بی پیرایه ولی با معماری منحصر به فرد، در فاصله حدود یک کیلومتری جنوب غربی کاخ های پاسارگاد است.

این بنا از همه سوی دشت مرغاب پیداست، به ویژه اگر از سمت جنوب غربی از راه باستانی گذر کنیم و از تنگه بلاغی وارد دشت شویم، نخستین چیزی که جلب توجه می کند آرامگاه کوروش است. این اثر در سال 2004 میلادی به عنوان زیر مجموعه پاسارگاد تحت شماره 1106 در میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.

آرامگاه کوروش تنها بنایی در پاسارگاد است که توصیف آن در منابع یونانی آمده است. از قدیمی ترین توصیف های مربوط به آرامگاه کوروش می توان به توصیف اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر مقدونی در لشکرکشی اش به قلمرو هخامنشیان نام برد که توسط آریان در کتاب آناباسیس اسکندر بدین شکل ثبت شده است: قسمت های پایینی آرامگاه از سنگ هایی تشکیل شده بود که به شکل مربع بریده شده بودند و در کل یک قاعده مستطیلی شکل را تشکیل می دادند. بالای آرامگاه یک اتاق سنگی بود که یک سقف و یک در داشت و به قدری باریک بود که یک مرد کوتاه قد به سختی می توانست داخل اتاق شود. در داخل اتاق یک تابوت طلایی وجود داشت که پیکر کوروش را در داخل آن قرار داده بودند. یک نیمکت نیز با پایه هایی از طلا در کنار تابوت قرار داشت. یک پرده بابلی پوشش آن (احتمالا نیمکت) بود و کف اتاق نیز با فرش پوشانده شده بود. یک شنل آستین دار و سایر لباس های بابلی روی آن قرار داشتند. شلوارها و جامه های مادی در اتاق یافت می شد، بعضی تیره و بعضی به رنگ های دیگر بودند. گردن بند، شمشیر، گوشواره های سنگی با تزیینات طلا و یک میز نیز در اتاق بودند. تابوت کوروش بین میز و نیمکت قرار داشت. در محوطه آرامگاه یک ساختمان کوچک برای روحانیون وجود داشت که وظیفه نگهداری آرامگاه کوروش را بر عهده داشتند.

در سال 529 پیش از میلاد کوروش به قبایل سکاها در آسیای مرکزی (شمال شرق ایران) حمله کرد و در جنگ با ماساگت ها کشته شد. وی را در این مقبره دفن کردند.

اطلاعات اثر

نام های قدیمی: مسجد مادر سلیمان، مشهد مادر سلیمان، مشهد ام نبی
نوع بنا: ساختمان هرمی شکل از جنس سنگ آهک
سال های مرمت: بار اول در سال 1350 خورشیدی و بار دوم بین سال های 1380 تا 1387 خورشیدی
کاربری: آرامگاه
دیرینگی: ساخته شده قبل از سال 529 پیش از میلاد مسیح
دورهٔ ساخت اثر: هخامنشی
بانی اثر: کوروش بزرگ
مالک فعلی اثر: سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

اطلاعات ثبتی

شمارهٔ ثبت: 19
تاریخ ثبت ملی: 24 شهریور 1310

مشخصات بنا

نقشه سنگ های سقف اتاقک آرامگاه کوروش بزرگ بر پایه طرح دیوید استروناخ، ترسیم شده است.

tomb_of_cyrus_the_great_by_ernst_emil_herzfeld

طرح آرامگاه کوروش بزرگ از نمای بالا، اثر ارنست هرتسفلد. هرتسفلد این طرح را بین سال های 1905 و 1928 (به احتمال زیاد 1905) کشیده است. در این نما سقف آرامگاه برش خورده است و قسمت شیروانی مانند و فضای خالی زیر آن برداشته شده اند تا اتاقک آرامگاه دیده شود. به دیوارهای ضخیم اتاقک توجه کنید که حدود 1.5 متر ضخامت دارند. ابعاد داخلی اتاق 3.17 متر طول، 2.11 عرض و 2.11 متر ارتفاع است. همچنین رویش گیاهان در سنگ های خارجی آرامگاه قابل توجه است که باعث تخریب سنگ ها نیز شده بود.

به ستون ها و دیوارها توجه کنید که در زمان بازدید هرتسفلد در محوطه آرامگاه وجود داشتند. دیوارها احتمالا به مسجد پاسارگاد تعلق داشته اند.

tomb_of_cyrus_the_great_by_ernst_emil_herzfeld_2

آرامگاه کوروش در گوشه جنوبی محوطه ای جا دارد که زمانی بوستان شاهی پاسارگاد بوده است و از سنگ های آهکی سفیدی که به زردی متمایل است و احتمالا از معدن سیوند تأمین شده است، بنا شده است. ساختمان آرامگاه 2500 سال در برابر عوامل مخرب طبیعی و غیرطبیعی پایداری کرده است و هنوز در دشت پاسارگاد پابرجاست. قاعده یا زیربنای اصلی آن سکویی است سنگی که طرح آن یک مربع مستطیل به طول 13.35 متر و عرض 12.30 متر می سازد. این ساختمان از دو قسمت کاملا متمایز تشکیل شده است؛ یک سکوی سنگی شش پله ای، و یک اتاق با سقف شیروانی بر فراز پله ششم.

ارتفاع کلی بنا اندکی بیش از 11 متر است. سکوی اول (که پلهٔ اول را تشکیل می دهد) 165 سانتی متر ارتفاع دارد، اما حدود 60 سانتی متر آن در اصل نتراشیده و پنهان بوده است، یعنی این هم مانند پلکان دوم و سوم دقیقا 105 سانتی متر ارتفاع داشته است. پلکان چهارم و پنجم و ششم هر یک 57.5 سانتی متر ارتفاع دارند. پهنای سکوها نیم متر است و سطح سکوی ششمین که قاعده اتاق آرامگاه را تشکیل می دهد، حدود 6.40 متر در 5.35 متر است.

اتاق آرامگاه دارای 3.17 متر طول، 2.11 متر عرض و 2.11 متر ارتفاع است. دیوارش ستبر است و تا 1.5 متر ضخامت دارد و از چهار ردیف سنگ نیک تراشیده، درست شده است. ردیف های اول و دوم بلندتر از ردیف سوم و چهارم اند و در ضلع شمال غربی ظاهرا دری دو لنگه که کشویی باز می شد، وجود می داشت که اینک از بین رفته است. مدخل کنونی 78 سانتی متر پهنا و 140 سانتی متر بلندی دارد و آستانه آن نیز عمیق است. در هر یک از دو گوشه آستانهٔ کوچک، یک فرورفتگی برای پاشنه درها درست کرده اند و شیارهایی افقی به عمق 16 سانتیمتر در یک سمت و ده سانتی متر در سمتی دیگر، تا دو لنگه در هنگام بازشدن در آن ها راه یابند و جای گیرند.

در پیشانی اتاق آرامگاه یعنی در مثلث بالای درگاه، یک گل بسیار آراسته نقش کرده بودند که امروز تنها نیمی از آن، آن هم به صورت بسیار ضعیف باقی مانده است. مسافری اروپایی به نام یوهان آلبرشت فون ماندلسلو در سال 1638 میلادی این گل را دیده است و تصویر آن را نیز در نقشی که از آرامگاه کوروش کشیده است، آورده است ولی تا مدت ها این نقش از یاد رفته بود و یا به صورت دیگری تعبیر می شد تا آنکه دیوید استروناخ در سال 1964 میلادی آن را بازیافت و توصیف و تفسیر نمود. گل مورد بحث 12 پر اصلی می داشت که خارج از محوطهٔ آن 24 پر دیگر و بیرون از اینها 24 پر نوک دار دیگر آورده بودند. این نقش به تصویر خورشید می ماند و با توجه به اینکه ایرانیان نام کوروش را با خورشید تطابق داده بودند، این گل خورشیدی نماد و مظهر شخص کوروش و نمودار مقام روحانی او نزد ایرانیان بوده است.

سقف آرامگاه از درون صاف و ساده است ولی از بیرون شیروانی شکل است و شیب دو طرفهٔ ان به شکل عدد هشت است. این سقف از دو سنگ گران پیکر ساخته شده است که بر روی آن یک سنگ هرمی به قاعدهٔ 6.25 متر در 3 متر و به کلفتی نیم متر قرار گرفته است و بر روی آن، سنگ بالای سقف جای می داشت، که اکنون موجود نیست. گمان می رود که طبق سنت هخامنشی، برای سبک شدن و بهتر جابه جا کردن سنگ های گران، داخل سقف را گود کرده اند. فرصت الدوله شیرازی به وجود فضای خالی میان سقف درون و سقف شیب بامی بیرون پی برده بود و آن را محل دفن مرده دانسته بود:

سقف آن [آرامگاه] از طرف بیرون شیب بامی است ولی از درون مسطح است. لهذا از پشت این سقف مسطح اندرون تا زیر مقعر سقف بیرون مجوف [=خالی] است به شکل مثلث و آن جا محل دفن مرده بوده و در زمان های گذشته پشت بام را سوراخ کرده و سنگ هایش را شکسته اند. بعضی از اهالی که از آنجا بالا رفته، آن دخمه را دیده اند، مذکور بودند که در آن تابوت از سنگ نهاده اند و مرده در آن تابوت بوده. اکنون جسد هبا منثور است [مثل غبار پراکنده است].

این قسمت میان تهی که فرصت شیرازی از آن یاد می کند، عبارت است از یک گودی به طول 4.75 متر که حدود یک متر عرض دارد و 85 سانتیمتر عمق. برای این که درازی این گودی استقامت سقف را متزلزل نکند، آنرا دو تکه ای ساخته اند. ولی این نظر که فضای خالی محل قرار گرفتن تابوت یا حتی دو تابوت (با توجه به تقسیم فضای میان تهی به دو) بوده است، در گذشته طرفدارانی داشته است.

کف اتاقِ آرامگاه از دو تخته سنگ سترگ تشکیل شده است. طبق گزارش جرج کرزن (1892م) تخته سنگ بزرگ تر از حفره های بزرگی که در آن کنده شده بود آسیب دیده بود. احتمالا برای اینکه معلوم شود زیرش چیست.

بنای آرامگاه بدون ملاط ساخته شده بود، ولی بست های فلزی دم چلچله ای، سنگ های آن را به هم متصل می کرد که تقریبا همهٔ آنها را کنده و برده بودند و گودی های ناخوشایندی به جای گذارده بودند که به استقامت بنا آسیب می رساند. تیمی تحت سرپرستی علیرضا شاپور شهبازی تا آنجایی که می شد این گودی ها را با تکه سنگ هایی که از معدن سیوند آورده بودند، تعمیر کرد.

کسانی که در قرن نوزدهم از آرامگاه بازدید کرده اند و مشاهداتشان را ثبت کرده اند، سخن از ستون های دور آرامگاه کوروش رانده اند. لیک در حال حاضر اثری از این ستون ها و سایر بناهای اطراف آرامگاه نمانده است. برای نمونه فرانتس هاینریش وایسباخ محقق و خاورشناس آلمانی که در اواخر قرن نوزدهم میلادی از پاسارگاد بازدید کرده است و شرحی از بناهای موجود در پاسارگاد نوشته است، توصیفی به شرح زیر از ستون های دور آرامگاه کوروش داده است:

سه طرف آرامگاه را 22 ستون احاطه کرده اند. اثراتی از دیواری دو لایه که ستونها را احاطه کرده است دیده می شود. طول هر یک از ردیف ستونهایی که مقابل هم قرار گرفته اند 30 متر و طول ردیف ستونهایی که به این دو ردیف عمود است 32 متر است. طول دو ردیف مقابل هم از دیوار داخلی 35 متر و طول بخش دیگر از دیوار داخلی 42 متر است. در اینکه دیوار خارجی از ابتدا وجود داشته است، شک و تردید هست. دیوار خارجی دیوار عظیمی است که باقی مانده هایی از یک دروازه بدان تکیه کرده است.

چند دهه پیش از وایسباخ، کِر پورتر که در سال 1818 میلادی از آرامگاه دیدن کرده بود، دیده های خود را از وضعیت ستون ها چنین بیان کرده است:

یک منطقه وسیع که محدوده آن به وسیلهٔ پایه 24 ستونِ گِرد، مشخص شده است، ساختمان [آرامگاه] را به مانند یک مربع در میان گرفته است. قطر هر ستون 3 پا و 3 اینچ [تقریبا 99 سانتی متر] است. هر ضلع مربع توسط 6 ستون کامل می شود که فاصله هر ستون از ستون کناریش 14 پا [تقریبا 4.27 متر] است. 17 ستون هنوز ایستاده هستند، ولی دور و برشان انباشته از آشغال است، و خام دستانه توسط دیواری گِلی به هم وصل شده اند.

دربارهٔ منشأ سبک معماریِ بنا نظرات متفاوتی ابراز شده است. طیف این نظرات گسترده است و شامل منشأ یونانی آسیای صغیر، میانرودی، مصری، عیلامی و ایرانی اصیل می شود. بهرام فره وشی در مورد پوشش خرپشته ای روی آرامگاه کوروش نوشته است که گورهای آریائیانی که نخستین بار به سیلک آمده اند نیز به همین ترتیب پوشانده شده است و این می رساند که هنوز نخستین پادشاهان هخامنشی آرامگاه های خود را بنابر رسم قدیم و به طوری که در نواحی باران خیز شمال ایران زمین معمول بوده می ساختند.

سرگذشت آرامگاه

نقاشی اثر اوژن فلاندن ترسیم شده در سال 1840 در کتاب مشترک با پاسکال کوست که آن را آرامگاه منتسب به کورش عنوان کرده اند. نقاشی ای از آرامگاه کوروش بزرگ اثر فرصت شیرازی (1271 – 1339 ق). به پایه های ستون ها توجه شود.

passargade_by_eugene_flandin

آرامگاه کوروش بزرگ که به احتمال زیاد پیش از مرگ وی و به فرمان خودش ساخته شده است، در همه دوره هخامنشی مقدس به شمار می رفت و به خوبی از آن نگهداری می کردند. به گفتهٔ آریان، در زمان شاهنشاهی کمبوجیه، مغانی که وظیفه نگهداری از آرامگاه کوروش بزرگ را داشتند، سهمیه ای به شرح یک گوسپند و مقدار معینی شراب و خوراکی در روز و یک اسب در ماه جهت قربانی کردن برای کوروش بزرگ، از شاهنشاه دریافت می کردند. در حمله اسکندر مقدونی یکی از مقدونی ها در این آرامگاه را شکسته و اشیا آن را تاراج کرده و کالبد را گزند رسانده بود. اسکندر دستور داد آرامگاه کوروش را مرمت کنند. هکل و یاردلی با اشاره به مرمت آرامگاه و نقل قولی از پلوتارک مبنی بر مجازات عاملان تعارض به آرامگاه مینویسند که هدف اسکندر از این کار علاقه شخصی او به کوروش و حرکتی خیراندیشانه/سیاسی بود تا بتواند خود را جانشین مشروع کوروش و هخامنشیان معرفی کند. از وضعیت آرامگاه در دوره های اشکانی و ساسانی اطلاع چندانی در دست نیست.

در دوره اسلامی تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبود و از سوی دیگر مردم هم ساخت بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشریت می دانستند و به سلیمان که طبق عقاید اسلامی، دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته است، نسبت می دادند. به همین جهت آرامگاه کوروش بزرگ را هم از بناهای سلیمان می شمردند و آن را به مادر او منسوب می کردند و «مشهد مادر سلیمان» می خواندند. در دوران اتابکان فارس به دست سعد بن زنگی در سال 620 یا 621 ق با استفاده از ستون ها و سنگ های کاخ های پاسارگاد، مسجد جامعی در پیرامون آرامگاه ساخته و محرابی نیز بر سنگ درون اتاق آرامگاه حجاری شد. در سال 1350 خورشیدی به هنگام جشن های دوهزار و پانصد ساله سنگ ها به کاخ ها منتقل شدند.

passargade_4

در آثار کلاسیک فارسی، اشاره به این بنا موجز، ناچیز و پراکنده است. فارس نامهٔ ابن بلخی (510 ق ~ 1116 م) از کهن ترین آثار فارسی است که به این بنا اشاره کرده است: مرغزار کالان نزدیکی گور مادر سلیمان است طول آن چهار فرسنگ اما عرض ندارد مگر اندکی و گور مادر سلیمان از سنگ کرده اند خانهٔ بچهار سو هیچ کس در آن خانه نتواند نگریدن کی گویند کی طلسمی ساخته اند کی هر کی در آن نگرد کور شود اما کسی را ندیده ام کی این آزمایش کند.

دو سده و اندی پس از آن حمدالله مستوفی در نزههالقلوب همین مطلب را که از ابن بلخی گرفته است – و خود بدین موضوع به تلویح اشاره کرده است – ذیل همان مرغزار کالان آورده است.

یان استرایس جهانگرد هلندی که در قرن هفدهم میلادی (1672 م ~ 1082 ق) از پاسارگاد بازدید کرده است، از مشهد مادر سلیمان به عنوان زیارتگاه نام می برد و می گوید که مخصوص زنان می بود و «مومنه هایی … سه بار قبر را به پیشانی می ساییدند و همان تعداد بار می بوسیدند، ذکر کوتاهی زیر لب می گفتند … و می رفتند.»

نخستین شخصی که دریافت مشهد مادر سلیمان همان آرامگاه کوروش بزرگ است که نویسندگان اروپای باستان از آن نام برده اند، رابرت کرپورتر جهانگرد و دیپلمات انگلیسی بود که در سال 1818 میلادی (~ 1233 ق) از پاسارگاد دیدن کرده بود. البته موریه در سال 1809 (~ 1223 ق) این احتمال را پیش کشیده بودند که بنای مذکور آرامگاه کوروش باشد. لیک خود آن را رد کرده بود. جرج کرزن، کر پورتر را نخستین انگلیسی ای دانسته است که بنای کوروش را باز شناخت و احتمال داده است که نخستین بازشناسنده گروتفند آلمانی بوده باشد. گروتفند پس از بررسی سفرنامه موریه احتمال قوی داد که دشت مرغاب همان پاسارگاد است و بعد از بازدید از محل با مقایسه مشخصات محل با حقایق تاریخی و گزارش های تاریخ نگاران باستانی، به این موضوع و اینکه بنایی که بین افراد محلی به مشهد مادر سلیمان شهرت پیدا کرده است، همان آرامگاه کوروش بزرگ بنیان گذار شاهنشاهی هخامنشیان است، یقین پیدا کرد.

پاسکال کوست نیز در تصویری که از این آرامگاه در سال 1840 منتشر کرده، آن را آرامگاه منتسب به کورش نامیده است. با این حال در دههٔ پایانی قرن نوزدهم هنوز یکی بودن بنا و آرامگاه کوروش نزد بسیاری از دانشوران اروپایی مقبول نبود. برخی مخالفان محل پاسارگارد را جایی جز مرغاب می دانستند؛ مثلا دارابگرد. بسیاری از مخالفان صاحب قبر را مؤنث می دانستند؛ البته نه مادر سلیمان پیغمبر یهود بلکه مثلا بانویی هخامنشی. وایسباخ آرامگاه کوروش بزرگ را نه بنای مورد بحث در این نوشتار، بلکه بنایی موسوم به زندان سلیمان در پاسارگاد می دانست، که البته با یافته های باستان شناسی امروز احتمال فراوان می رود که آرامگاه کمبوجیه باشد. در ویراست 10 دانشنامهٔ بریتانیکا (1902 م) نوشته شده است: «آرامگاه مرغاب نمی تواند از آنِ کوروش باشد، چنان که غالبا گمان می رود.» و محل پاسارگاد نزدیک دارابگرد دانسته شده است. لیک در ویراست 11 همان دانشنامه (1911م) دیگر محل پاسارگاد مرغاب دانسته شده است و آرامگاهْ از آنِ کوروش.

بناهای مشابه

به نظر می آید که بنایی شبیه آرامگاه کوروش چه در ایران و چه در خارج پیش از ساختش وجود نداشته است، اگرچه بعدها بناهایی شبیه آن ساخته شده است. گور دختر واقع در بخش مرکزی شهرستان دشتستان در استان بوشهر یکی از آثار تاریخی دورهٔ هخامنشی در ایران است که بسیار شبیه به آرامگاه کوروش بزرگ است. شاپور شهبازی معتقد بود که این گور به کوروش کوچک تعلق دارد.

همچنین آرامگاهی با شباهت بی نظیر به آرامگاه کوروش بزرگ در سارد وجود دارد که احتمالا در دورانی که لیدی یکی از ساتراپ های شاهنشاهی هخامنشی بود، به تقلید از آرامگاه کوروش بزرگ برای یکی از بزرگان پارسی یا لیدیایی ساخته شده است. این بنا در نزدیکی منطقه فوچا در ازمیر ترکیه قرار گرفته است و در بین افراد محلی به برج سنگی (به ترکی استانبولی: Taş Kule) معروف است. این بنا همانند آرامگاه کوروش بزرگ به شکل هرم است و برای ساخت آن از سنگ آهک استفاده شده است. بنایی دیگری که شباهت زیادی به آرامگاه کوروش بزرگ دارد و در دوران هخامنشیان به صورت ناتمام ساخته شده است، به تخت گوهر یا تخت رستم معروف است و در شهرستان مرودشت استان فارس، در نزدیکی بناهای نقش رستم و نقش رجب واقع است. همچنین آرامگاه فردوسی در توس یکی از شاخص ترین بناهای مدرنی است، که شباهت زیادی به آرامگاه کوروش بزرگ دارد.

1 نظر
  1. معصومه 7 سال قبل
    پاسخ

    درود بر شما. عکس ها گویای همه چی هستند بi قدری معنا و مفهوم ها را زلال و شفاف و واضح منتقل می کنند که واقعا جایی برای شرح با کلمات وجود ندارد.

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید